دانشگاه و مدرسه ارگانی است که نباید جدا از جامعه باشند، اما متاسفانه امروز بچههای ما از لحظه ورود به مدرسه تا لحظه خروج از آن حداقل 16 هزار ساعت را سپری میکنند. اینجا جایی است بهنام آکواریوم که همه هدف و غایت آمالش کنکور است. حالا باید بهسراغ آکواریوم دانشگاه برویم؛ آکواریم یعنی یک محیط ایزوله و جدا از متن اصلی جامعه، دانشگاهی را که 90 سال پیش بهصورت عاریهای از سیستم غربی گرفتیم و هیچ تغییری در آن ندادهایم یا کمتر تغییر دادهایم، همچنان مصرف میکنیم.
خبرنامه دانشجویان ایران: علی عبدالعالی*// در ابتدای سخن از همه دوستان خواهش میکنم تعارف را کنار بگذاریم و با هم روراست و بدون تعارف صحبت کنیم. عرضم را با یک سوال آغاز میکنم و آن اینکه آیا قبول دارید امروزه در کشور ما دوران ارجمندی تولید یا خواری آن است؟ با گذشت زمان ما مصرفکننده شدهایم یا تولیدکننده؟ امروز دولت ما در عمل مدافع تولیدکننده است یا مخرب آن؟
تبلیغات تلویزیونی ما میگوید، تولیدکننده باش یا ما را به سمت مصرفکنندهتر شدن سوق میدهند؟ من در اینجا میخواهم به تولیدکننده بگویم فاعل و به مصرفکننده بگویم مفعول؛ تولیدکننده میسازد پس فاعل است، مصرفکننده از ساخته و افکار دیگران استفاده میکند، پس مفعول است.
ساختار اداری امروز کشور ما با زبان بیزبانی به ما میگوید مفعول باش و ما میگوییم چشم. ساختار نظام آموزشی ما میگوید مفعول باش و فقط کتابهایی را که ما ارائه میکنیم بخوان؛ کتابهای ما را بخوان و برداشت خاصی نداشته باش و برداشت خودت را از مفاهیم درسی بهکار نگیر، ما لقمه را برای شما میجویم و تو فقط مصرفکننده یا مفعول باش. آن وقت است که اسم این کتاب هزار نکته جویدهشده موسسات کنکوری میشود. این موسسات میگویند مفعول باش تا ما برای تو پشتیبان بگذاریم و اصلا نیازی نیست تو فکر کنی؛ برنامهریزی را به ما بسپار و برای همه اینها دیگران برای تو نقشه میکشند. سیستم دانشگاهی میگوید فقط تئوری بخوان؛ نتیجه میشود آفرین گفتن و نمره دادن به درس تئوری پایان ترم و میانترم، پس ما مفعول افکار قدیمیها شدهایم و در عمل آزمایشگاه، ساخت، تولید و فاعلبودن را به ما یاد نمیدهند.
من راجع به دانشگاهها و مدارس مریخ و اورانوس حرف نمیزنم، هرکسی که از محیط این کشور عبور کرده باشد سخن من را در عمل دیده و تایید میکند. ما حتی به استاد هم میگوییم مفعول باش، اگر میخواهید ارتقا بگیرید مقاله بنویسید و کاری نداشته باشید این مقاله برای چه کسی است. اگر بپرسید این مقالهها برای کجاست، اصلا انتظار این را نداشته باشید که برای کشور خودتان باشد، بلکه این مقالهها برای 12 یا 13 هزار کیلومتر آنطرفتر و کشورهای دیگر است، پس استاد دانشگاه هم باید مفعول باشد. برخی بهدنبال تحول میروند و میلیاردها تومان هزینه میکنند تا برای کشور بهصورت بومی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بنویسند؛ اما سالهاست از ابلاغ آن توسط رئیسجمهور وقت میگذرد ولی دریغ از اجرا، تا جایی که سال گذشته رهبری مطالبه و پرسشگری میکنند که چرا کمتر از 10 درصد آن عملیاتی شده است، ولی وقتی یک سند اتوکشیده و پرزرق و برقی بهنام 2030 میآید، ما دوباره مفعول میشویم و آن را اجرا میکنیم.
ساختار کشور، ما را از فاعلبودن دور میکند. وقتی ما لباس غرب را مصرف میکنیم باید بدانیم که در عمل فکر غرب هم پشت آن است؛ این کوتهنظری است که بگویم لباسهای اخیری که جوانان و نوجوانان ما مصرف میکنند نوعی تیپ یا مد است که بخشهایی از شلوارش یا پیراهنش را پاره کردهاند و آدم عاقل میفهمد که در عمل فکر غرب در کشور مصرف میشود.
برخی ادعای ایراندوستیشان سر به فلک میگذارد اما وقتی در ضمیر خودآگاه و ناخودآگاهشان باید بین یک محصول ایرانی یا وارداتی انتخاب کنند، او در ذاتش آموخته است که مفعول باشد.
جالب است ما حتی گاهی کلام رهبرمان را درباره لزوم رونق تولید در بیلبوردهای شهر مصرف میکنیم. برنامههای تلویزیونی را نگاه کنید، همه سلبریتیپرور هستند و کپی دسته دوم برنامههای آنطرف آب را استفاده میکنند در حالی که آنها برای فرهنگ، بوم و مردم خودشان برنامه تلویزیونی میسازند ولی در این طرف متاسفانه عین آن را کپی میکنند. جالبتر اینکه همین برنامه میشود برنامه پرطرفدار ما، یعنی رسانه ما مفعول است و مردمی که این رسانه را میبینند خودآگاه و ناخودآگاه مصرفکننده و مفعول میشوند.
اگر نگاه ریشهای داشته باشیم به این مساله میرسیم که ما «مردار دایناسور» (نفت) مصرف کردهایم تا به این مرحله رسیدهایم، دایناسورهایی که کوچکترین مغز بین موجودات را دارند. ما نهتنها مصرفکننده نفت هستیم بلکه بهتر است بگوییم ما مفعول نفت هستیم و این «مردار دایناسورها» بهشدت برای کشور بد بوده است. جا دارد از ترامپ تشکر کنیم؛ چراکه حذف نفت از اقتصاد کشور ما خدمت بسیار بزرگی است که در سال 1332 بنا بود این اتفاق رخ دهد، اما دوباره نگذاشتند این اتفاق بیفتد و ما مفعول نفت شدیم. ما در کشور بههیچوجه برخلاف نظر برخی سیاستمداران به شیب ملایم نیازی نداریم، بلکه قطعا محتاج یک جهش هستیم.
دانشگاه و مدرسه ارگانی است که نباید جدا از جامعه باشند، اما متاسفانه امروز بچههای ما از لحظه ورود به مدرسه تا لحظه خروج از آن حداقل 16 هزار ساعت را سپری میکنند. اینجا جایی است بهنام آکواریوم که همه هدف و غایت آمالش کنکور است. حالا باید بهسراغ آکواریوم دانشگاه برویم؛ آکواریم یعنی یک محیط ایزوله و جدا از متن اصلی جامعه، دانشگاهی را که 90 سال پیش بهصورت عاریهای از سیستم غربی گرفتیم و هیچ تغییری در آن ندادهایم یا کمتر تغییر دادهایم، همچنان مصرف میکنیم.
برخی از دروس، سرفصلها و سیلابسها مربوط به چند دهه قبل است در حالی که کشورهای مبدع این سیستم بارها آن را زیر و رو کردهاند و متناسب با بوم و جغرافیای خود تغییر دادهاند، اما ما این کار را نکردهایم.
ما چند صد سال پیش دانشگاهی داشتیم که استادتمامش شیخبهایی، شاگردش ملاصدرا و ملاحسن فیضکاشانی بود، حالا فرض کنید این آکواریوم دانشگاه بهزور میخواهد سیستمهای جدا از هم را که برای ما ساخته نشده است بههم ربط بدهد؛ ما باید دانشگاهی برای بوم خودمان بسازیم.
بهطور مثال ما در جنوب کشور در منطقه مکران مدرسه و دانشگاهی تاسیس میکنیم، با این فرض که اولا قصد نداریم از سیستمهای آموزشی بیگانه کپیبرداری کنیم، ثانیا مجبور نباشیم گرفتار قوانین دستوپاگیر و کنکور و مقاله و امثال اینها شویم؛ آنگاه اسم مدرسه چه میشود؟ مدرسه تولید و دانشگاهش دانشگاه تولید. همه هدفش میشود حل مسائل واقعی کشور. در آن جغرافیا در حوزههایی چون شیلات و حملونقل دریایی و غیره و ذالک؛ این دانشگاه و مدرسه دیگر آکواریومی نیست. خلاصه اینکه قدم اول آموزش تولید است؛ یعنی هر دانشجو باید یک مهارت یاد بگیرد. همین دانشگاه علم و صنعت که من در آن تدریس میکنم در رشته برق سالانه 100 نفر پذیرش دارد. اگر ما در روز اول مهر 500 شغل ارائه کنیم و از آنها بخواهیم یکی از آنها را انتخاب کنند، پس از اتمام چهار سال کارشناسی هرکدام از این دانشجوها یک کارشناس ماهر خواهند شد.