به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»: علی خضریان// امروز در حالی ۱۱۰ سال از شهادت شیخ فضل الله نوری میگذرد که فضای سیاسی ایران همچنان متاثر از تقابل دو جریان اسلامگرا و غربگرا است. لذا شناخت وقایع عصر مشروطه و علتشناسی به دارآویخته شدن شیخ از ضروریات مطالعهی تاریخ برای امروز است که در این رشته توییت به آن پرداختم.
آنچه شیخ فضل الله نوری را نسبت به فقیهان همعصر خود به جایگاهی میرساند که جریان غربگرا برای شکست جریان اسلامگرا در ابتدا اقدام به ترور شخصیتی و سپس حذف فیزیکی او میکند، بصیرت سیاسی در کنار دانش دینی او است که از وی شخصیتی زمانآگاه و دشمنشناس بر مبنای اسلام میسازد.
جریان غربگرا پس از اینکه قدرت اسلامگرایان را در نهضت تنباکو دیده بود، برای تقابل با قدرت گرفتن آنها در مشروطه، ابتدا اقدام به تخریب پرچمدار جریان انقلابی در حوزه کرد که میرزای شیرازی در وصفش گفته بود: میان من و شیخ فضلالله، غیریتی نیست؛ او «خود من» و «نَفْسِ من» است!
جریان اسلامگرا در عصر مشروطه از آنجایی ضربه خورد که جریان غربگرا توانست در مقابل رهبران مشروعهخواه مشروطه، مشروطهخواهان متشرع را علم کند و با کانالیزه کردن تعدادی از علما در حالیکه هیچ کدام راضی به سیطره سیاسی و فرهنگی غرب بر کشور نبودند، انحراف در تشخیص موضوع را رقم بزند.
درحالیکه درگیری اساسی در عصر مشروطه، میان شیخ فضل الله نوری با سکولارها بود، اما جریان مشروطهخواهان متشرع به دلیل عدم مرزبندی با امثال تقیزاده، تقابل مشروعهخواهان با غربگرایان را حمله به اساس مشروطه و حمایت از استبداد برداشت میکنند و بهنفع تقیزادهها وارد میدان میشوند.
مشروطهخواهان متشرع در حالی ناخواسته و همسو با جریان غربگرا زمینهساز تضعیف شیخ مشروعهخواه شدند که امثال تقیزاده پس از اعدام شیخ شهید و تضعیف جریان اسلامگرا، ضمن بیان مکنونات قلبیشان مبنی بر لزوم فرنگیمآبی مطلق ایرانیان از فرق سر تا ناخن پا، دیگر علما را نیز حذف کردند.