یکی از دلایل نگرانی دانشجویان از ورود بخش خصوصی به آموزش پزشکی تجربهای است که ما از ورود مؤسسات غیرانتفاعی به آموزش دانشجو در رشتههای مهندسی و علوم انسانی داشتهایم و دلیل سوم هم این است که رشتههای علوم مهندسی و علوم انسانی مستقیماً باجان انسانها در ارتباط نیستند
به گزارش سرویس صنفی - آموزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ بیش از 10 روز پیش بود که آییننامه و دستورالعمل اجرایی نحوه مشارکت بخش خصوصی در آموزش عالی علوم پزشکی در جلسات ۲۵۶ و ۲۶۷ روزهای ۲۵ مهر ۹۵ و ۲۷ خرداد ۹۷ شورای گسترش دانشگاههای علوم پزشکی تصویب و از سوی وزیر سابق بهداشت به معاونت آموزشی این وزارتخانه ابلاغ شد؛ آییننامهای که بعد از رسانهای شدن، با واکنش دانشجویان علوم پزشکی روبه رو شد و شوراهای صنفی 54 دانشگاه علوم پزشکی کشور و همچنین 7 تشکل بسیج دانشجویی دانشگاههای علوم پزشکی تهران با صدور بیانیههایی نسبت به این آن واکنش نشان دادند. نکته جالب درباره این آییننامهای است که در آن تأکید شده «در بسیاری از رشته/مقاطع علوم پزشکی تربیت نیروی انسانی به میزان مکفی صورت گرفته و یا اینکه با توجه به تعداد مراکز تربیتکننده فعلی، این نیازها در چند سال آتی مرتفع خواهند شد» اما باقر لاریجانی، معاون آموزشی وزارت بهداشت درباره این آییننامه ابراز امیدواری کرده که با ورود بخش خصوصی توانمند شاهد ارتقای کیفی آموزش عالی بخش سلامت باشیم و وزارت بهداشت از تکرار تجربه سایر بخشهای آموزشی کشور در تأسیس مؤسسات بیشمار و فاقد توانایی و کیفیت لازم اجتناب خواهد ورزید.؛ هرچند که به نظر میرسد مسئولان وزارت بهداشت درصدد هستند تا با ورود بخش خصوصی به این حوزه بحث کیفیت آموزشی را بالاتر ببرند، اما در مقابل دانشجویان این موضوع را رد میکنند و این مسئله را در نهایت به ضرر سلامت جامعه میدانند؛ موضوعی که ما را بر آن داشت تا به سراغ 3 تن از دبیران شورای صنفی برویم و از آنها درباره دلایل مخالفتشان بپرسیم.
** از تجربه قبلی درس نگرفتیم؟
حسین افراخته، دبیر شورای صنفی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
بعد از ابلاغ این آییننامه حجمی از واکنشهای دانشجویان علوم پزشکی نسبت به این مسئله راه افتاد و عمدتاً استدلال دانشجویان نیز روی این محور است که ما در گذشته تجربه خصوصیسازی آموزش در رشتههای دیگر را داشتهایم و کاملاً مشخص است که ورود بخش خصوصی در حوزه علوم پزشکی نیز به سرنوشت سایر رشتهها منتهی خواهد شد؛ هرچند که در مقابل موافقان این آییننامه معتقدند در خارج از کشور دانشگاههای خصوصیای فعالیت میکنند که کیفیت آموزش بسیار خوبی دارند، اما حرفمان این است که شرایط چنین دانشگاههایی با دانشگاههای داخلی کاملاً متفاوت است. به طور مثال وقتی دانشگاهی در آلمان به صورت خصوصی دانشجویان را با کیفیت آموزشی بالا تربیت میکند به آنها مدرک معتبری ارائه میدهد که حتی اگر نتوانند در کشور خود شغل پیدا کنند، در سایر کشورها مشکلی از این بابت نداشته باشند، ولی در کشور ما این مؤلفه وجود نخواهد داشت.
از سوی دیگر ما کمبودی در نیروی کار علوم پزشکی نداریم و این مسئله از سوی وزارت بهداشت نیز تائید شده؛ چراکه در همین چند روز گذشته معاونت توسعه این وزارتخانه بسته بهینهسازی را برای طرح خدمت رشتههای پزشکی و پیراپزشکی ابلاغ کرد که طی آن اگر فردی 4 ماه در نوبت این طرح بماند از گذراندن آن معاف خواهد شد و طبیعتاً این مسئله به خاطر آن است که بیشازحد نیرو تربیتکردهایم که حتی افراد برای گذراندن طرح خدمت خود تا چند ماه و حتی چند سال در نوبت میمانند، همچنین همین مسئله یکی از دلایلی است که بگوییم نیازی به ورود بخش خصوصی برای آموزش علوم پزشکی نیست و از آنجایی که هدف علوم پزشکی حوزه سلامت جامعه است، قطعاً چنین تصمیمهایی در نهایت با سلامت مردم بازی خواهد کرد.
یکی دیگر از نکاتی که باید به آن توجه داشت این است که در طول 4 دهه گذشته پیشرفتهای بسیار خوبی را در حوزه علوم پزشکی کشور داشتهایم و در حقیقت سیستم علوم پزشکی، سیستمی کارآمد و به رو پیشرفت است که نیازی به ورود بخش خصوصی آنهم در شرایطی که علوم پزشکی در بازدهی خوب قرار دارد، نیست و همین چند وقت پیش وزیر سابق وزیر بهداشت از تعداد بالای دانشگاههای علوم پزشکی در کشور انتقاد کرده بود، درحالیکه ما دانشگاهها و دانشکدههایی را ساختهایم که نهتنها کیفیت آموزشی پایینی دارند بلکه با کمبود امکانات و نیرو نیز مواجهاند و به اعتقادها بهتر است به جای اینکه بخواهیم دانشگاههای دیگر به این مجموعه اضافه کرده و دانشجویانی را با کیفیت آموزشی نامعلوم و همچنین سرنوشت کاری نامشخص تربیت کنیم، بحث تجهیز امکانات همین دانشگاهها را پیگیری کنیم.
شاید عدهای بگویند که امکان ساخت دانشگاههای خصوصی با کیفیت بالا وجود دارد، اما نکته جالب این است که تجربه خصوصیسازی نشان میدهد که قطعاً این کار شدنی نیست، البته شاید در بین چندین دانشگاهی که قرار است ایجاد شود، یک دانشگاه با کیفیت و امکانات خوب هم ایجاد شود، اما در مقابل صدها دانشگاه دیگر با امکانات و کیفیت بسیار پایین خواهیم داشت که در نهایت نیز دانشجویان بیکیفیتی از این دانشگاهها فارغالتحصیل میشوند که با سلامت جامعه در ارتباط خواهند بود.
** غلبه تفکر اقتصاد محوری در حوزه سلامت
علیرضا حاتمی، نماینده صنفی دانشجویان علوم پزشکی سراسر کشور
یکهفتهای میشود که با انتشار اخباری مبنی بر خصوصیسازی مراکز آموزش عالی علوم پزشکی، فضای دانشجویی غالباً منفعل دانشگاههای علوم پزشکی به جنبوجوش افتاده است و خصوصیسازی در بخشهای مختلف کشور که از معیارهای رشد در ممالک توسعهیافته جهان به شمار میآید، متأسفانه به دلیل تجارب بد در کشور ما، از پیش زمینه ذهنی خوبی در اذهان عمومی برخوردار نیست.
ابلاغ طرح مذکور تحت عنوان دستورالعمل اجرایی و آئیننامه خصوصیسازی مراکز آموزش عالی در رشتههای علوم پزشکی از سمت وزارت بهداشت که حداقل در دوره اخیر با طرح ورود دانشجویان پزشکی از خارج از کشور و یا جنجالهای خصوصیسازی بخشهای بیمارستانی و ... به نوعی غلبه تفکر اقتصاد محوری در حوزه سلامت را در سطح مدیریتی این وزارت خانه نشان داده بود؛ موجی از نگرانیها در بین دانشجویان علوم پزشکی، به خاطر عواقب قابل پیشبینی این طرح ایجاد کرده است.
این گسترش آموزشی درحالی است که وزیر مستعفی بهداشت چندی پیش به انتقاد شدید از ایجاد بیرویه دانشگاه در کشور پرداخته بود. علاوه بر این هماکنون وزارت بهداشت حتی توانایی تأمین اعضای هیئت علمی برای بخش دولتی را هم دارا نیست و در برخی دانشکدهها نسبت استاد به دانشجو به بیش از 10 برابر حد استاندارد میرسد، معلوم نیست بخش خصوصی قرار است از کدام هیئت علمی، بیمارستان، فضا و امکانات آموزشی برای فعالیت استفاده نماید.
باوجود سختگیرانه بودن برخی از شرایط تأسیس چنین مراکز آموزشی؛ تجربه بد اجرای همین دست آئیننامههای به اصطلاح قوی در رشتههای تحصیلی غیر علوم پزشکی که بیکاری آکادمیک و ضعف شدید علمی فارغالتحصیلان از جمله نتایج پربار آنها به حساب میآید و نیز وجود ابهامات مختلف در آئیننامه ابلاغی وزارت بهداشت، همچون ایجاد دانشکده پزشکی بدون تعیین استاد برای برخی دروس یا استفاده از استاد متخصص برای دروس فوق تخصص، نامشخص بودن وضعیت برخی از رشتهها و... از جمله نقدهای اساسی وارد به این طرح است.
از طرفی پولی کردن پذیرش و تحصیل در رشتههای علوم پزشکی که استارت آن از طرح ایجاد پردیسهای بینالمللی علوم پزشکی زدهشده بود، با اجرای این خصوصیسازیها بیشک باعث رنگ باختن هرچه بیشتر شعار عدالت آموزشی که از آرمانهای انقلاب اسلامی است، خواهد شد و با توجه به شرایط موجود و ساختارهای غلط نظام آموزشی کشور ما، شکافهای طبقاتی را بیش از پیش عمیقتر و با چراغ سبزی که این آئیننامه نسبت به خصوصیسازی مراکز آموزشی دولتی نیز داده است، آرزوی دانش آموزان با استعداد ولی کم توان مالی را برای رسیدن به رشته و دانشگاه موردعلاقهشان را دستنیافتنیتر میکند.
جدای از مباحث پرداختهشده، ضربههای سهمناکی که این طرح بر سلامت عمومی جامعه میتواند وارد کند، از اصلیترین بحرانهای پیش روی نظام سلامت کشور میتواند باشد؛ پرواضح است که نتیجه فعالیت یک پزشک و یا کادر درمانی بیسواد، بسیار ملموستر و خطرناکتر از آنی است که مسئولین را بدون برنامهریزی و آگاهی از وضعیت موجود مجاب به تائید چنین طرحهایی کند!
** مشکل کمبود پزشک نداریم
حمیدرضا سالمی، دبیر شورای صنفی دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
مخالفت دانشجویان با این آییننامه چند دلیل دارد؛ اول اینکه این آییننامه در ظاهر قوانین قشنگی دارد، به طوری که حتی اگر بخواهیم برخی از دانشگاههای علوم پزشکی را با شرایط این قوانین بررسی کنیم، قبول نمیشوند؛ در حقیقت بندهای این آییننامه به حدی قوی هستند که حتی برخی از دانشگاههای علوم پزشکی که امروز تحت نظارت وزارت بهداشت هستند نیز موردپذیرش این آییننامه نیستند؛ اما تجربهای که ما از نحوه اجرایی شدن همین آییننامهها درباره مؤسسات غیرانتفاعی در رشتههای علوم انسانی و فنی و مهندسی داریم، این است که فارغالتحصیلانی که از آنها مدرک میگیرند از لحاظ سواد فاصله زیادی با آنچه باید باشند، دارند و قطعاً اگر این مسئله در حوزه رشتههای علوم پزشکی نیز اجرایی شود نهتنها فارغالتحصیلان پزشکی بلکه مردم نیز با بحران روبه رو میشوند.
یکی از دلایل نگرانی دانشجویان از ورود بخش خصوصی به آموزش پزشکی تجربهای است که ما از ورود مؤسسات غیرانتفاعی به آموزش دانشجو در رشتههای مهندسی و علوم انسانی داشتهایم و دلیل سوم هم این است که رشتههای علوم مهندسی و علوم انسانی مستقیماً باجان انسانها در ارتباط نیستند اما درباره رشتههای علوم پزشکی وضعیت متفاوت است و فارغالتحصیل رشتههای این گروه آزمایشی مستقیماً با سلامت تکتک افراد جامعه در ارتباطند و این موضوع بسیار مهم و نگران کنندهای است.
البته موافقان این طرح همان دلایلی که برای مؤسسات غیرانتفاعی انسانی و... آوردهاند را برای ورود بخش خصوصی به آموزش پزشکی نیز مطرح میکنند و ایران را با مؤسسات غیرانتفاعی کشورهای توسعه یافته مقایسه میکنند و به همین دلیل نیز چنین طرحی را ارائه دادهاند؛ اما سؤال اصلی ما از آنها این است که آیا زیرساختهای کشور ما با زیرساختهای کشورهای توسعه یافته برابری میکند؟ سؤالی که جواب آن قطعاً منفی نیست و به همین دلیل میگوییم که بخش خصوصی نمیتواند وارد این حوزه شود.
از سوی دیگر موضوع کمبود نیرو در حوزههای پزشکی مطرحشده که در این باره هم باید بگوییم که پیشتر عنوانشده بود که ما کمبود پرستار داریم و به همین دلیل ظرفیت پذیرش دانشجوهای پرستاری در دانشکدههای مختلف را بدون در نظر گرفتن توان آموزشی و رفاهی دانشگاهها دو برابر کردند که همین مسئله موجب شد تا آموزش و رفاه این دانشجویان با مشکل مواجه شود؛ حتی در سال 94 نیز طرح کمک پرستاری و آموزش یک ساله را ارائه کردند که این طرح نیز موفقیتآمیز نبود؛ در طرف دیگر ماجرا نیز این سؤال پیش میآید که ما اگر در حوزه پرستاری با کمبود نیرو مواجه هستیم، چرا فارغالتحصیلان ما شش تا یک سال در نوبت طرح خدمت میمانند و بیمارستانهای ما نیز در حال تعدیل نیرو هستند؟ البته طبق استاندارد جهانی، ما در این حوزه با کمبود نیرو مواجهایم اما باید بگوییم که اول زیرساختها برای افزایش دانشجویان پرستاری فراهم نشد و علاوه بر آن وزارتخانههای علوم و بهداشت نیز با بحران اقتصادی روبه رو هستند و امکان جذب نیرو را ندارند و حتی ورود بخش خصوصی نیز نمیتواند این مشکل را برطرف کند.
* منبع: دانشجویان