به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این روزها با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی کشور و طرح ادعاهایی از سوی جریان های مختلف سیاسی مبنی بر پیروی از خط امام(ره)، بازخوانی صحیفه امام خمینی(ره) از اهمیت فراوانی برخوردار است، چرا که اتفاقات روی داده در آن زمان بی شباهت به مسائل جاری کشور نیست.
امروز در صحیفه
مصاحبه
زمان: ۲۷ آبان ۱۳۵۸ / ۲۷ ذی الحجه ۱۳۹۹
مکان: قم
موضوع: گروگانهای امریکایی، استرداد شاه و آینده روابط ایران و امریکا
مصاحبه کننده: خبرنگار تلویزیون سی - بی - اس امریکا
[حضرت آیت الله، آقای مک فار از تلویزیون (سی بیاس) یکی از سه [شبکه مهم] تلویزیون امریکا برنامهای دارند تحت عنوان «شصت دقیقه» که هر هفته روز یکشنبه پخش میشود. و این برنامه یکی از پر بیننده ترین برنامهها و در عین حال یکی از مورد اعتمادترین برنامهها از نظر امریکاییهاست. استدعا کردند از حضورتان سئوالاتی بکنند در مورد وقایع اخیری که در این جریانات از سفارت امریکا میگذرد.]
بله. مانعی ندارد. اما من از ایشان تقاضا میکنم که تحریف نکنند. بعضی از اشخاصی که آمدند اینجا و مصاحبه کردند، حرفهای ما را تحریف کردند. بعضی دروغها هم اضافه کردند. و این کار برخلاف آداب خبرنگاری است. و من از شما تقاضا دارم که حرفها، درست بدون کم و زیاد، بدون تحریف، بدون دخالت خودتان در مسائل پخش بشود.
[به عرضتان میرساند حضرت آیت الله که اطمینان داشته باشید و ایشان یقین دارند که بعد از اینکه این مصاحبه پخش شد در امریکا، حضرت عالی خیلی از نتیجهاش خوشحال خواهید بود. تشکر میکنند از پذیرششان و اظهار امیدواری میکنند که ان شاء الله سرماخوردگی رفع شده باشد، رفع کسالت شده باشد.
استنباط ایشان این است که حضرت عالی سئوالات را رؤیت فرمودید. سئوالاتی را که میخواند خدمتتان، خیلی مهم هست. تنها مسئله این است که احتمالاً دررابطه با جوابهای حضرت آیت الله ایشان سئوالاتی در همان رابطه خواهند کرد. ولی در اصل سؤالها همین هست. و آن سئوالاتی که احتمالاً در آن رابطه باصطلاح ارتباط پیدا میکند با سؤالاتی که قبلاً گذاشتند. و بستگی به جواب حضرت عالی، ممکن است سئوالات باصطلاح برای توضیح بیشتر، ولی اطمینان میدهند که واقعاً این مصاحبه در سرتاسر دنیا تأثیر خواهد گذاشت و ایشان خودشان اهمیتش را تشخیص میدهند.]
[آیا حضرت عالی هنوز میفرمایید که اگر شاه به ایران باز نگردد گروگانهای امریکایی آزاد نخواهند شد؟]
بسم الله الرحمن الرحیم
این مسئله مربوط به ملت است. سی و پنج میلیون ملت ما خواستشان این است. و باید ما بررسی کنیم راجع به اینکه چرا ملت ما میخواهد که شاه بیاید و تا نیاید دست از این گروگانها برداشته نخواهد شد. و چرا کارتر این قدر اصرار دارد که شاه را نگه دارد.
اما راجع به اینکه چرا ملت ما اصرار دارد. قضیه این نیست که شاه بیاید ایران. ملت ما شاه را که دشمن خودش میداند میخواهد چه بکند. یک تحفهای نیست برای ملت ما که بخواهد او را در موزه نگه دارد. بلکه مطلب این است که دو جهت هست که ملت ما میخواهند شاه بیاید و ما اصرار داریم، این دو جهت یکیش اهمیتش بیشتر از دیگری است. یک جهت راجع به اینکه ما ملتی هستیم که الآن اقتصادمان خیلی قوی نیست و داراییهای ایران بسیار در دست شاه مخلوع و بستگان اوست. و این در بانکهای امریکا و سایر کشورها متمرکز است. و اینها همه مال ملت است. و اینکه ما اصرار داریم شاه را بیاوریم برای این است که معلوم بشود که این اموال فقرا که در دست اینها و عمال اینها هست در کجاها هست و باید برگردد به ملت. و مطلبی که اهمیتش بیشتر از این است، این است که ما میخواهیم او بیاید و ما ریشه این جنایاتی که این شخص در طول سی و هفت سال تقریباً به ایران کرده است و این خیانتهایی که به ایران کرده است و این آدمکشیهای دستجمعی که کرده است ما به دست بیاوریم که این با امر کی بوده. یک انسان، یک آدم که میخواهد در یک مملکتی حکومت کند بیجهت این قدر جنایت نمیکند. این عامل اشخاصی بوده است. خود ایشان هم میگوید من مأمور بودم برای وطنم. ما میخواهیم آن آمر را پیدا بکنیم که آن که امر کرده است که ایشان در وطنش اینهمه جنایت بکند این کیست و چه اشخاصی هستند؟ از این جهت ملت ما اصرار دارد به اینکه این آدم بیاید، و این دو مطلب ثابت بشود و در محاکمه، محکمه هر جور حکم کرد عمل بشود.
و اما اینکه کارتر اصرار دارد به اینکه ایشان نیاید، باید ما ببینیم که این از باب این است که آقای کارتر بشردوست است و حس انساندوستی این آقا، این آقای کارتر او را وادار کرده است که این قدر اصرار بکند و در مقابل ملتهای اسلامی بایستد و ارعاب بکند و آن همه مطالب پیش بیاید و منطقه را به خطر بیندازد. این برای این است که یک آدمی است انسان دوست و برای انسان دوستی این نحو میکند؟ ما در آقای کارتر این انساندوستی را سراغ نداریم. برای اینکه از اعمال ایشان معلوم است که ایشان این حس را ندارند. کسی که یک جانی را در حفظ خودش و حمایت خودش به عنوان انساندوستی نگه میدارد نباید در ممالک بسیار، این قدر جنایتها و این قدر آدمکشیها را علت باشد. این آدم انساندوست نیست. و حس انساندوستی این چیز را نکرده است. اگر در ایشان حس انساندوستی بود، سی و پنج میلیون انسانهایی که در ایران بودند که یکیشان هم محمدرضا بود و همه از یک ملت و از یک کشور هستند، چه شد که در ظرف سی و هفت سال آن همه جنایات بر ما شد.
و اخیراً با دست این شخص آن همه کشتار شد. و در حکومت آقای کارتر بود و ایشان ابداً حس انساندوستیشان اسباب این نشد که یک تقاضایی لااقل از این شخص بکنند که نکن این کار را. بلکه آنطور که ما میدانیم ایشان علاوه بر اینکه تقاضا نکردهاند تهییج هم کردهاند. و اما اینکه اصرار دارند و از جهت انساندوستی معلوم شد نیست. معلوم میشود برای این است که اسرار او فاش نشود. اسرار رؤسای امریکا فاش نشود.
ما با بودن شاه در اینجا اسرار شخص کارتر و اسرار اسلاف او را فاش خواهیم کرد و به ملت امریکا ارائه خواهیم کرد. و ملت امریکا میفهمند که گرفتار چه رؤسای جمهوری هستند که ملتشان را به تباهی کشیده است و آبروی ملتشان را در بین مسلمین از بین برده است. ما برای این میخواهیم که بیاید، و ایشان برای این جهت میخواهد که نیاید. این اصرار او به نیامدن برای اینکه خوف این را دارد که اسرار فاش بشود و ایشان دیگر نتوانند در مملکت خودشان یک زندگی صحیح داشته باشند و دیگر ریاست جمهوری ایشان هم فاتحهاش خوانده بشود.
و مملکت امریکا هم اگر مطلع بشود از مسائل و مطلع بشود از مصایب ما و مطلع بشود و رسانههای گروهی به آنها بفهمانند که در این مملکت چه گذشته است و اینها از دست رؤسای جمهور امریکا و دیگر رؤسای ابرقدرت، بر ما گذشته است، اگر یک همچه احساسی را بکنند این طرفداری از کارتر را نمیکنند. و من هم احتمال این را میدهم که طرفداری از کارتر یک قشر از اشخاصی است که تحت نظر خود آنها هستند.
نظیر آن طرفدارهایی که در اینجا از شاه میشد. از شاه مخلوع میشد که وقتی که مثلاً رئیس جمهور امریکا میآمد به ایران، عده کثیری را میبردند به استقبال به اسم ملت. در صورتی که ملت هرگز از این امور اطلاع صحیح نداشت و هرگز حاضر نبود که استقبال بکند از شاه یا از مهمانهای شاه. لکن آنها عدد زیادی داشتند که این کارها را انجام میدادند. من احتمال میدهم که آقای کارتر هم عدد زیادی از قبیل سازمان امنیت و اشخاصی که مربوط به خودش است داشته باشد. و آنها به دانشجوهای ما در خارج این اهانتها را میکنند و این سختیها را میگیرند. و خود آقای کارتر هم که آقای انساندوستی است دانشجوهای ما که برای تحصیل علم آنجا رفتند، در آنجا آنطور با آنها رفتار میکند و وادار میکند که آنها را اذیت کنند. وادار میکند که سگ به جان آنها بیندازند. و آنطور جنایات را بکنند.
این آقای انساندوست وضعش این است. و ما که یک ملت مظلومی هستیم ما میخواهیم که آن کسی که به ما خیانت کرده است خودش و اساس کارها معلوم بشود.
منبع: صحیفه امام خمینی - جلد 11 - صفحات 73 الی 76