خبرنامه دانشجویان ایران: نوید فدوی*// وقتی که در فلان نهاد یا وزارتخانه شخص عوض میشود انتظار تغییرات اساسی در آن نهاد و وزارتخانه را نداریم چون آنچه موجب تحول میشود تغییر شخصیت است نه شخص.
شخصیت برگرفته از مجموع افکار و بینش و نگرش ماست که موجب بروز رفتار می شود. شخصیت افراد را متفاوت می کند، اشخاص مختلف با شخصیت و تفکر یکسان نمی توانند تغییر چندانی نسبت به یکدیگر ایجاد کنند چون نوع نگاهشان به مسائل در مجموع همانند است، با مشاهده ی انتصابات دولت ها می توان صحت این ادعا را ثابت کرد.
بارها شاهد تغییر وزرا بودیم اما تغییر، تغییر افراد بود نه تغییر نوع نگرش و مدیریت که در اینجا از آن با عنوان شخصیت تعبیر کرده ایم.
وزارت آموزش و پرورش به جرات می توان گفت مهمترین نهاد در امر آموزش و فرهنگ است و اینکه نسلی شجاع، باانگیزه، بانشاط، خلاق و کارآفرین و با درک درستی از مسائل فرهنگی و سیاسی داشته باشیم و یا نسلی ترسو، ناامید، مضطرب و منفعل، همه در گرو نظام تعلیم و تربیت است.
سکاندار و هادی این نهاد باید برعهده شخصی باشد که درک درستی از آموزش و پرورش داشته باشد، محرومیت ها را دیده باشد، تبعیض ها را بشناسد، ضعف ها و سستی ها را تشخیص دهد و برای اصلاح ساختاری نظام آموزشی کشور برنامه داشته باشد.
یکی از مشکلاتی که دولتها در اداره کشور و برای نمونه در آموزش و پرورش دارند همین است: آموزش و پرورش را نباید سیاسی اداره کرد (بلکه با سیاست صحیح باید اداره کرد) بدین منظور که حتما بدنبال هم حزبی و هم جناحی برای سپردن مسئولیت نباشیم!!! اینکه برای یکدستی دولت، افکار دولتمردان در یک جهت باشد توجیهی است که در انتصابات و انتخابات بکار برده می شود.
از صاحبان این تفکر سوال می کنم که یکدست بودن را در چه معنا می کنند؟ اگر قرار است که خدمت و اصلاحِ ضعف ها و کاستی ها هدف باشد پس اختلاف در نوع نگرشِ به موضوع نمی تواند خللی در عملکردِ دولت ایجاد کند، بلکه موجب پیشرفت و پیشبردِ اهداف نیز خواهد شد.
در واقع ضعف های موجود، که میراث ضعف ها و سستی های حاملان این نوع تفکر است، آسیبی جبران ناپذیر بر بدنه مدیریتی و اجرایی کشور وارد کرده است که نمود آن را امروز در نظام تعلیم و تربیت می توان مشاهده کرد.
* دبیر سیاسی جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی