در ساحت دانشگاه در کنار همه دستگاهها و معاونتهایی که نقش آموزشی دارند و باعث رشد و اعتلای علمی در سطح کشور میشوند، نقش اساسی متعهدسازی برعهده معاونت فرهنگی است. رسالت معاونت فرهنگی اشاعه فرهنگ ایرانی- اسلامی و اعتلای اصول و مبانی ناب انقلاب اسلامی است تا هم «تخصص» و هم «تعهد» به ارمغان بیاید که لازم و ملزوم یکدیگرند. چرخه مسئولان آینده کشور که هماکنون دانشجو هستند باید به این دو بازوی تخصص و تعهد مجهز شوند تا بتوانند نقش اصلاحگری در جامعه ایفا کنند.
خبرنامه دانشجویان ایران: مرتضی خسروی*// امام(ره) دانشگاه را مبدا تحولات میدانست. البته دانشگاهی که بستری برای اصلاح انسانها و تربیت دانشمندان داشته باشد. به آن معنی که اگر دانشگاهها به این دو بازوی متعهدسازی و متخصصپروری مجهز شوند نقش فعالی در تحولات جامعه میتوانند رقم بزنند.
در ساحت دانشگاه در کنار همه دستگاهها و معاونتهایی که نقش آموزشی دارند و باعث رشد و اعتلای علمی در سطح کشور میشوند، نقش اساسی متعهدسازی برعهده معاونت فرهنگی است. رسالت معاونت فرهنگی اشاعه فرهنگ ایرانی- اسلامی و اعتلای اصول و مبانی ناب انقلاب اسلامی است تا هم «تخصص» و هم «تعهد» به ارمغان بیاید که لازم و ملزوم یکدیگرند. چرخه مسئولان آینده کشور که هماکنون دانشجو هستند باید به این دو بازوی تخصص و تعهد مجهز شوند تا بتوانند نقش اصلاحگری در جامعه ایفا کنند.
فرهنگ همچون هوایی است که جامعه ناچارا تنفس میکند که خوب و بد آن هوا مسلما تبعاتی دارد. این را رهبر معظم انقلاب فرمودند که به اهمیت ویژه فرهنگ بپردازند. اما برای دانشگاهها که نمونه کوچک شده یک جامعهاند چه؟ فرهنگ هوا نیست؟ پس چرا اهمال و سستی از سمت متولیان این امر چه در سطح وزارت و چه در سطح دانشگاهها دیده میشود؟
1.عدم برنامهریزی و سیاستگذاری صحیح جهت نیل به فرهنگغنی ایرانی-اسلامی: چیزی که نگارنده در این سالهای دانشجوییاش شاهد بوده عدم برنامهریزی و وجود سیاستگذاریهای کلان صواب است. با اینکه معاون فرهنگی سابق وزارت بهداشت در همه جلسات دیدار رهبری شرکت میکرد ولی بعضا مشاهده میشد که سیاستها بر خلاف منویات رهبری(ترویج موسیقی در دانشگاهها و اردوهای مختلط و...) بوده و هست. مانند اهتمام ویژه جناب فراهانی به سازماندهی و رواج موسیقی تا سرحد تبدیل دانشگاه به کنسرتکده با اسم و شعار آزادی که به تقلب آن را چیز دیگری ترجمه میکرد. تا جایی که معاونت فرهنگی وزارتخانه از معاونان فرهنگی درخواست رسمی دارد که برای جذب و تشویق دانشجویان برای حضور در سمینار فصل، نوفصل همدلی و آشنایی با انجمنهای علمی از موسیقی استفاده کنند. آیا همینقدر که این مسائل برای جناب فراهانی و معاونت فرهنگی وزارتخانه ارج و قرب دارند، اردوهای جهادی و حرکتهای خودجوش دانشجویی در عرصههای مذهبی و فرهنگی هم این ارج و قرب را دارند؟ در تقسیم بودجه و امکانات کدام سزاوارترند؟ واضح است که برنامهریزی مشخصی وجود ندارد که براساس آن مشخص باشد نقشه راه معاونت فرهنگی برای دانشجویانی که غالبا چهار سال در دانشگاهها به سر میبرند چیست و قرار است در چه بستری و از نقطه «آ» به کدام نقطه «ب» حرکت کنند؟! اصلا نقطه «ب» ای درنظر گرفته شده است؟
2.عدم وجود شاخص جهت ارزیابی: یکی از مهمترین مسائل شاید این باشد که برای ارزیابی امور فرهنگی در سطح دانشگاهها شاخص مناسبی تعریف نشده است. همانطوری که در حیطه پژوهشی تعداد مجلات و مقالات و IF مقالات و H-index اعضا... متر و معیاری برای ارزیابی است، برای امور فرهنگی چنین چیزی نداریم و این باعث میشود که در جواب مطالبهگریها، که آقایان در این چندسال چه کردید؟ به جای رجوع به واقعیتها به آمار و ارقام تکیه کنند و دلخوش باشند به چندتا جشنواره و مسابقه سراسری و رنکینگ دانشگاهها براساس جدول امتیازات. همان جشنوارههایی که غایتش قهرمانپروری است، نه متعهدسازی. رزومهسازی است، نه بهبود حال فرهنگی، اسراف بیتالمال است، نه سرمایهگذاری فرهنگی.
3.آفتهای هدف قرار گرفتن رنکینگ و رتبهآوری: چند وقتی است شاهد آن هستیم که معاونت فرهنگی وزارت بهداشت با برگزاری جشنوارههای گوناگون و مسابقات سراسری، خودآگاه یا ناخودآگاه به جای اینکه این عرصهها را در مسیری قرار دهد که مسبب رقابت بین دانشجویان بشود پیشتر و بیشتر، دانشگاهها را برای کسب امتیاز بیشتر به جان هم انداخته. دانشگاهها هم برای اینکه بتوانند مقام و جایگاه بیشتری کسب کنند و به تبع آن امتیاز فرهنگی بیشتری بگیرند، بیشتر در این آتش میدمند.
اولاً، آن جشنوارهها از لحاظ غایتمندی مشخصا بازده خاصی ندارند چراکه برگزیدگان آن آثار هنریای هستند که هم با رویکرد تخصصی در زمینه بهداشت، درمان و آموزش و هم با مبانی انقلاب اسلامی غریبهاند و با رویکرد هنر برای هنر جلو میروند، نه هنر برای تفکر. حتی اگر نگاهی به داوریها و سلیقه آنها در انتخاب آثار داشته باشیم متوجه میشویم که انتخابشان در جهت فرهنگ ایرانی- اسلامی نیست بلکه روبه ولنگاری میرود.
ثانیاً، بعضی آیتمها در جدول امتیازات و رنکینگ، امتیازآورتر هستند. برای مثال تعداد بالای انجمنهای علمی یا تعداد بالای کانونهای هنری یا وجود کانونهای موسیقی و... باعث بالا رفتن رتبهها و رنکینگ دانشگاهها میشود، دانشگاهها مجبور میشوند بهای بیشتری به نورچشمیهایشان بپردازند و از لحاظ امکانات و بودجه مالی شاید برابر یا چند برابر دیگر تشکلها و کانونها به آنها رسیدگی کنند.
این قضیه آنجایی خطرناک میشود که تمرکز و بودجه دانشگاه صرف مواردی نمیشود که به امور مبنایی فرهنگی بپردازد و موارد امتیازآور جدول دغدغههای فرهنگی دانشگاهها را پوشش نمیدهند و بعضا چون با دوپینگ و با پول نفت سرپا شدهاند هیچوقت توان عملکردی دیگر مجموعههای دانشجویی را نداشتهاند.
ثالثاً، میلیاردها تومان از جیب بیتالمال صرف چنین جشنوارههایی میشود که بعضا دانشجویان صرفا به خاطر خدماتی اعم از رفتوآمد، هتل و غذا و جوایزی که در آن بازه زمانی دریافت میکنند در آن شرکت میکنند.
رابعاً، بیشتر بودجه معاونت فرهنگی و سانسهای سالنهای ورزش و نمایش را در اختیار تعداد محدودی از دانشجویان قرار میدهند تا بتوانند ورزشکاران و هنرمندانی معدود به مسابقات بفرستند تا مقامی کسب کنند.
خامساً، این حرص و ولع برای کسب مقام باعث میشود تا بعضا تقلب و تخلف و دوپینگ از مدیران فرهنگی هم سر بزند. تا جایی که از بیرون دانشگاه کسی را بهعنوان یکی از دانشجویان دانشگاه جا زدهاند تا باعث مدالآوری برای دانشگاه شود.
4.عدم تخصیص بودجه و توزیع نامناسب: از نظر تخصیص بودجه نیز معاونت فرهنگی همیشه در اولویت آخر بوده چه در سطح وزارت و چه در سطح دانشگاهها. با اینکه مخارج چند برابر شدهاند ولی بودجه معاونت فرهنگی وزارت رشد بسیار کمی داشته حتی به نسبت سالهای قبل و دولتهای قبل و هیچگونه تلاشی برای اخذ پول بیشتر و امکانات بیشتر در سطح وزارت دیده نمیشود. همان بودجه جزئی هم که به دانشگاهها میرسد با توزیع نادرست حیف و میل میشود.
به عنوان مثال برای فلان مجموعه که کل سال حتی چراغ دفترش هم روشن نمیشود به اندازه دیگر مجموعهها بودجه درنظر گرفته میشود چراکه در سیاستگذاریها تنظیم شده که حتما باید فلان مجموعه فعال باشد، بدون نگاه کردن به اینکه آیا نیاز آن دانشگاه در وجود آن مجموعه هست یا خیر؟ یا نگاه تبعیضآمیز معاون سابق در رأس امور فرهنگی دانشگاهها به تشکلهای دانشجویی باعث میشود که بودجه تشکلها را به صورت غیرشفاف و با اعمال تبعیض تقسیم کنند و به تشکلهای همسو با جریان فکری جناب فراهانی چند برابر دیگر تشکلها پول و امکانات تخصیص یابد.
5.نگاه سیاستزده و تبعیضآمیز: همه اینها بخش کوچکی از انتقادهای بدنه دانشجویی نسبت به معاونت فرهنگی سابق وزارت بهداشت است و خیلی درددلهای دیگری هم وجود دارد که در این مقال نمیگنجد ولی ایشان بدانند با نگاه سیاستزده و تبعیضآمیز و با رفتارهای سلیقهای و با گرفتن ژست آزادمنشانه که در عمل سعی در حذف و حصر آزادی و بستن دهان مخالفان دارند و با تبدیل معاونت فرهنگی وزارت بهداشت به معاونت سیاسی!
*دبیرتشکیلات اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی