به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ سه ماه از سال ۱۳۷۰ گذشته بود که مرحوم سعید کاظمیآشتیانی بههمراه تیمی از پژوهشگران و محققان در جهاد دانشگاهی پژوهشکده رویان را ایجاد کردند، پژوهشکدهای که در ابتدا در زمینه ناباروری ایجاد شده بود، اما الان با عمری نزدیک به ۳۰ سال، به پژوهشگاه ارتقا پیدا کرده و یکی از بازوان اصلی کشور در حوزه سلولهای بنیادین محسوب میشود، مرکزی که ظرفیتهای عظیمی را در حوزه درمان بیماریهای خاص و صعبالعلاج دارد و حتی میتواند برای کشور درآمدزایی ارزی نیز بههمراه بیاورد؛ درآمدزاییای که با صادرات محصولات تولیدی ازسوی این مرکز که شاید تا همین چند سال پیش کسی تصورش را هم نمیکرد، بتوان از زبالههای بیمارستانی آنها را تولید کرد، به دست میآید و بهگفته مسئولان فعلی پژوهشگاه در صورت مهیا بودن شرایط برای صادرات طی سالهای آینده میتواند بهاندازه محصولات نفتی برای کشور ارزآوری داشته باشد، پژوهشگاه رویان از آنجایی اهمیت دارد که تنها بخش فعال در حوزه سلولهای بنیادین محسوب میشود و در این مدت توانسته ایران را در جایگاه برترین کشورهای دارنده تکنولوژی سلول بنیادین معرفی کند، ازاینرو پای صحبتهای مرتضی ضرابی، عضو هیات علمی پژوهشگاه رویان و مدیرعامل بانک سلولهای بنیادین خون بند ناف نشستیم تا برایمان از وضعیت این روزهای پژوهشگاه و چشماندازهای آینده بگوید که در ادامه میخوانید.
در ابتدا تعریفی از سلولهای بنیادین و وضعیت این علم در دنیا صحبت کنید.
بحث سلولهای بنیادین در دنیا یک دانش نوینی است که شاید نزدیک به ۲ دهه از شکلگیری آن میگذرد و به تعبیر برخی هنوز دوران طفولیت خود را طی میکند؛ علیرغم جدید بودن این دانش که در نوع خود بهعنوان یک انقلابی در ارایه خدمات پزشکی از آن نام برده میشود، اما کشورمان توانسته در طول این مدت با کمک محققین و پژوهشگران جوان مسیر این حوزه را بهسرعت طی کند، بهنحوی که ما در این عرصه فاصله زیادی با دنیا نداریم و شاید بتوان اینگونه گفت که حتی در برخی از بخشهای تحقیقات سلولهای بنیادین کاملا مطابق آنچه در دنیا در کشورهای پیشرفته انجام میگیرد، حرکت میکنیم.
درباره تاریخچه حرکت کشور بهسمت سلولهای بنیادین توضیح دهید.
بحث سلولهای بنیادین در کشورمان به اوایل دهه ۷۰ برمیگردد، زمانی که مرحوم دکتر کاظمی آشتیانی بعد از فعالیتهایی که در مجموعه پژوهشکده رویان در زمینه درمان ناباروری داشتند و توفیقاتی که در این خصوص حاصل شده بود، بررسیهایی انجام داد و متوجه شد که در دنیا اقداماتی در بحث سلولهای بنیادین در حال انجام است و در همین راستا همکاران و محققینی از پژوهشکده رویان به برخی از کشورها برای گذراندن دورههای آموزشی در این زمینه اعزام شدند، البته در همان دوران متوجه شدیم که مهمترین چالش ما در این حوزه بحث اخلاق بود.
جالب است که در همان مقطع مرحوم آشتیانی نامهای را خدمت رهبری نوشته عنوان کردند که «حوزه سلولهای بنیادین یکی از حوزههایی در دنیا است که کارهای خوبی در آن صورت میگیرد و بهتر است ما نیز هرچه سریعتر این حوزه را دنبال کنیم»، او همچنین در این نامه نگرانیهایی را نیز نسبت به بحث اخلاق این حوزه بیان کرد و بهخاطر دارم که بهفاصله 2 هفته در جواب این نامه نوشتند «به این دوستان بگویید با همت و پشتکار هدفهای بزرگ این تحقیقات را دنبال کنند و این ثروت هنگفت انسانی را برای کشور خود بهارمغان بیاورند، اما دوستان مواظب باشند ساختن قطعات یدکی انسان به انسان کامل منجر نشود»، دو نکتهای که رهبری با ظرافت به آن اشاره کرده بودند؛ یکی بحث ثروت هنگفت انسانی و دیگر بحث ساختن قطعات یدکی انسان، چرا که امروزه معتقدند کشورهایی که به دانش سلولهای بنیادین دست پیدا کردهاند، به یک ثروت عظیمی رسیدهاند که میتوانند قدمهای بزرگی را در حوزه دانش پزشکی بردارند، همچنین پیام رهبری درباره قطعات یدکی انسان نقطه عطفی بود که باعث شد فعالیتها در زمینه تحقیقات سلولهای بنیادین بهطور جدی پیگیری شود.
با همین نگاه بود که دوستان بحث تحقیقات در سلولهای بنیادین را در بخشهای مختلف پیگیری کردند و آن زمان متوجه شدند یکی از منابعی که میتواند برای استصحاب سلولهای بنیادین مورد توجه قرار بگیرد، بحث خون بند ناف است، در حقیقت بند ناف، جفت و خون بند ناف که بهعنوان یک زباله بیولوژیک بعد از تولد نوزاد دور ریخته میشد، مملو از سلولهای بنیادین است که اگر جمعآوری شود، میتواند در درمان بیماریهای مختلف بهخصوص بیماریهایی که منشا خونی دارد، مورد استفاده قرار بگیرد و به همین دلیل نیز بود که در سال ۸۴ بههمت مرحوم آشتیانی شرکت فناوری بنیاختههای رویان با هدف جمعآوری و ذخیرهسازی و کاربردی شدن سلولهای بنیادین خون بند ناف راهاندازی شد و تمام فرآیند انجام خونگیری از بند ناف، جمعآوری، انتقال نمونه، جداسازی سلولهای بنیادین و فریز آن کاملا در مجموعه پژوهشگاه رویان انجام و توسعه پیدا کرد؛ بهنحوی که ما امروزه دانش جمعآوری و ذخیرهسازی سلولهای بنیادین خون بند ناف را کاملا بومی کردهایم و این امکان را داریم که این خدمات را به سایر کشورها ارایه کنیم.
امروزه در کدام استانها بحث ذخیرهسازی سلولهای بنیادین خون بند ناف انجام میشود؟
در حال حاضر در ۳۱ استان دفاتر بانک خون بند ناف را داریم، صرفنظر از اینکه استانهایمان در چه منطقهای قرار دارد و جزو مناطق محروم هستند یا خیر، صرفا برای اینکه امکان دسترسی برای همه مردم را که بهنوعی به ذخیرهسازی سلولهای بنیادین خون بند ناف نیاز دارند در کل کشور ایجاد کردیم.
ذخیرهسازی سلولهای بنیادین در استانها بهطور جداگانه انجام میشود؟
خیر، با توجه به سیاستی که در دنیا برای ذخیرهسازی وجود دارد مبنی بر اینکه همه نمونهها باید در یک جا ذخیرهسازی شوند تا امنیت و حفاظت از آنها راحتتر انجام شود، ما نیز بحث ذخیرهسازی را تنها در استان تهران پیگیری میکنیم، در حقیقت در همه کشورهای دنیا بانک ذخیرهسازی سلولهای بنیادین در یک نقطه قرار دارد و از نقاط مختلف نمونه برای ذخیرهسازی به آنجا میآید و ما نیز با همین نگاه اینک کار را شروع کردیم و الان بحث اطلاعرسانی و ارسال نمونه در استانهای مختلف صورت میگیرد و نمونه تنها در تهران ذخیرهسازی میشود، البته در کمتر از ۲۴ ساعت نمونه از سایر استانها به تهران میآید و کار ذخیرهسازی انجام میشود.
بهنظر شما چرا فناوری سلولهای بنیادین تا این اندازه در دنیا دارای اهمیت است؟
دانش پزشکی در حال حرکت بهسمتی است که اگر نگوییم سلولدرمانی جایگزین دارودرمانی میشود، اما قطعا مکمل دارودرمانی خواهد بود، البته امروزه در برخی از بیماریها حتی سلولدرمانی یک درمان قطعی برای آن بیماری خاص محسوب میشود و اعتقاد بر این است که پتانسیل درمان ۷۰ بیماری با استفاده از پتانسیل سلولهای بنیادین وجود دارد، ازاینرو اهمیت دارد که ما هرچقدر بتوانیم ذخایر سلولیمان را در کشور افزایش دهیم و بهدنبال آن امکان استفاده از آنها را نیز فراهم کنیم؛ قاعدتا یکی از اهدافی که ما دنبال میکنیم، افزایش امید به زندگی بین مردم و بیماران است، در حالی در گذشته اصلا امیدی به درمان برخی از بیماریها وجود نداشت اما امروزه با استفاده از سلولدرمانی و استفاده از سلولهای بنیادین خونساز خون بند ناف و مغز استخوان این بیماریها قابل درمان شده است.
بهعبارت دیگر با مشخص شدن مسیر آینده طب که همان سلولدرمانی است، قطعا ما نیز در این مسیر حرکت میکنیم و امکان اینکه بتوانیم با ذخایر سلولی خودمان درمان بیماران را انجام دهیم، بیشتر امکانپذیر است. همچنین امروزه اگر ما برای بیماری نیاز به سلول بنیادین برای پیوند داشته و این نمونه در کشور وجود نداشته باشد، مجبوریم بین 35 تا ۴۰ هزار دلار هزینه کنیم تا یک سلول بنیادین خون بند ناف از کشور دیگری وارد شود و از آن استفاده کنیم این نشان میدهد که این مساله چقدر برای کشور اهمیت دارد، از طرفی واقعیت امر این است که شما منبعی را جمعآوری میکنید که بهعنوان یک زباله بعد از تولد نوزاد دور ریخته میشود و به همین دلیل وقتی این زباله با یک ارزش افزودهای تبدیل به سرمایه قابل استفاده شود، بسیار مورد توجه کشورها قرار گرفته و ما نیز بهدنبال آن هستیم که امکان ارسال و تبادل نمونه با کشورهای دیگر را فراهم کنیم و این امکان وجود دارد که با سلولهایی که ما در کشور ذخیره کردهایم، بیماران سایر کشورها نیز تحت درمان قرار بگیرند.
رسیدن به این فناوری نیازمند سطح دانشی است، این دانش تا چهاندازه بومی بوده است و اینکه برنامهای برای آموزش این فناوری دارید یا خیر؟
قطعا رسیدن به این تکنولوژیها که جزو تکنولوژیهای هایتک هستند، مستلزم حضور نیروهای متخصص و کارآمدی است که بتوانند کاملا با آن دانش خاص درگیر شده و اطلاعات روز را کسب کنند، ما نیز بخشی از کار را بهنوعی از طریق آموزشهای اولیه و در قالب گروههای آموزشی و دانشجویی یا گذراندن طرحهای مشترک در سایر کشورها دنبال کردیم، البته از آنجایی که هیچ کشوری اطلاعات پیشرفته را در این حوزه در اختیار کشور ما قرار نداد، بسیاری از دانش را خودمان به دست آوردیم.
درباره اولین افتخار پژوهشگاه رویان کمی توضیح دهید.
در حقیقت در سالهای ۸۲ و ۸۳ در پژوهشگاه رویان اولین ردههای سلولهای بنیادین تحت عنوان رویان H1 تولید شد که در سایت جهانی سلولهای بنیادین بهثبت رسید، البته بسیاری از کشورها باورشان نمیشد و برخی مدعی بودند که این سلول احتمالا از کشورهای آنها خارج شده اما بعد از اینکه ما کاملا شاخصهای ژنتیکی این سلول را در اختیارشان قرار دادیم، این موضوع را تایید کردند و این رده سلولی به اسم پژوهشگاه رویان ثبت شد و بعد از آن نیز که رویان H2 و ردههای بعدی ثبت شد.
نکته قابل ذکر در پاسخ به این سوال این است که تعریف ساده سلول بنیادین به این معنی است که این سلول میتواند تکثیر پیدا کند، ویژگی دیگر این است که میتواند به سلولهای دیگر تمایز پیدا کند و ما نیز بعد از اینکه توانستیم سلول بنیادین خون بند ناف را جداسازی کنیم، گام دوممان این بود که بتوانیم این سلول را تمایز دهیم و این کار را دوستانمان محقق کردند، از سوی دیگر در بحث تربیت نیروی انسانی نیز به درجهای رسیدیم که امروز حتی افراد برای گذراندن دورههای آموزشی به کشورمان میآیند و ما امروز جشنواره بینالمللی رویان را داریم که عمری ۲۰ ساله دارد و بزرگترین محققینی که در زمینه سلولهای بنیادین و ناباروری کار کردهاند، هرساله خودشان را در شهریور ماه برای شرکت در این جشنواره به ایران میرسانند.
در زمینه آموزش چه فعالیتهایی صورت گرفته است؟
چند فعالیت در این زمینه دنبال میشود؛ اول پروژههای مشترکی که با مراکز تحقیقاتی معتبر در این زمینه چه در آمریکا و چه در اروپا پیگیری میکنیم که دانشجویان مشترکی را برای شرکت در این پروژهها به این کشورها فرستاده و از این کشورها وارد ایران میشوند؛ کار دیگر هم این است که ما هرساله مدرسه تابستانه را برگزار میکنیم و ۳ نفر از محققین مطرح در زمینههای مختلف سلولهای بنیادین به ایران دعوت میشوند و بهمدت یک هفته دوره آموزشی برای دانشجویان ایرانی و محققین ایرانی برگزار میکنیم؛ بخش سوم نیز پذیرش دانشجوی خارجی است که الان بهخصوص از کشورهای عربی دانشجویانی را در زمینه ناباروری و سلولهای بنیادین جذب کرده و دورههای متعددی نیز برای آنها تعریف شده است، البته این آموزش بهشکل دوره برگزار میشود.
امروز در حوزه سلولهای بنیادین در چهوضعیتی قرار داریم؟
ایران در جایگاه کشورهایی قرار دارد که صاحب دانش سلولهای بنیادین، جداسازی آن، تمایز و استفاده از سلولهای بنیادین است و اوایل دهه ۸۰ که هنوز بسیاری از مراکز علمی دنیا نیز به این موضوع نپرداخته بودند ما کنار ۱۰ کشوری مانند آمریکا، آلمان، سوئد، کره جنوبی، استرالیا، هند و... قرار داشتیم، امروزه نیز ما هنوز جایگاه خودمان را بین این کشورها حفظ کرده و حتی در برخی از حوزههای این علم از سایر کشورها نیز بالاتر هستیم، همچنین این حوزه در دنیا رتبهبندی ندارد، بلکه کشورها در زمینه کارآزماییهای بالینی تقسیمبندی میشوند، بهطور مثال اگر نزدیک به ۳۰۰ طرح کارآزمایی بالینی در دنیا در حال انجام باشد ۵۰ مورد آن در کشور ما انجام میگیرد که از این تعداد بیش از ۷۰ درصد آن در پژوهشگاه رویان است و این اقدامات با اتکا به توان محققین و پژوهشگران جوان خودمان در حال انجام است.
ما در سطح منطقه در حوزه ذخیرهسازی سلولهای بنیادین خون بند ناف بیش از ۱۱۰ هزار نمونه را ذخیرهسازی کردیم که این بزرگترین ذخیرهسازی در کشورهای منطقه خاورمیانه بهشمار میرود و حتی در کشورهای دیگر نیز که غالبا آمار نمونههایشان بالا است، میبینیم که چند کشور با همدیگر کنار هم قرار گرفتند و یک بانک خونی را دارند که ۲۰۰ هزار نمونه در آن ذخیره شده است، بنابراین ما از نظر امکان ذخیرهسازی سلولهای بنیادین خون بند ناف جایگاه بسیار خوبی را داریم، ولی در زمینه استفاده از این سلولها شاید کمی با آنچه در دنیا انجام میگیرد، فاصله داریم؛ البته منظور این است که اگر ما نیاز به استفاده از سلولهای بنیادین خونساز برای درمان بیماری سرطان داریم نسبت به آنچه امروز انجام میگیرد با آنچه نیاز داریم، فاصله داریم و علتش هم این است که تعداد مراکز پیوندمان کم است یعنی از نظر زیرساخت انجام این پیوند در مراکز پیوند و بیمارستانها دچار مشکل هستیم.
نکته دیگر این است که ما بیشتر صحبتمان درباره سلولهای بنیادین خون بند ناف بود در حالی که طی ۴ و ۵ سال گذشته بررسیهایی انجام داده و متوجه شدیم که بهغیر از خون بند ناف از جفت، خون بند ناف را نیز میتوانیم استفاده کنیم، بهطور مثال در بند ناف یک نوعی از سلولهای بنیادین وجود دارد که قابلیت تبدیل به بافتهای عصبی، غضروف، ماهیچه، پردههای جنینی را دارند و اگر سلول بنیادینهای خونی را در برخی بیماریهای سرطانی استفاده میکنیم، از سلولهای بنیادین خود بند ناف میتوانیم در فلج مغزی، اوتیسم، دیابت و... استفاده کنیم؛ بنابراین ما الان سلولهای بنیادین خود بند ناف را نیز جداسازی کرده و پردههای جنینی را نیز فرآوری کردهایم و الان بهعنوان بسترهای بیولوژی برای سوختگیها، زخم مزمن و زخم پای دیابتی از آنها استفاده میکنیم. همچنین با توجه به اینکه استانداردهای لازم را در این زمینه اخذ کردهایم این امکان وجود دارد که کاملا بهسمت صادرات محصولات زایمانی برویم و حتی درخواستهایی را از چند کشور اروپایی داریم تا بتوانیم پردههای جنینی و سلولهای بنیادین بند ناف را برای مصرف در اختیار آنها قرار دهیم؛ در حقیقت با تولد هر نوزادی یک حیات دیگر بهواسطه استفاده از این سلولها بهوجود میآید.
در بحث استفاده از سلولهای بنیادین بند ناف نیز امسال بزرگترین کارآزمایی بالینی را برای کودکانی که مبتلا به فلج مغزی هستند، شروع کردهایم و سال گذشته با همکاری مرکز طبی کودکان و ستاد سلولهای بنیادین ۱۲۰ کودک ۴ تا ۱۴ سالی را که مبتلا به فلج مغزی بوده تحت درمان قرار دادیم که خوشبختانه مرحله اول این طرح تمام و مرحله دوم را شروع کردهایم و امیدواریم ظرف ۳ تا ۴ ماه آینده مرحله دوم را نیز تمام و مرحله سوم را شروع کنیم و بعد از اینکه این کارآزمایی نتایج اعلام شود، کاردرمانی برای بیماران فلج مغزی را بهکار بگیریم و در نوع خودش بزرگترین طرح کارآزمایی بالینی در دنیا است.
بعد از اینکه چندین کشور مطلع شدند که ما برای بیماران فلج مغزی این کارآزمایی را انجام میدهیم ۱۰ بیمار از کشورهای همسایه داوطلب شدند تا با پرداخت هزینه این خدمات پزشکی را در کشورمان دریافت کنند و این قبیل کارها باعث میشود که ما بتوانیم در حوزه توریسم پزشکی نیز خدماتی را ارایه دهیم.
مسیر آینده را چطور ارزیابی میکنید؟
مسیر آیندهمان قطعا بهسمتی خواهد بود که اولا بتوانیم ذخایر سلولیمان را غنی کنیم البته الان منابع مختلف سلولهای بنیادین مانند خون بند ناف، مغز استخوان، خون محیط، بند ناف و... را داریم و تلاشمان در این است که همه منابع سلولی را بسته به نیاز کشور فراهم کنیم؛ چرا که ما دانش همه آنها را داریم و حتی دانش ذخیرهسازی سلول بنیادین دندان شیری را بومی کردهایم و دومین برنامه ما این است که سلولها را بهسمت کاربردی شدن ببریم و صرفا ذخیرهسازی و انبارسازی سلولها را نداشته باشیم و به همین دلیل کارآزماییهای بالینی مختلفی را تعریف کردهایم و با توجه به اینکه محصولات سلولی بازار بسیار خوبی در دنیا دارد تلاش میکنیم تا با رعایت استانداردهای لازم در این زمینه امکان صادرات آنها را فراهم کنیم، معتقدیم که ارزآوری صادرات این محصولات میتواند معادل صادرات بخشهای نفتی باشد.
اگر بخواهید یک جمله درباره فعالیت پژوهشگاه رویان در این چند سال بگویید چه خواهید گفت؟
این چند سال فعالیت را میتوان اینطور گفت که اولا ما معتقدیم آنچه در قالب فعالیتها در پژوهشگاه رویان بهظهور نشست و بهدنبال آن نتایجی بههمراه آورد، حاصل یک تلاش مخلصانه و ارزشمندی بود که بهتعبیر رهبری یکی از فرزندان انقلاب یعنی مرحوم کاظمی آشتیانی آن را پایهگذاری کرده و بهواسطه نیت خالصی که او داشته، این کار شروع شده و هر روز نیز ما شاهد نتایج ارزشمند و پرباری در این زمینه هستیم؛ همچنین آنچه واقعا در ۱ و ۲ دهه اخیر تحقق یافته حاصل تلاش، تقوا و اعتقاد به این موضوع بوده که محققین و پژوهشگران نگاه به داخل داشتهاند، از سوی دیگر با نگاه به مهمترین دستاورد این بخش باید بگوییم که دستاورد ما در حوزه نیروی انسانی بسیار مهمتر از فناوریهایی بوده که به دست آوردیم چرا که به جایگاهی رسیدیم که امروزه حتی افراد دیگری از سایر کشورها به ایران میآیند و حتی محققین و نیروی انسانی ما به سایر کشورها دعوت میشوند.