به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ بامداد پنجشنبه بود که خبر انهدام یک فروند پهپاد «گلوبال هاوک» توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر فراز تنگه هرمز منتشر شد. خبری که همانند نمونههای قبلی همچون «RQ-170»، «MQ-4C» و «ScanEagle» ابتدا از طرف پنتاگون و سنتکام تکذیب شد ولی با ارائه جزئیات دقیق سرنگونی آن، ادعا کردند که این پهپاد بر فراز آبهای بینالمللی ساقط شده است. اما چرا آمریکاییها اینبار و برخلاف تقابلات پیشین همچون دستگیری تفنگداران خود دست به اقدامی نمیزند و از دور نظارهگر اوضاع هستند؟
پهپاد افسانهای؛ موشک افسانهای
RQ-4 global Hawk، پهپاد ساخت شرکت نورثروپ گرومن است که توسط نیروی هوایی و نیروی دریایی آمریکا به عنوان یک هواپیمای جاسوسی کار برده میشود. این پهپاد فوقپیشرفته تا سال ۲۰۱۳ موفق به انجام ۱۰٬۰۰۰ ساعت پرواز بر فراز افغانستان، لیبی، سوریه و عراق شده بود و از اواخر این سال در کنار هواپیمای U2 به عنوان شبکه هماهنگ شده جاسوسی هوایی شناخته میشود. ویژگیهای خاص آن از جمله سرعت بالا، موتور پیشرفته توربوفن، سقف پروازی بلند و مداومت پروازی 32 ساعته باعث شده تا کشورهایی همچون آلمان، کره جنوبی، استرالیا، ژاپن و کانادا به دنبال خرید آن باشند. RQ-4 هماکنون به عنوان دور بردترین پهپاد عملیاتی جهان شناخته میشود.
پهپاد RQ-4 global Hawk
همه این ویژگیها سبب شده بود تا به گفته سردار حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، تیم ناوبری آن در پایگاه الظفره امارات به هشدارهای نیورهای ایرانی توجه نکنند. چون از سویی اطمینان داشتند که ایرانیان توانایی کشف چنین پهپادی را ندارند و در صورت کشف هم توان مقابله با آن را دارا نیستند. به همین دلیل بود که بعد از رهگیری RQ-4 به مدت چهار ساعت و درست در فاصله اندکی مانده به پایگاه آمریکایی پدافند هوایی یکپارچه ایران با استفاده از سامانه بومی «سوم خرداد» آن را ساقط کند. یکی از دلایل تاخیر تایید سقوط توسط مقامات آمریکایی نیز همین مساله بود که آنها باور نداشتند چنین پهپاد افسانهای توسط ایرانیان کشف و رهگیری شده باشد.
همین حیرت را میتوان از زبان کارشناس برجسته حوزه پهپاد شنید. «اولریکه فرانک» کارشناس آمریکایی کاربردهای نظامی پهپادها معتقد است: «با این حادثه آمریکا وجهه و آبروی خود را از دست داد». به گفته این کارشناس آمریکایی، سیستم پهپاد سقوط کرده به نام جاروبرقی اطلاعات شناخته میشود، چرا که انباشته از تکنولوژیهای برتر جاسوسی است.
فرانک در ادامه گفت: «از دست دادن چنین پهپادی دردناک است، چون اولاً یک سیستم بزرگ و گران است. صحبت از از دست دادن میلیونها دلار است. البته که موضوع از دست دادن کمی پرستیژ و وجهه نیز به میان میآید، خصوصاً وقتی چنین سیستمی در پی حمله سقوط کند و ما اعتبار و آبروی خود را در این ارتباط از دست دادیم».
مقابله با این غول چهل متری افسانهای بر عهده سامانه پدافندی بومی «سوم خرداد» بود. این سامانه، یک سامانه پدافند موشکی با قابلیت تحرک بالا است که در سال ۱۳۹۳ توسط نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رونمایی شد.
سامانه سوم خرداد
این سامانه پدافندی میان برد برای انهدام انواع اهداف هوایی در ارتفاع متوسط است که از قابلیت درگیری با اهداف تا ارتفاع ۲۷ کیلومتری برخوردار است. سامانه پدافندی «سوم خرداد» قابلیت انهدام اهداف را در برد ۷۵ کیلومتری دارد و میتواند به طور همزمان با ۴ هدف درگیر شود. مقابله با هواپیماهای تاکتیکی و استراتژیک، بالگرد، موشک های کروز و پهپاد از جمله ماموریتهای این سامانه است که می تواند در شرایط جنگ الکترونیک نیز به خوبی اهداف خود را سرنگون کند.
مشخصات سامانه سوم خرداد
حال نام این سامانه در کنار سامانه «15 خرداد»، که تاکنون اطلاعاتی از آن درز نکرده است، به عنوان یک شبکه موشکی فوقپیشرفته محسوب میشود که توانسته است غول فناوری آمریکایی را به راحتی کشف، رهگیری و منهدم کند. موضوعی که سبب شده تا برخی کارشناسان آن را در کنار S400 و buk روسی و PAC-1 آمریکایی به عنوان برترین سامانه پدافند موشکی نام ببرند.
از نفتکش اماراتی تا پهپاد ساکن امارات
گذشته از ابعاد نظامی و تکنولوژیک این واقعه، ابعاد سیاسی و امنیتی قبل و بعد ماجرا نیز بسیار حایز اهمیت است. هفته گذشته و همزمان با دیدار نخستوزیر دست راستی ژاپن با مقام معظم رهبری دو کشتی اماراتی و ژاپنی مورد حمله قرار گرفته و دچار آتشسوزی شدند. موضوعی که سبب شد تا بریتانیا بلافاصله با مطرح کردن موضوع امنیت تجارت در خلیج فارس محور جدیدی در حمله به راهبرد ایران در منطقه وارد کند. اندکی قبل از آن نیز حمله مشکوک به چند فروند نفتکش غولپیکر در بندر الفجیره امارات به دستاویزی برای حمله به ایران تبدیل شده بود.
بعد از این دو واقعه که میتوان ردپای سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی را در آن مشاهده کرد، همچون عملیات حمله به ناو جاسوسی لیبرتی آمریکا در سال 1967 که با هدف وارد کردن آمریکا به حمله اتمی علیه مصر صورت گرفت، دو موج همزمان علیه کشورمان پدید آمد. در موج اول کشورهای اروپایی با مطرح کردن امنیت تجارت در خلیج فارس و دریای عمان به دنبال تشکیل ائتلافی از کشورهای حاشیه خلیج فارس و اروپایی برای محدود کردن نقش نظامی ایران درآبهای این دو منطقه بود. هدف واقعی این موج نیز بسترسازی شبهقانونی برای حضور کشورهایی همچون انگلستان است، چراکه با نگاه استراتژیک آمریکا به شرق و خروج یا کاهش حضور در منطقه خلیج فارس، نوعی خلاء قدرت در منطقه شکل خواهد گرفت که انگلستان قصد دارد این خلاء را پر کند.
ناو جاسوسی لیبرتی
در موج دوم اما کشورهایی همچون امارات و سعودی به دنبال تشدید روندهای امنیتی منطقه هستند. وضعیت قفل شده در یمن، شکست سیاست خارجی چند بعدی در شاخ آفریقا، واگرایی گسترده در کشورهای عموزاده عربی و در نهایت تشدید جنگ قدرت در داخل این کشورها از جمله دلایلی هستند که باعث شده این دو رژیم به دنبال گشودن پرونده جدیدی برای سرگرم کردن ایران و ترمیم مشکلات خود در داخل و خارج از کشورشان باشند.
از سوی دیگر شکست سیاست خارجی آمریکا علیه کشورمان در قالب راهبرد «فشار حداکثری» سبب شده تا این کشور دچار سردرگمی تاکتیکی شود. نه تهدید جنگی ترامپ و نه تشویق برای مذاکره مجدد نتوانسته ایرانیان را به سمت این کشور بکشاند. این رفتار ایران باعث شده تا محاسبات قیچیگونه آمریکا بهم بریزد. بدین معنی که نه تهدید وزیر خارجه آلمان به جنگ کارگر افتاد و نه تلاش آبه برای چیدن مجدد میز مذاکره به نتیجه رسید.
همچنین صبر همراه با سکوت ایران سبب شده بود تا دولت ترامپ از واکنشهای احتمالی ایران به برگههای در دست آمریکا کاملا سردرگم باشد. در ماجرای نفتکشها چه در فجیره و چه در دریای عمان هم شاهد بودیم که مسئولان عالی کشور هیچ موضعگیری نکردند. همین موضوع باعث شد تا پهپاد آمریکایی بیشتر به قصد سنجش موضع عملی ایرانیان وارد سرزمین ما شود؛ وگرنه با توجه به برد عملیاتی چنین غول پرندهای لازم نبود حتما وارد حریم هوایی ایران شود.
در واقع ساقط کردن پهپاد آمریکایی را باید در ادامه جنگ نفتکشها دانست. اینکه دشمنانی همچون نتانیاهو، بنزاید، بنسلمان، بولتن و پمپئو در حال زمینهسازی حمله به کشورمان هستند شکی نیست، اما پاسخ سخت ایران به همراه صبر مراه با سکوت باعث شده تا دشمن توان محاسبات دوره پساجنگ را از دست بدهد. همین موضوع است که ترامپ را از ادامه کار منصرف میکند.
ایران و انتخابات آمریکا
دونالد ترامپ با تحریک «رویای آمریکایی» توانست به ریاست جمهوری برسد. از سوی دیگر برجام و ایران به عنوان یکی از محورهای اصلی مبارزات انتخاباتی 2016 باعث شد تا راهبرد ترامپ یعنی «فشار حداکثری برای مذاکره مجدد» مورد توجه رسانهها قرار بگیرد. براساس این راهبرد، همزمان با خروج این کشور از برجام نیمهجان، باید شرایط داخلی ایران به سمت آنتروپی اجتماعی حرکت میکرد. تشدید مشکلات اقتصادی، فعالسازی گسلهای اجتماعی، ایجاد موج رسانهای با محوریت اختلاف در راس حاکمیت و در نهایت القای فروپاشی چندلایه محورهای اجرایی این راهبرد بود. اینکه ترامپ طی هفت ماه گذشته بارها با اطمینان از مذاکره مجدد سخن گفته است ناشی از همین موضوع است. با سرکوب بخشی از نقشه ترامپ توسط ایران شاهد بودیم که از دو ماه پیش «جنگ» به عنوان نیروی کمکی وارد عمل شود و علیرغم برخی خیانتها از سوی رسانههای زنجیرهای، اما موضعگیری صریح رهبر معظم انقلاب و اتفاقات اخیر باعث شد تا توهم «جنگ» در نطفه خفه شود.
این موضوع در کنار شکستهای دیگر همچون ونزوئلا، کره شمالی، چین، تحولات شاخ آفریقا و از همه مهمتر حمله ایران به حیثیت جهانی آمریکا سبب شده تا ترامپ توان تصمیمگیری را از دست بدهد. تغییر پیدرپی مدیریت پنتاگون، اختلاف بین سازمان سیا و وزارت خارجه این کشور و تضعیف جایگاه ترامپ نزد مقامات کشورهای حاشیه خلیج فارس نشان از این سردرگمی دارد.
ترامپ چند ماه دیگر وارد کارزار انتخاباتی خواهد شد. کارزاری که به احتمال قوی طرف مقابلش جو بایدن لیبرال یا برنی سندرز سوسیال دموکرات است. حال اگر در این گیرودار ترامپ با ایران سرشاخ شود قصه جیمی کارتر تکرار خواهد شد. یعنی ایران میتواند با کشاندن پای ترامپ به تله برخورد سخت، فرصت دوباره رئیسجمهور شدن را از وی بگیرد. همین موضوع باعث شده تا ترامپ علیرغم عصبانیت، که در توئیتهای وی آشکار است، تمایلی برای پاسخ دادن به ایران نداشته باشد. اینکه از دل جلسه ترامپ، سیا، پنتاگون، وزارت خارجه و مشاوران امنیت ملی هیچ خبری مبنی بر یک تصمیم واحد به بیرون درز نمیکند، از سویی نشان دهنده اختلاف گسترده بین مقامات آمریکایی درباره ایران و از سوی دیگر ناتوانی شخص ترامپ برای مدیریت متمرکز امنیت و سیاست خارجی این کشور است. موضوعی که باعث شده تا هم متحدان آمریکا دچار واگرایی در موضوعات مشترک شوند و هم مخالفان امریکا با درک آن به دنبال تقویت منافع خود در پیوند با یکدیگر باشند.
ترامپ؛ سگی که زیاد پارس میکند
از قدیم گفتهاند که سگی که زیاد پارس کند، گاز نمیگیرد. وضعیت این روزهای ترامپ مصداق عینی این ضربالمثل است. جنگ، انتقام سخت، تهدید به حمله محدود به مواضع ایران در خلیج فارس و هتاکی توئیتری نشانههای پارس کردن توخالی است. ساقط کردن «گلوبال هاوک» بعد از یک سکوت عجیب از سوی ایران یک هشدار بود. هشداری به شخص ترامپ که نباید اسیر توهمات خود باشد و در تله افرادی همچون نتانیاهو، بنزاید، بنسلمان، بولتن و پمپئو بیفتد. ترامپ تا چند روز در توئیتر تهدید خواهد کرد و خواهید دید که مقامات ایرانی حتی کوچکترین واکنشی به آن نخواهند داشت، چون میدانند سگی که زیاد پارس کند، گاز نمیگیرد!
*گزارش از رضا حمزه دولابی