روند جهانی، پایان "ملت استثنایی" آمریکایی ها را تصدیق می کند. از زمان پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده نقش اول سیستم بین المللی بازی کرده است که منجر به ایجاد سازمان های بین المللی جدید مانند سازمان ملل، ناتو، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی شد.
دیپلماسی آمریکایی برای توافقات چندجانبه در تجارت، آب و هوا، امنیت منطقه و کنترل تسلیحات ضروری است. آمریکایی ها می توانستند و ادعا می کردند که در مرکز "نظم بین المللی بر اساس قوانین" قرار دارند. اما در ادامه و با بررسی ابعاد و زوایای بیشتر و بهتری نسبت به شرایط امروز این کشور و متحدانش، خواهیم دید که شرایط متفاوتی پیش روی جهان قرار دارد. نه تنها چین و روسیه نقش جهانی آمریکا را به خوبی بازی می کنند بلکه تعداد بیشتری از کشورهای دیگر برنقش مستقل و تاثیر گذار در تحولات اقتصادی و امنیتی منطقه ای تاکید می کنند.
در چنین شرایطی نه تنها اقدامات جهانی ایالات متحده احتمالا کمرنگ میشود، که حتی در برخی موارد غیرممکن خواهد شد.
چه کسی قدرت برتر را دارد؟
تغییرات قدرت به طور فزاینده ای قابل مشاهده است. در خاورمیانه، ایالات متحده برای دهه ها امیدوار بود که ایران را منزوی کند و رژیم را تضعیف کند تا زمانی که سقوط کند اگرچه امروزه این هدف غیر قابل تصور است.
از سوی دیگر روسها برای حفظ ثبات و آرامش در منطقه خاورمیانه، بر روابط طولانی خود با خانواده اسد در سوریه تأکید دارند. قدرت ترکیه، به عنوان یک منطقه ای در حال تقویت است و به طور فزاینده ای مستقل از ترجیحات ایالات متحده و ناتو عمل می کند و دست خود را در بازی قدرت منطقه ای باز می کند.
ناکامی در سیاستهای منطقه
اما ایالات متحده با حمله به عراق در سال 2003 تلاش کرد تا این مسئله تا حدودی متوقف شود. اما هزینههای سرسامآوری که آمریکا در قالب نمایش ضعیف و مسئلهی کشتار بیشمار مردم در این منطقه متحمل شد، ضمن از بین بردن چهرهای از این کشور به عنوان مدیریت و رهبری در منطقهی خاورمیانه اما قدرت کشوری مثل ایران را به تعادل رساند. عدم ایجاد ثبات در عراق و باز شدن پای منازعات مذهبی و سیاسی و منطقه ای نیز مزید برعلت بی اثری تلاشهای بعدی ایالات متحده شد. سیاستهایی که نمونهی بارز آن امرز در وریه قابل مشاهده است.
شکست در پروژه کنترل رقیبان تجاری
از طرفی در نقاط دیگر قارهی آسیا نیز تلاش های آمریکا برای جلوگیری از افزایش قدرت چین شکست خورده است. چین در حال حاضر نقش بسیار مهمی در اقتصاد جهانی ایفا می کند. به عبارت دیگر، ایالات متحده از یک مدل اقتدارگرا برای رشد اقتصادی و جزایر مصنوعی مسلح در دریای جنوب چین دفاع کرده و یک پایگاه نظامی در جیبوتی ایجاد کرده است. اما چین نیز سازمان های چندجانبه جدیدی را برای تامین امنیت خود ایجاد کرده است. مثلا نقش جهانی خود در تغییرات آب و هوایی را پررنگ تر کرده و نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را در آفریقا و آمریکای لاتین گسترش داده است.
این موارد باعث شده تا ایالات متحده نتواند از سرعت رشد اقتصادی چین بکاهد. به بیانی دیگر، چین در حال تغییر قوانین نانوشتهای است که سالها اقتصاد جهانی را درگیر به خود کرده است.
قدرتهای جدید در مقابل آمریکا
از این سو کره شمالی بیشتر و بیشتر به عنوان یک قدرت منطقه ای نقش خود را جلوه میدهد و یک دیدار مستقیم با رئیس جمهور ایالات متحده را بر عهده می گیرد و تنها یک تعهد کلی برای انحلال هسته ای ایجاد می کند. چشم انداز یک کره ی متحد مرکزی دیگر مرکز قدرت منطقه ای در اقیانوس آرام خواهد بود. کشورهای دیگر، مانند فیلیپین و استرالیا، با تقویت روابط دوجانبه با چین، شرط های خود را از بین بردهاند. هندوستان در حال رشد اقتصادی و نظامی در اقیانوس هند و آسیای جنوب شرقی است. در عین حال، روسیه ارتش خود را بازسازی کرده و قدرت خود را در منطقه به رخ جهان میکشد.
در چنین شرایطی قطعا موفقیتهای چشمگیر کشورمان در نیردهای منطقهای و مهار تروریسمی که از سوی ایلات متحده برای تضعیف قدرتهای منطقه به وجود آمد، حالا قطعا ایران به عنوان مرکز ژئوپولیتیکی خاورمیانه و تسلط کامل بر خلیج فارس و محدودهی استخراج و انتقال اکثریت نفت جهان، حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
این روزها بیش از انکه آمریکا به دنبال تاثیرگذاری در منطقه و مهار رقیبان جدی و سرسختش باشد، باید به دنبال حل بحرانهای بینالمللی و تقویت وجهی سیاسی و اقتصادیاش در مقابل قدرتهای اروپایی باشد. چه اینکه بحرانهای داخلی و مشکلات سیاست داخلی این کشور همچنان نفس دولت ترامپ و جمهوریخواهان را بریده است.
با این حال تزریق ناامیدی از سوی جریانهای سیاسی خاص در کشور و تلاش برای برقراری پل ارتباطی با آمریکا به هر قیمتی و به بهانهی خروج از زیر بار فشارهای اقتصادی و معیشتی امروز، دلایل روشنی ندارد. در روزهایی که زوال و نابودی قدرت سابق آمریکا از سوی تمام مجامع بینالمللی به اثبات رسیده است، بد نیست به مسئولین کشور به جای تلاش برای طرح بازی سازش با قدرتی که دیگر اعتبار سابق را ندارد، با نگاه به ترمیم تیمهای مدیریتی داخلی، در راستای تقویت و تازهنفس شدن مدیران تلاش کنند.