به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ ساعاتی پیش سیدعباس موسوی، معاون سخنگوی وزارت خارجه در گفت وگو با ایرنا، خبر استعفای ظریف را تایید کرد. استعفایی که بشدت غافلگیر کننده بود و از وزیر خارجه خندان کشورمان، چهرهای دیگر نمایان کرد. اما چرا چنین تصمیمی یکباره و آنهم بخگه صورت شبانه منتشر شد؟
نام محمدجواد ظریف، چهره خندان و دیپلماتیک کشورمان سالها با نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد گره خورده بود. پستی که باعث شده بود نام سیاستمداران معروف آمریکایی در گوشی تلفنش ذخیره شود و به گفته خودش و البته خاطرات وندی شرمن با برخی سیاسیون آن کشور رابطه عمیق برقرار کند. همین ویژگی در کنار تیم ثابت همراه وی باعث شد تا واژه "باند نیویورکیها" به ادبیات سیاسی کشور راه یابد. برکناری وی توسط محمود احمدینژاد و انتشار فیلم گفتگوی وی با محمد البرادعی که مشغول چانهزنی به نفع یک جناح سیاسی خاص با استفاده از برگه منافع ملی بود، نام وی را در مجامع داخلی برجسته کرده بود.
روی کارآمدن حسن روحانی اما این فرصت را در اختیار ظریف و تیم محبوبش قرار داد تا مسند وزارت را نیز تجربه کند. در حالیکه ساختار مدیریتی کشور بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 هنوز دست نخورده مانده بود اما بزرگترین پروژه سیاست خارجی کشور بعد از پذیرش قطعنامه، بلافاصله کلید خورد و رفتوآمد ظریف به وین آغاز شد. رفتوآمدهایی که سرانجام به معاهده برجام ختم شد. طراحی سردیس از قهرمان دیپلماسی، اهدای مدال توجه روحانی، افزایش محبوبیت در افکار عمومی پابهپای شخصی چون قاسم سلیمانی و حتی مطرح شدن نام وی به عنوان جایگزین حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 بخشی از روزهای خوش این دیپلمات خندان بود.
اما بدبیاری زوج مشترک روحانی و ظریف بعد از انتخابات شروع شد. خروج ترامپ از برجام، پشت کردن اروپا به وعدههایش و بیاعتنایی چین و روسیه زمینهساز تکرار شکستی دیگر برای روحانی و جناح سازشکار شد. از سوی دیگر اما لوایح چهارگانه FATF برخلاف جناح غربگرا به آسانی برجام مسیر قانونی شدن را طی نکرد و عملا در مجمع تشخیص مصلحت نظام به در بسته خورد. امری که عملا باعث خواهد شد اروپا توان بازیگری علیه منافع کشورمان را از دست بدهد و از سویی تمام وعدههای خود به دولت ورشکسته روحانی را فراموش کند.
برخی تحلیلگران استعفای ظریف را تلاش دولت برای وارد کردن فشار نظام برای تصویب لوایح چهارگانه میدانند. این امر در صورتی صحت دارد که طی روزهای آینده روحانی از پذیرش استعفا سرباز زند و به نوعی سناریوی فشار را علنی سازد. در غیر اینصورت باید گفت برعکس این روند رخ داده است؛ یعنی تصمیم جدی نظام برای رد لوایح چهارگانه Fatf باعث شده تا ظریف خود را شکست خورده انگاشته و قبل از وخیمتر شدن اوضاع در حوزه سیاست خا جی استعفا دهد. باید منتظر ماند و دید کدام روند به نتیجه خواهد رسید.
برخی کارشناسان سیاسی همزمانی این استعفا با ورود بشار اسد به ایران را تلاش برای اعلام مخالفت با رفتار سیاست منطقهای نظام دانستهاند و حتی عدم حضور روحانی در دیدار اسد با رهبر معظم انقلاب را نشانه صحت تحلیل خود اعلام میکنند. تحلیلی که به نظر صحیح نیست. چون اولا چنین تصمیمی قطعا از مدتها پیش گرفته شده است و همزمانی آن در بدبینانهترین حالت یک بدشانسی برای ظریف است. همچنین علیرغم باور جناح غربگرا با روح برجام یعنی تغییر رفتار منطقهای کشورمان، اما همگان شاهد هستند که سیاست خارجی کشور نه در اتاقهای وزارت خارجه که در بیابانهای شامات طرحریزی میشود؛ بنابراین نه ظریف و نه سایرین توان اثرگذاری چندانی بر روند سیاستگذاریهای این حوزه ندارند.
با در نظر گرفتن همه تحلیلها و پیشبینیها اما استعفای ظریف را باید شکسوت هسته مرکزی دولت محبوب مرحوم هاشمی رفسنجانی دانست. دولتی که قرار بود رابطه با آمریکا را برقرار و رفتار جمهوری اسلامی را نرمالیزه کند. اما بعد از پنج سال جز شکست همه جانبه در عرصه مدیریت کشور ثمری نداشته است. ظریف رفت اما روح خندان ظریف در برابر دشمنان هنوز در بخشی از بدنه سیاسی کشور جاری است.
باید منتظر ماند و دید روحانی عصبانیت خود از این شکست سه باره را چگونه التیام خواهد داد؟
* گزارش از رضا حمزه دولابی