در سوی دیگر البته قابل تصور است که رقبای سیاسی دولت (کاندیداهای سال 96) به دانشگاه بیایند و دولت را نقد کنند اما شاید نتوانند از زیر بار سوال افکارعمومی مبنیبر سیاسی ارزیابیشدن اظهاراتشان شانه خالی کنند، هرچند اظهارات آنها صادقانه باشد، اما حضور آنها چه بخواهند و چه نخواهند بیشتر سیاسی ارزیابی میشود.
خبرنامه دانشجویان ایران: محمدرضایتی// ویژهبرنامههای 16 آذر 97 پس از یکهفته در دانشگاههای مهم کشور برگزار شده است. بررسی برنامههای برگزارشده در دانشگاهها حاوی پیامهای مهمی است که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد و شاید بتوان با یک ارزیابی، نگاهی نسبتا دقیق نسبت به وضعیت دروندانشگاهی، جریانهای سیاسی و... را تحلیل کرد. تقریبا از روز سهشنبه، 13 آذر تا روز گذشته برنامههایی با عنوان بزرگداشت روز دانشجو در دانشگاههای مهم کشور برگزار شده است. در یک ارزیابی تلاش کردهایم بهصورت دقیق این برنامهها را بررسی کنیم. نتایج این بررسی را میتوانید در ادامه بخوانید.
اول؛ سهم جریانهای مختلف از برنامههای 16 آذر
حدود 46 درصد برنامههای روز دانشجو از سوی تشکلهایی چون بسیج دانشجویی، جامعه اسلامی و انجمن اسلامی مستقل برگزار شده است، 37 درصد برنامههای دانشگاهها نیز از سوی تشکلهای نزدیک به اصلاحطلبان برگزار شده است. حدود 13 درصد برنامهها درقالب تربیون آزاد بوده و درصد مشابهی نیز در قالب مناظره بوده است. جالب اینکه حدود 80 درصد مناظرهها از سوی تشکلهایی چون بسیج دانشجویی، جامعه اسلامی و انجمن اسلامی مستقل برگزار شده است. حدود 44 درصد برنامههای یکسویه در قالب سخنرانی سهم تشکلهای نزدیک به اصلاحطلبان بوده است و 33 درصد برنامههای سخنرانی را چهرههای نزدیک به اصولگرایان شرکت کردهاند. امسال نیز مراسمی در قالب جشن و استندآپکمدی در دانشگاهها برگزار شد هرچند نسبت به سال گذشته از میزان آن کاسته شده بود، اما همچنان بخشی از مراسم روز دانشجو (حدود هفت درصد) به جشن با حضور کمدینها اختصاص دارد و این موضوع در دانشگاههای کوچک و شهرستانها بیشتر دیده میشود. البته علت آن را میتوان در تصمیمات مسئولان منطقهای و دانشگاهی یافت که ترجیح میدهند این روز را با خوشی و خنده پشتسر بگذارند.
حدود 45 درصد برنامه ها با حضور چهرههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در دانشگاههای مختلف برگزار شد. 37درصد این چهرهها نزدیک به اصولگرایان و 46 درصد آنان نزدیک به جریان اصلاحطلبان بوده، اما در یک ارزیابی تنها هشت درصد این افراد از چهرههای شاخص اطلاحطلب (صادق زیباکلام، محمود صادقی، علی مطهری و غلامحسین کرباسچی) بوده و در عوض 18 درصد از چهرههای شاخص اصولگرایی (سعید جلیلی، باقر قالیباف، ابراهیم رئیسی، ضرغامی، زاکانی و...) در دانشگاه حاضر شدهاند. همچنین کمتر از دو درصد افراد نزدیک به دولت در برنامههای دانشگاهها حضور یافتهاند. درواقع اگر حساب مراسم روز دانشجو با حضور رئیسجمهور در دانشگاه علوم پزشکی سمنان را که شکلی نمادین دارد از برنامههای روز دانشجو جدا کنیم، مسئولان دولتی بزرگترین غایبان روز دانشجو بودند. درباره چرایی حضور کمرونق چهرههای اصلاحطلب، تحلیلهای مختلفی مطرح میشود، اما یک گمانه قوی درباره این موضوع را میتوان در نسبت این جریان با دولت تعریف کرد. امسال چهرههای منسوب به جریان رقیب اصلاحطلبان حضور پررنگتری (از نظر چهرههای شاخص) در دانشگاهها داشتند و این در حالی است که سالهای گذشته هم فراوانی این چهرهها بیشتر بود و هم کیفیت حضور آنان.
امسال پس از صادق زیباکلام، پروانه سلحشوری بیشترین حضور را در دانشگاهها داشت و پس از آن چهرههایی چون مصطفی کواکبیان، علی مطهری و محمود صادقی بودند. حتی در دانشگاههای مهمی چون تهران و صنعتی شریف نیز چهرههای درجه چندمی چون نعیمیپور، صفاییفراهانی، کمال رضوی و احمد زیدآبادی سخنرانی کردند. این اتفاق را میتوان در وضعیت نامطلوب دولت تحلیل کرد، چراکه پیشتر این جریان در همگرایی با دولت احیای سیاسی شده بود و اکنون با کاهش مقبولیت دولت در افکارعمومی بهخصوص عملکرد دولت در حوزههای اقتصادی، بیشتر تلاش خود را در مرزبندی با دولت معطوف کرده است. حتی یک دعوای تاریخی نیز در قالب طرحهای عبور و مرور از روحانی شکل گرفته است با این حال درصورت حضور این جریان در دانشگاهها دو رویکرد قابل تصور است؛ جریان اصلاحات با این عملکرد نهچندان درخشان دولت یا باید به دانشگاه بیاید و از دولت دفاع کند که کاری سخت در دانشگاه است یا باید دولت را نقد کند که در این صورت با این سوال دانشگاهیان مواجه میشود که چرا آرای مردمی را به این سمت هدایت کردهاند؟ لذا این جریان بهترین راه را برای ادامه حیات سیاسی خود در فرار از دانشگاه دنبال کرده است.
در سوی دیگر البته قابل تصور است که رقبای سیاسی دولت (کاندیداهای سال 96) به دانشگاه بیایند و دولت را نقد کنند اما شاید نتوانند از زیر بار سوال افکارعمومی مبنیبر سیاسی ارزیابیشدن اظهاراتشان شانه خالی کنند، هرچند اظهارات آنها صادقانه باشد، اما حضور آنها چه بخواهند و چه نخواهند بیشتر سیاسی ارزیابی میشود.
دوم؛ پررنگشدن نقد لیبرالیسم با سهم کوچک جریان موسوم به چپ
با برآمدن آثار زیانبار اجرای سیاستهای نئولیبرالی در حوزههای مختلف اعم از آموزش، بهداشت، اقتصاد و سیاست که ناشی از حضور تکنوکراتها در بدنه اجرایی و مدیریتی کشور است، سهم عمده برنامههای دانشجویی در ویژهبرنامههای 16 آذر به نقد این سیاستها اختصاص داشته است، بهطوری که بیش از 30 درصد این برنامهها بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به این موضوع –بهخصوص در حوزه آموزش- پرداخته است. مشکلات اخیر ایجادشده برای کارگران بهویژه کارگران هفتتپه یا آنچه کالاییسازی دانش نامیده میشود بر این موضوع دامن زده است. با این حال تنها حدود هفت درصد برنامهها در هفته منتهی به 16 آذر از سوی جریان موسوم به چپ یا همان شوراهای صنفی در قالب تجمعهای اعتراضی در حمایت از آنچه وضعیت کارگران و معلمان میدانستند، برگزار شده که غالبا با تجمعهای 10، 20 نفره همراه بوده است. حتی در تجمع این جریان در دانشگاه تهران که در تبلیغات آن با بنر شورای صنفی تاکید گستردهای شد، حدود 37/0 درصد دانشجویان دانشگاه تهران شرکت کردند.
سوم؛ جلسات دانشجویی پشت درهای بسته یا ورود ممنوع دانشجویان
در یکهفته گذشته برخی مسئولان ترجیح دادند رویارویی خود را با دانشجویان بدون حضور رسانهها و در فضایی غیردانشگاهی برگزار کنند؛ جلساتی که هرچند در نوع خود بدیع و تازه بود اما میتوانست در فضای عمومی دانشگاه از تاثیر بیشتری برخوردار باشد. فتاح، رئیس کمیته امداد و علی عسگری، رئیس صداوسیما در یک اقدام قابل تحسین میزبان سخنان دانشجویان از طیفهای مختلف دانشجویی بودند و آنچه از صفحات مجازی دانشجویان به دست آمده حرفهای جدی و مهمی نیز در این جلسات رد و بدل شده است، البته خوب بود این جلسات از حالت گلخانهای خارج میشد. روسای دو قوه مقننه و قضائیه نیز غایبان بزرگ حضور در روز دانشجو در دانشگاهها بودهاند. در چند سال اخیر رئیس مجلس نهتنها به دانشگاه نرفته است بلکه از آخرین جلسه وی با تعدادی از دانشجویان نیز سالها میگذرد.