در دانشکدههای اقتصاد و مدیریت تنها شیوههای افزایش سود سرمایه به وسیله کاهش دستمزدها و تشدید استثمار کارگران مورد مطالعه قرار میگیرد و در دانشکدهای فنی نیز بودجه عمومی صرف آموزش مهارتها در بازار کاری میشود که در عین رکود مطلق در زمینه ساخت و تولید نیازهای مردم مانند مسکن، هیچگاه به تقاضای شدیدا فزاینده ثروتمندان برای ساخت مالها، برجها، هتلها و ... دست رد نمیزند. در هنگامی که مناسبات سرمایه جامعه را به رکودی عمیق و علاج ناپذیر دچار میکند دانشگاه نیز به تبع با کاهش ظرفیت روزانه، کاهش کیفیت خدمات آموزشی و رفاهی سعی میکند هزینه تولید مهمترین کالای جامعه سرمایهداری را یعنی نیروی کار را به حداقل برساند. دانشجویان باید با کمترین هزینه برای دولت اماده ارائه در بازار شوند تا دولت بتواند هزینه تامین مالی سرمایهداران کشور را بر دوش بکشد.
دانشگاه در دهه ۹۰ به سمت مرزبندی طبقاتی حرکت میکند. جنبش صنفی به مقابله با سیاستهایی برمیخیزد که با محدود کردن بیش از پیش حق آموزش رایگان و پولیشدن فزاینده آن قصد تبدیل نظام آموزشی به نظامی تماما کاستی را دارد. اما این مقاومت تدافعی موضعی برای دفاع از حق آموزش رایگان با تشدید شدن بحران طبقاتی در جامعه با ضرورتهای نوینی مواجه میشود. طبقات اجتماعی و نیروهای سیاسی ناگزیرند به بازآرایی نوینی روی آورده و اتحادها و گفتمانهای نوینی برسازند. برای این امر جنبش صنفی نیز ناگزیر است به مبارزهای فراگیرتر و مطالباتی ایجابی روی آورده و متحدانی در میان مبارزات طبقات اجتماعی بیابد.
بحران سرمایهداری به تنزل جایگاه پیشهوران و فروشندگان خرد طبقات متوسط و فقر، حاشیهنشینی و بیکاری عمومی میانجامد. معلمان، کارگران و زحمتکشانی که ثروت افسانهای جامعه را تولید میکنند با مبارزه برای افزایش سطح دستمزدها، کوتاه کردن دست بخش خصوصی از کنترل تولید اجتماعی و تشکلیابی سندیکایی میتوانند دولت را مجبور به تامین بخشی از نیازهای جامعه بیرون از منطق بازار بکنند. این مبارزه ای است که با پیشروی خود میتواند و باید منطق سرمایه ومالکیت را در تمام ابعاد اجتماعی نابود کند و شرایط لازم برای رشد قوای تولیدی جامعه برای تامین نیازهای مادی همه مردم را برعهده گیرد.
اعلام همبستگی دانشجویان چند دانشگاه کشور با مبارزات مترقی کارگران و معلمان میتواند آغازی برای اتحاد استراتژیک میان زحمتکشان با دانشجویان فرودستی باشد که باید با مبارزه برای عقب راندن طبقه حاکمه از دانشگاهها پشتوانه علمی لازم برای رشد تولید و حل معضلات بنیادین جامعه را فراهم کنند. پشتوانه ای که تنها با عقب راندن طبقه سرمایهدار از حیطه کنترل تولید اجتماعی به وسیله مبارزات زحمتکشان میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
مبارزات مترقی طبقه کارگر اما تنها شعلهای نیست که میتواند از بحران سرمایهداری سر برآورد. خیل عظیم حاشیهنشینان دستفروش یا بیکار و پیشه وران فقیر در کشور وجود دارد که میتوانند در فرآیند مبارزات کارگری جذب شده و وارد پیکاری هدفمند پیرامون حق مسکن، آموزش، درمان و کار خود شوند. اما نبود بستری مناسب برای جذب این اقشار بیتردید آنان را به سمت شورشهای خیابانی و قرارگیری در فرقهها و دستجات بورژوازی یا امپریالیسم سوق میدهد.
در این میان نبود مطالبه مشخص مادی برای اتحاد و مبارزه پیرامون آن، چه بسا بسیاری از کارگران را نیز به پیکار منازعات ویرانگر میان جناحهای سرمایهداران بکشاند. منازعاتی که اولا با حمایت مالی، تشکیلاتی، رسانهای و بعضا نظامی سرمایهداران کاملا از مبارزه اجتماعی فراگیر و متحدکننده فرودستان فاصله میگیرد و دوم لاجرم با شکاف اندازی های ملی، مذهبی و فرهنگی میان فرودستان نیروی آنها را صرف نابودی همدیگر به نفع جناحهایی از سرمایه داران میکند.
امروز به وضوح مناقشات مذهبی و قومی در سراسر کشور رو به رشد است و ظهور ایدئولوژیهای عربستیز و ضدمذهبی میتواند با تشدید این منازعات درونی، نارضایتیهای معیشتی را جذب نموده و در خدمت پروژه دیرین امپریالیسم برای درهم شکستن مقابله دولتهای قدرتمند منطقه(بویژه ایران) درآید.
موفقیت این پروژۀ تنها به وسیله سرنگونی نظام و یا تجزیه قومی و نژادی کشور تحقق مییابد. بنابراین دو وظیفه در دستور کار روز جنبش صنفی دانشجویی قرار گرفته است. اول تبیین دقیق و پایدارای بر مرزبندیهای طبقاتی که جلوی انحلال نیروی جنبش در نیرویهای سیاسی نوین طبقه حاکم را بگیرد و دوم ایستادگی قاطع مقابل تهاجم امپریالیسم و تاکید بر همبستگی زحمتکشان ایران با تمام کارگران خاورمیانه از هر قوم و نژاد و مذهبی.
* دانشجوی دانشگاه تهران، مدیرمسئول نشریه پایدیا
انتشار این مطلب به معنی تایید محتوایی آن نیست و تنها انعکاس
دیدگاه های دانشجویان درباره مسائل دانشگاه است