به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ «هنوز هیچ کشوری حاضر نشده میزبانی سازوکار مالی بین ایران و اروپا را قبول کند؛ اتریش و لوگزامبورگ قبول نکردند و اروپا ناتوان از ثبت SPV است.» این جملات را باید شاهبیت سخنان امروز عبلس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امورخارجه و عضو تیم مذاکرات هستهای، در همایش تحولات منطقه و نظام بین الملل دانست. سخنانی که باید آن را اعلام رسمی شکست برجام از سوی کسی دانست که در افکار عمومی همرتبه نوبخت در توجیه وقایع مربوط به برجام است.
عباس عراقچی در این همایش درباره ناتوانی اروپا چنین گفته است: «به لحاظ مواضع سیاسی اروپا در این شش ماه کم نگذاشته اما این مدت کم نیست که نتوانند اقدامات عملی را پیدا کنند و هنوز قادر نیستند SPV را رسما اعلام کنند که یکی از دلایل آن فشار آمریکا است که بسیار سنگین بوده است. آمریکایی ها هر کشوری که SPV در آن مستقر شود یا بانک هایی که با آن کار کند را تهدید کرده اند. با این حال اروپایی ها تلاششان را متوقف نکردهاند. اما هنوز هیچ کشوری حاضر نشده میزبانی این ساز و کار را قبول کند. اتریش، لوگزامبورگ قبول نکردند و اروپا ناتوان از ثبت SPV است.»
وی همچنین درباره آینده برجام با این وضعیت که اروپا نیز عقبنشینی کرده است نیز چنین گفت: «چه اروپا نخواهد با ما کار کند و در حال بازی با ما باشد و چه می خواهد و قادر نیست، در نتیجه فرقی نمی کند. نتیجه این است که اروپاییها یا نخواستند یا نتوانستند کاری انجام دهند. اما ما تا زمانی که باقی ماندن در برجام به نفع کشور باشد در آن می مانیم و اگر این نباشد ماندن در برجام فایده ای ندارد. اگر تا الان ماندیم به این دلیل است که در ابعاد سیاسی و اقتصادی ماندن به نفع ماست. در حال حاضر شرایط مطلوبی است اما این حتما پایدار نخواهد ماند و اروپاییها باید بدانند این وضعیت نمیتواند به این شکل ادامه پیدا کند.»
پیرامون این سخنان صریح چند نکته مهم وجود دارد که باید به عنوان عبرت تاریخی بدانها نگاه کرد.
بیشتر بخوانید// اقدامات اتحادیه اروپا به راه حلهای عملیاتی منجر نشده است
۱- در فاصله زمانی بین اعلام امضای برجام تا تصویب بیست دقیقهای آن توسط علی لاریجانی در مجلس، بارها و بارها منتقدان از ضعف ضمانت اجرایی آن در شرایط بدعهدی طرف های مقابل سخن گفتند. گفتند که در صورت خروج آمریکا از برجام ایران نه توان شکایت از این کشور را دارد و نه سایر امضاکنندگان توان اجرایی برای حفظ آن را دارند. اما جریان غربگرا با تبلیغ این گزاره که جریان دلواپس نگران منافع مالی خود در شرایط اجرای برجام است، این نقد را بی پاسخ گذاشتند. نقدی که تنها یکی از صدها موارد بود و البته همه آنها توسط ظریف در مجلس، عراقچی در تلویزیون و سایر مذاکره کنندگان در شبکه های اجتماعی با لطایف الحیل بی پاسخ ماند.
۲- بارها و بارها آقای ظریف و عراقچی و دوستانشان در پاسخ به این سوال که چه راهکار فنی و عینی برای مقابله با سناریوهای امریکا دارید، سخنرانی کردند که «الان اجماع جهانی به نفع ماست و همه اعتراف دارند که برنامه هستهای ایران صلح آمیز است و سیزده گزارش آژانس سند حقانیت ایران است که به تعهداتش پایبند بوده است. انشالله اگر انسجام داخلی که محل بحث است باشد بهتر از گذشته با مسایل کنار خواهیم آمد.». یعنی در مقابل سناریوهای دشمن، به تشریح نظریات ایده الیستی در حوزه روابط بین الملل پرداختند. این وضعیت را میتوان انعکاس بافت ذهنی مسئولان وزارت خارجه ما در مواجهه با مسائل جهانی معرفی کرد. ذهنی ایده آلیستی ناشی از لیبرالیسم افراطی آمریکایی در حوزه بین الملل که به موهوماتی مانند اجماع جهانی، محکومیت جهانی و دیوان لاهه متوسل میشوند و صد البته همیشه وزارت خارجه ما گرفتار این بافت ذهنی خوشگل و رویایی بوده و همیشه نیز از قافله واقعیات عقب اقتاده است.
بیشتر بخوانید// عراقچی: سازوکارهای ویژه اروپا تا آبان ماه اجرایی میشود
۳- دور باطل جریان غربگرا از گفتگوهای انتقادی دوره هاشمی (تلاش برای نزدیکی به اروپا برایمقابله با امریکا) تا بستن با کدخدا دوره روحانی (مذاکره مستقیم با آمریکا بدون پرداخت هزینه اضافی به اروپا)، که البته هر بار با شکست مواجه شده است، بیانگر این است که جریان غربگرای کشور هنوز به بلوغ دیپلماتیک نرسیده است. وگرنه امکان ندارد ظریف و دوستان موسوم به نیویورکی اش هر بار با یک استراتژی تکراری به مصاف دشمن بروند. نکته جالب اما قدرت بلامنازع این جریان بر دانشکده های روابط بین الملل و حوزه آموزش سیاست خارجی است. یعنی نباید انتظار داشت چند سال دیگر تحول خای در دستگاه دیپلماسی کشور رخ دهد، بلکه میتوان با مرور کتب خاطرات مسئولان فعلی به تحلیل 50 سال آینده دیپلماسی کشور نیز پرداخت.
۴- ظریف و دوستانش به اخر خط رسیده اند. نه دیگر اعتباری به عنوان یک دیپلمات کارکشته دارند (چون از یک سوراخ نه دوبار که چندین بار گزیده شده اند) و نه دیگر در افکار عمومی به عنوان قهرمان دیپلماسی شناخته میشوند؛ نه دیگر جریان غربگرا انگاره همسان سازی وی با مصدق را تبلغ میکند و نه جناح معامله گر جریان اصولگرا میتواند از سابقه رفاقت با ظریف برای خود اعتباری کسب کنند. چون ظریف به سرنوشت برجام دچار شده است!
بیشتربخوانید// «ژن خوب» با ارز چه کرد؟
۵- چه خواهد شد؟ پاسخ این سوال برخلاف مشکل انگاشتن آن بسیار ساده است. مروری بر رفتار دولت هاشمی و خاتمی در سال های پایانی دولت های خود جواب ما را میدهد. شکست گفتگوهای انتقادی با اروپا در دوره هاشمی منجر به فضایی شد که حتی حکم دستگیری هاشمی نیز صادر شد و دو سال پایانی دولت سازندگی شد دولت مستعجل که همه کشور رسما تعطیل شد تا ان دو سال نیز بگذرد. گفتگو با تروئیکای اروپایی نیز به شکست انجامید و دولت خاتمی در ایام پایانی خود رسما کرکره را پایین کشیده بود و به قول هاشمی، دولت حتی حوصله برگزاری انتخابات را نداشت. سرنوشت دولت روحانی نیز غیر از این نیست. وضعیت فعلی دولت که از آن به فروپاشی هسته مرکزی دولت یاد میشود یادآور روزهای پایانی دولت های سازندگی و اصلاحات است. یعنی دولت رسما دست های خود را به نشانه تسلیم بالا نگه داشته است تا سال 1400 فرا برسد و بروند سراغ کارهای شخصیخود. بنابراین از حالا میتوان گفت که کشور تا 1400 رسما در تعطیلات سیاسی و اقتصادی و حکمرانی به سر خواهد برد.
۶- مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود. اما گویا جامعه ایرانی این حدث را نشنیده است. پس محکوم است به تکرار تاریخ!
* گزارش از رضا حمزه دولابی