استاد دانشگاه شیراز در جمع علاقهمندان به زبان و ادبیات فارسی در کشور استرالیا، از استاد سخن سعدی گفت.
به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از فارس؛ دکتر کاووس حسنلی بعدازظهر امروز مصادف با 7 جولای (شانزدهم تیرماه) برای مخاطبان خود در استرالیای جنوبی، در شهر آدلاید درباره سعدی و زبان هنری او سخن گفت.
در این سخنرانی دکتر حسنلی با اشاره به جایگاه سعدی در زمانهی خود و حضور بیوقفهی او در همهی دورههای پس از خود گفت: سعدی جهانگردی آزموده، پرورده و سرد و گرم چشیده است که پیرامونِ خود را همواره با چشمانی کاملاً باز و با درنگِ اندیشمندانه نگریسته و آموزههای او همهزمانی و همهمکانی شده است.
وی همچنین با اشاره به گلستان سعدی گفت: گزارشهای سعدی از جامعهی دوران خود، تنها گزارشی از سطحِ وقایع نیست، او در بسیاری از اوقات سرشتِ آدمیان را بهخوبی شناخته و به شایستگی شناسانده است. شاید به همین دلیل است که سخن او بهسادگی از مرزهای زبان فارسی درگذشته و بسیاری از جهانیان را زیر تأثیر خود درآورده است.
حسنلی خاطرنشان کرد: در گلستان، صورت و معنا بهاندازهی هم و متناسب با همدیگرند. سعدی با نگارش گلستانِ خود، ثابت کرد که میتوان سخن را به شیوایی آراست و از معنای راستین آن نکاست. بسیاری از مطالبی که در گلستان فراهم آمده، بازگویی همان دردها، آرزوها، آرمانها و گرفتاریهای مردم جامعه است که بیشتر آنها در همهی زمانها گفتنی و شنیدنی مینماید، امّا مهمتر از آن، رفتاری است که سعدی با زبان و امکانات نهفته در آن دارد. این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: هماهنگی شایستهی واژگانی، آرایش طبیعی کلام، موسیقی مناسبِ سخن و سادگی و روانی زبان، در جذابیت این متن بسیار مؤثر واقعشدهاند. در بسیاری اوقات، هنگام خواندن گلستان، خواننده چنان در معنای آن محو میشود که از زیباییهای هنری کلام بازمیماند.
حسنلی با مقایسهی کوتاه سعدی و حافظ در غزلسرایی نیز گفت: شعر سعدی مثل شیشه و شعر حافظ همچون آینه است. شعر سعدی مثل شیشهای زلال، شفاف و روشن است. مثل ویترینِ بسیار زیبایی که چهرهی سعدی در آنسوی این ویترین، فریبا، زیبا و دلربا دیده میشود. امّا شعرِ حافظ همچون آینهای بلند و تمامقد است که حافظ پشتِ آن پنهانشده است. از همین رو، ما وقتی در این آینه نگاه میکنیم، پیش از آنکه حافظ را ببینیم، چهرهی خودمان را در آن میبینیم.
او همچنین در مقایسهای دیگر گفت: غزل سعدی به آرامگاهِ حافظ بسیار شبیه است. امّا غزل حافظ هیچ شباهتی به آرامگاه سعدی ندارد: غزل سعدی مانند آرامگاه حافظ ساده، بیپیرایه، هنری و شگفتآور است. امّا غزل حافظ به قصری زیبا و باشکوه میماند با مقرنسکاریها، گچبریها و مینا گریهای خیرهکننده و تالارها و اندرونیهای تودرتو.
حسنلی ادامه داد: گوهر تراشیها، ترکیببندیها و مضمونآفرینیهای حافظ بهگونهای شگفتانگیز یگانهاند، امّا انگار به مرزهای زبانِ حافظ آسانتر میشود نزدیک شد تا مرزهای زبان سعدی، زیرا به نظر میرسد با فراگرفتنِ برخی از آرایههای ادبی و شگردهای حافظانه در آفرینش سخنِ لایهلایه، ممکن است به رنگِ سخن حافظ نزدیک شد و کلامی همرنگِ آن کلام- نه همجنس آن- آفرید. امّا سخن سعدی، که بدون یاریگرفتن از آرایههای ادبی، زیبا و هنری آفریده شده است، سخنی بهشدت تقلیدناپذیر است.
حسنلی در بخشی دیگر از سخنان خود به بوستان سعدی پرداخت و آن کتاب را نیز از آثار هنری زبان فارسی دانست و دراینباره گفت: سعدی با آگاهی از تمام امکانات و ظرفیتهای زبانی و با شناخت راست و درست از ویژگیهای روانشناسی واژهها و ترکیبها، دست به آفرینش شگفتی میزند و تقلیدناپذیریترین شعرها را میسراید که بهدرستی به «سهل ممتنع» نام برآورده است. برخی از معاصران نیز با پیروی از دیدگاههای تازهی نقد ادبی و بدون درک درست از زیباییشناسی گذشتهی ادب پارسی، هنگامیکه در جستجوی فضایی مهآلود، مبهم و تاریک در شعر سعدی ناکام میمانند، آن را نظمی خالی از جوهرههای شعری میپندارند، غافل از اینکه همین سادگی و روانی شگفتانگیز، خود نشان روشنی از چیرگیهای بیچونوچرای سعدی در بهرهگیری از واژهها و ترکیبهاست.
بخشی از سخنان حسنلی به قصاید سعدی مربوط بود و دربارهی چگونگی این سرودهها گفت: سعدی با دربار آمدوشد دارد؛ اما پیوندش را با مردم نمیگسلد. آمدوشد با ارباب قدرت او را متکبر و مغرور نمیکند. در میانهی دو گروهِ زبردستان و زیردستان میایستد. یکدست او در دستِ حاکمانِ زبردست و دستِ دیگرش در دستِ مردمانِ زیردست است تا از این راه بتواند در بهسازی شرایط اجتماعی زمانِ خود نقشی ایفا کند.
وی یادآور شد: او هم به دفاع از فرادستان میپردازد و هم از فرودستان پشتیبانی میکند، از همین رو اخلاقی انعطافپذیر دارد. ایستادن در میانه ناگزیر آدمی را منعطف میکند. مطلق اندیش نیست؛ نه حاکمان را یکسره فاسد میداند و نه مانند حاکمان مستبدی است که منتقدان را یکسره منحرف گمان میکنند. درست است که سعدی در میانهی حاکمان و مردم ایستاده است، یکدست او در دست حاکمان و دست دیگرش در دست مردم است، اما در قصیدههای مدحی، روی او بهسوی حاکمان است و با آنان سخن میگوید، از همین رو پیدرپی انحرافهای ممکن در دستگاههای قدرت را یادآوری میکند و به پرهیز از آنها هشدار میدهد و از نقد رفتارهای مردم در برابر حکومت در این قصیدهها خبری نیست.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: سعدی درواقع نمایندهی فعال و پردل و جرات شهروندانیست که سخنگوی صادقی را نیاز داشتهاند تا مطالبات اجتماعی آنها را بیپرده و بیپروا با فرمانروایان و مدیران بالادست درمیان بگذارد. او هنگامیکه احساس میکند توانسته است فریاد همین مردم ستمدیده را به گوش فرمانروایان برساند احساس شادمانگی میکند. محور سخنان سعدی در این قصیدهها، ستایش فضیلت، آزادی، بلندهمتی، خردگرایی، ستمستیزی و عدالت ورزی است.