تاریخ انتشار: شنبه 1397/07/21 - 13:46
کد خبر: 286103

روایتی از حضور «جهاد اولی‌ها» برای محرومیت‌زدائی از روستای لهک در نزدیکی تهران؛

محرومیت بیخ گوش پایتخت +تصاویر

خاله کوکب یکی از اهالی این روستا است. ۶۰ سال سن دارد و با این کهولت سن، برای تامین معاش روزانه‌اش، مجبور است کارگری کند! کارگری می‌کند برای روزی ۳۰هزارتومان ناقابل! موش‌ها خانه بیست متری‌اش را محاصره کرده‌اند و و او را به دردسر انداخته‌اند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ علیرغم شلوغ بودن شهر تهران و معروف بودن چندین شهر استان تهران به ییلاق لاکچری‌ها، اما تنها چند کیلومتر آن طرف‌تر روستایی هست بنام لهک؛ روستایی از توابع  بخش مرکزی شهرستان اسلامشهر در استان تهران . روستایی که فقر در آن چیز عجیبی نیست و مردمانش مستضعف هستند به معنای تمام کلمه.

حال گروه‌های جهادی رهسپار این روستا شده‌اند تا بتوانند گامی در جهت محرومیت زدائی از این روستا بردارند. گروهی که به قول خودشان «جهاد اولی» هستند. روایت این «جها اولی‌ها» از خاله‌کوکب‌ های داستان ما خواندنی است:

تب و تاب دارند. دایم از شرایط اردوی جهادی لهک می پرسند. خیلی هاشان، "جهاداولی" هستند و این اولین تجربه مستقیمشان در خدمت به مستضعفین و دیدن محرومیت و استضعاف از نمایی نزدیک تر است. تجربه اردوی جهادی ندارند، اما می دانند و باور دارند که خدمت به مردم و مستضعفین است که انقلاب را سرپا نگه می دارد. مستضعفینی که نهضت اسلامی را راه انداختند، مستضعفینی که ولی نعمت ما هستند، مستضعفینی که به گفته امام انقلاب، تا آخر با انقلاب خواهند ماند.

"جهاد اولی" ها تب و تاب دارند، مضطرب هستند و دایم به این می اندیشند که چه کارهایی برای مردم مستضعف روستای لهک از دستشان بر می آید و چه خدمت هایی می توانند بکنند. آقایان از کارهای عمرانی می پرسند و خانم ها دلمشغول بچه های محروم روستا و خانواده های آنان هستند. میخواهند تمام انرژی شان را بگذارند تا لبخند را بر روی لب های مردم این محل بنشانند. جمعه است، وقت فراغت!با عشق خدمت، بی خیال روز تعطیلشان می شوند و عازم اردوی جهادی می شوند. لهک در چند کیلومتری تهران است. منطقه ای محروم با حدود 200 نفر سکنه که اکثرشان مهاجر هستند. بچه های جهادی چشمشان به این منطقه که می افتد، در ذهن خود کنکاش می کنند که مگر می شود در چندکیلومتری تهران، پایتخت ایران، چنین منطقه محرومی وجود داشته باشد. راستش را بخواهید درک کردنش سخت است، آن هم در تهرانی که شمال شهرش دست کمی از کشورهای پیشرفته اروپایی ندارد و به قول معروف، آخر با کلاسی هستند. حالا هرچه تهران را به سمت جنوب دنبال می کنی، می بینی که این اروپای ایرانی تبدیل می شود به یک آفریقای تمام عیار ساخت داخل!

دانشجو، دانش آموز، کارمند، کارگر، بازاری، دختر و پسر همه آمده اند روستای لهک. می خواهند جهاد کنند. به مردمشان خدمت کنند. همان مردمی که خدمت کردن به آنها به فرموده رهبر انقلاب، بهترین راه مبارزه با آمریکاست! آمریکایی که خوی استکباری اش زبانزد جهانیان است! اصلا چطور ممکن است وقت گذاشتن و خدمت به مردم بهترین راه مبارزه با این شیطان بزرگ باشد؟ مگر داریم؟ مگر می شود؟ باید بگویم بله! میشود! اگر هوای مردم را داشته باشیم و کم و کاستی برایشان نگذاریم، عقیده شان به انقلابمان راسخ تر از گذشته می شود و عقیده راسخ، در برابر شیطان سر خم نمی کند و به قول شهید بهشتی راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند.

چه بسیار لهک ها در ایرانمان داریم، که حتی در عمر چهل ساله انقلاب هم، کسی به یادشان نبوده است.البته ایراد از انقلاب نبوده، ایراد از مسئولینی بوده که نهضت را قبول ندارند و به تبع، اصل اساسی نهضت یعنی خدمت به مستضعفین را هم بی اهمیت می شمارند. مثل همان وزیری که پیرمرد مستضعف را به خاطر گلایه اش از گرانی هزینه های درمانی، تمسخر می کند و بمال بمال راه می اندازد! هرچند امام انقلابمان تکلیف این خودباختگان بیگانه پرست را مشخص کرده است و گفته هیچ حقی در این نهضت ندارند و باید بروند! از روستای لهک بگویم. روستایی که حتی ظاهر ساختمان هایش، معبرهای خاکی اش و مردم رنجیده اش هوار می زند که نیاز به دیده شدن دارد،هوار می زند که ما هم جزیی از ایرانیم و باید به ما رسیدگی شود. مردم لهک در خرابه زندگی می کنند! خرابه هایی که سقفش از ورق های فلزی نازک است و دیوارهایش گلی! می گویند که همیشه هنگامه زمستان، هراس وجودشان را فرا می گیرد. می گویند باران که می بارد کوچه های خاکی شان، گل آلود می شود و به سختی عبور و مرور می کنند، می گویند زمستان ها، باید نگران چکه کردن آب از سقف خانه هاشان باشند! دقت کنید: در زمستان! همان زمستان لاکچری برخی آقازاده ها که توام می شود با تماشای رمانتیک برف و باران از پشت شیشه خانه های لوکس ولنجک و نوشیدن قهوه اصیل فرانسوی! خاله کوکب یکی از اهالی این روستاست. 60 سال سن دارد و با این کهولت سن، برای تامین معاش روزانه اش، کارگری می کند! کارگری میکند برای روزی 30 هزارتومان ناقابل که شاید هزینه یک وعده نوشیدنی برخی ها هم نشود! موش ها خانه بیست متری اش را محاصره کرده اند و و او را به دردسر انداخته اند.

خاله کوکب، این پیرزن مهربان، تا بچه های جهادی را می بیند، به صرف چای دعوتشان می کند. مهربانی و صفا در چشم هایش موج میزند و دوست دارد بچه های جهادی را خوشحال نگه دارد اما ناگهان بعض گلویش را فشار می دهد و میگوید نگاه به شادی الآنم نکنید، شب ها، از فکر خوابم نمی برد. تمام ارزوی خاله کوکب داشتن یک خانه درست و درمان است. خانه ای که زمستان ها، ترس چکه سقف را به وجودش نیندازد. احمد نیز یکی دیگر از اهالی لهک است. حدود 40 سال سن دارد و یک پسر و یک دختر. پسرش کلاس هشتم است. مدرسه سجاد-پسر احمد- در اسلامشهر است و مجبور است برای رسیدن به مدرسه هزینه زیادی صرف کند.

پدر سجاد می گوید که یک سال گذشته بیکار بوده و فقط گهگاه کارگری های موقت به تورش خورده است. میگوید هزینه سرویس پسرش فشار زیادی به او وارد کرده. میگوید پسرش در هفته جاری، دو روز را به خاطر نداشتن پول کرایه، در کلاس درس حاضر نشده است! احمد دوست دارد پسرش درس بخواند و کاره ای شود، اما هزینه های تحصیل و کرایه سرویس مدرسه پسرش به او فشار می آورد و میگوید اگر به همین طریق پیش برود شاید مجبور شود که پسرش سجاد را از مدرسه در بیاورد. 150 هزارتومان ناقابل است، هزینه ماهانه سرویس مدرسه سجاد را می گویم. برای نداشتن ماهیانه 150 هزارتومان ممکن است یک پسربچه که آینده روشنی در پیش رو دارد، به ناچار از تحصیل کناره گیری کند!!

البته یک انتقاد هم به برخی دوستان جهادگر و خیرین وارد است. طبق گفته اهالی لهک، حداقل ماهی یکبار، کسانی می آیند و مواد غذایی توزیع می کنند. این امر فی نفسه بد نیست اما اگر سیاست های جهادگران و خیرین در طول سال های گذشته بر توانمندسازی مستضعفین و حمایت از توانمندی های آنان پایه گزاری می شد، مردم لهک و دیگر نقاط محروم خودشان جهت بهبود اوضاعشان دست به کار می شدند نه اینکه هرماه چمشان به در باشد تا خیری از راه برسد و اغذیه توزیع کند. خیلی از مسیولین نشان داده اند به فکر مردم مستضعف نیستند و این مردم مستضعف حتی اولویت دسته چندم آن ها هم نیستند. پس باید توانمند کرد مستضعفغین را. این ضعیف نگهداشته شدگان را قوی کرد تا خودشان به فریاد خودشان برسند و ناامیدانه و منفعلانه روزها را سپری نکنند. در کارهای عمرانی جهادگران، باید از مشارکت خود اهالی هم استفاده کرد. این موضوعی است که اخیرا مورد توجه برخی گروه های جهادی بوده است و نیاز است که همه جهادگران به آن توجه کنند. مخلص کلام اینکه، این بچه های حزب الهی بی ریا، هرجا برای انقلاب و اهالی اش کاری از دستشان بر بیاید، دریغ نمیکنند. کما اینکه در طول سال های گذشته این را به تصویر کشیده اند و برایش حتی جانشان را هم داده اند و به مقام شهادت رسیده اند.

نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
غوغای طوفان فلسطین در دانشگاه‌‍‌های آمریکا؛ چرا واشنگتن نگران حمایت از فلسطین هستند؟
حضور ایران در میدان رقابت قدرت های جهان در شبه‌ قاره
عملیات وعده صادق قدرت پوشالی رژیم صهیونیستی را نمایان کرد
مستشاران ایرانی از سوریه خارج شدند؟
اولین تصاویر از امضای توافقنامه امنیتی بین ایران و روسیه
دلار ریخت
ازبکستان حریف ایران شد
آیین واگذاری مالکیت تیم‌های استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی
۳۰ کشور آفریقایی برای همکاری اقتصادی به ایران می آیند
بیش از ۳۰۰ جنازه از گورهای جمعی در غزه پیدا شده
محکومیت بدوی توماج صالحی به اعدام
اگر اسرائیل به رفح حمله کند فلسطینی ها به خواسته ۷۰ سال خود می‌رسند
روابط تجاری ترکیه با اسرائیل متوقف شد
اسرائیل دیر یا زود محو خواهد شد
استخوان‌ها هنوز شهادت می‌دهند!
اعلام رسمی حضور حمید مطهری در کادر فنی تراکتور
پلیس اصراری به انتقال خودروهای توقیفی با جرثقیل ندارد
این خودرو ۵۵ میلیون تومان ارزان شد
ببینید | ماجرای شکایت جالب همسر محسن قرائتی نزد رهبر انقلاب
سال گذشته میانگین سن پدر و مادر در اولین فرزندآوری چقدر بود؟
چشم پوشی سفارت ایران در پاریس از پیگیری قضایی فرد حمله کننده
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top