به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این روزها حاشیههای تهران بسیار بیشتر از هر زمانی به چشم میخورد. حاشیههایی که از چالشهای شورای اصلاح طلب شهر گرفته تا گزینههای لیبرال مسلک شهرداری و دست آخر نیز جنجال در ده ونک و زمینهای پر سر و صدای دانشگاه الزهرا که حسابی در فضای مجازی و رسانهای کشور ابهامهایی به وجود اورده است.
از ماجرای شورای شهر و شهرداری که درگیر جناح و گروهبندیهای سیاسی است هم اگر بگذریم اما نمیشود از مسئلهی بغرنج ده ونک که احتمالا بسیاری از شما که اکنون این مطلب را میخوانید تا حدودی در جریان آن قرار گرفتهاید نمیشود به سادگی و در سکوت کامل عبور کرد. از طرفی زمینهایی که طبق مدارک موجود و ثبتی متعلق به دانشگاه الزهرا است و از سویی دیگر، خانوادههایی که سالهای سال است بدون دردسر در خانههای خود زندگی میکنند و حالا با بحران عجیبی مواجه شدهاند. بحران تخلیه و تخریب در روزهای سرد زمستان!
ماجرای زمینهای ده ونک در وحلهی اول آن طور که به نظر میرسد پیچیده نیست اما شاید کجسلیقگیهای مسئولین ذیربط و بی توجهی ساکنین آن منطقه این اختلاف طولانی مدت را امروز به گره کوری تبدیل کرده که بیش از هر چیزی خوراک رسانههای معاند و البته منشاء بروز برخی رفتارهای تند و نسنجیده که بعضا از سوی دلسوزان بدنه اجتماعی شده است.
فارغ از اینکه تا کنون مسیر رسیدگی به این پرونده که 20 دادگاه طی کرده و در تمامی آنها حق به دانشگاه داده شده و اینکه مجموعهی مسئولین شهری و ثبتی تهران از سالهای سال است که با این بحران مواجه بوده و ساکنین نیز توجهی به ان نکردهاند، باید پذیرفت که بستر مناسبی با توجه به زمان و شرایط پذیرش افکار عمومی نسبت به این مسئله که به عمق مسائل اجتماعی و نگاههای مهربان مردم و عموم جامعه انتخاب نشده است.
مسئولین ذیربط و دست اندرکار که امروز با لودر و بولدوزر برای تخلیه و تخریب منازل مسوکنی محدودهی ده ونک رفتهاند چرا از سوی افکار عمومی و شبکههای اجتماعی و همچنین شبکههای مغرض معاند مورد تهاجم قرار میگیرند؟ پاسخ این سوال همان بستری است که با یک کج سلیقگی به درستی انتخاب نشده است.
یکی از سوالاتی که در این زمینه برای افکار عمومی مطرح میشود، عدم اطلاعرسانی شفاف در خصوص غیر قانونی بودن سکونت مردمی محلهی ده ونک تهران طی چهار دهه از انقلاب اسلامی است. چیزی که مسئولین و دانشگاه نسبت به ان مدعی هستند اما برای اولین بار است که افکار عمومی به طور گسترده با آن موجه میشود. بالطبع وقتی چنین مسئلهی بسیار مهمی با قشون کشی نیروهای نظامی و ثبتی برای تخلیه و تخریب به سمع و نظر افکار عمومی برسد، انتظار تکفیر ساکنین غیر قانونی ده ونک توسط مردم و عموم جامعه کاملا بی جاست.
از سویی دیگر انتخاب ظرف زمانی برای پیاده سازی چنین عملیاتی اشتباه صریح دیگر صاحبان حقیقی این زمینهاست. اگر حقیقتا شش ماه است که دانشگاه و شهرداری با چنین مسئلهای مواجه هستند چرا بعد از این همه سال، در فصل سرما و بارندگی باید به سراغ تخلیه و تخریب منازل مسکونی ده ونک رفت؟! آیا نمیشد شش ماه قبل یا شش ماه بعد چنین رفتاری با مردم آن محدوده صورت گیرد تا سرمای هوا و بارندگی بی امان باران در این روزهای تهران، دلیل مضاعفی بر عصبانیت افکار عمومی و موضعگیری علیه یک کار قانونی نباشد؟
ماجرا دقیقا چیست؟
به عبارت دیگر ظاهرا جماعتی مستضعف که عمده از قشر کارگرند و سالهای سال است در ده ونک ساکنند، حالا فهمیده اند زمین ها صاحب دارد! دانشگاه الزهرا مالک این زمین هاست و به گفته رئیس دانشگاه پس از ابلاغ دولت در ثبت املاک نهادهای دولتی پیگیر زمین هایشان شده اند! شکایت کرده اند و قاضی حکم به نفع آنها داده؛ اگرچه ساکنین هم به دیوان عدالت شکایت کردند و مسئله ادامه دارد و در نهایت در چهارچوب قانون طبیعتا حق با مالک زمین است، اما این همه قصه نیست! به نظر پیش از آنکه لودر و بولدوزر و مامور و... به خط شود تا زمینها را بازپس بگیرد، باید فکری به حال آن کارگری که ده ها سال آنجا ساکن بوده و حالا در شرایطی قرار دارد که اگر خانه را از او بگیرید با یک بحران حیاتی مواجه می شود کرد! این شیوه فعلی چیزی جز افزایش تنش و بحران و ریزش سرمایه اجتماعی نیست!
باید از تجربه های تاریخی عبرت گرفت نه اینکه آنها را تکرار کرد!
در سال هفتاد و یک مسئولین شهری مشهد تصمیم گرفتند برای جلوگیری از مشکل حاشیه نشینی و ساخت و سازهای غیرمجاز در شهر مشهد برخورد قهری کنند. در نتیجه بدون ارائه امکانات اولیه جهت آسایش حاشیه نشینان و ایجاد بستر مناسب، تصمیم به تخریب و نابودی ساخت و سازههای مردم در منطقه کوی طلاب (که از مناطق حاشیه نشین مشهد بود) گرفتند؛ درگیری ماموران و مردم و تیراندازی یک مامور و زخمی شدن یک کودک در درگیریهای اولیه این مسئله را به یک بحران بزرگ تبدیل کرد.
نهم خرداد هفتادویک در اثر اعتراض حاشیه نشینان «کوی طلاب» به تخریب خانههایشان یک تظاهرات چند ده هزار نفری، با شعارهایی علیه مسئولان نظام و حمله به اماکن دولتی، تبدیل شد و سرتاسر شهر مشهد را فراگرفت.
دولت مختار است!
دولت می تواند حوادث کوی طلاب مشهد را تکرار کند و یا می تواند با تدبیر درست، در یک بازه زمانی هم به سامان مردم آن منطقه بپردازد و هم زمین ها را بازپس بگیرد.
اما مهمترین مسئلهای که شاه بیت ماجرای ده ونک را رقم میزند، نبود هیچ گونه ردپا و موضعی از سوی شورای شهر و شهرداری تهران در این ماجراست. مسئلهای که مستقیما مربوط به این دو نهاد مهم شهری در تهران است اما تنها چیزی که سهم آنها بوده، سکوت است. حالا باید منتظر ماند و دید که شهردار جدید تهران در مواجهه با این مسئله چگونه تا میکند؟ آیا موضع شهرداری و شورای شهر، چیزی متفاوت از آنی است که حالا اتفاق افتاده یا باید شاهد عمیق تر شدن این جراحت باشیم؟ باید منتظر ماند.