کارخانه هپکو زمانی سود سالانهاش ۲۰میلیارد تومان بود و با شرکتهای کوماتسوی ژاپن، لیبهر آلمان و ولووی سوئد همکاری داشت و کارگرش با افتخار از اشتغال در مهمترین شرکت تولید ماشین آلات راهسازی غرب آسیاسخن میگفت. امان از #خصوصی_سازی بیقاعده که تولید کشور را نابود میکند!
به گزارش خبرنگار اقتصادی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ هنوز زمان زیادی از ماجرای اعلام احکام کارگران و فعالان کارگری هفتتپه نمیگذرد؛ احکام و مسائلی که لابهلای برخی اخبار کماهمیت گم شد و آنطور که باید مشخص نشد این احکام چرا و چگونه صادر شده است و همه منتظر دستور رئیس قوه قضائیه مبنیبر بررسی دوباره پرونده هستند. بعد از آن و در همین روزهایی که میگذرد، کارگران شرکت کنتورسازی قزوین برای چندمینبار در برابر استانداری و دفتر امامجمعه شهر تجمع کردند و مطالباتشان را فریاد زدند. کارگران شرکت کنتورسازی قزوین رکورددار مطالبات حقوقی در کشور هستند. بنابر اطلاعات موجود از سال 95 تا امروز کارگران این شرکت حقوق نگرفتهاند و آنچه نصیبشان شده، تعدیل و اخراج بوده است. از سوی دیگر کارگران هپکو هم به جمع آنها اضافه شدند و سر به اعتراض گذاشته و اعتراضشان هم تندتر و شدیدتر از قبلیها زخمی و دستگیری داشته است. در شرح چرایی و چگونگی وقوع این اتفاقات اگر قرار بر بیان یک کلیدواژه باشد آن حتما، خصوصیسازی رانتی و خصولتیسازی شرکتها و کارخانههایی است که روزگاری بروبیایی داشتند و تنهبهتنه و حتی بالاتر از برندهای بزرگ خارجی تولید میکردند و برای کشور افتخار میآفریدند.
همین موضوع طی روزهای گذشته باعث واکنش هایی در فضای مجازی شده است، یکی از کاربران توئیتر می نویسد: "کارخانه #هپکو زمانی سود سالانهاش ۲۰میلیارد تومان بود و با شرکتهای کوماتسوی ژاپن، لیبهر آلمان و ولووی سوئد همکاری داشت و کارگرش با افتخار از اشتغال در مهمترین شرکت تولید ماشین آلات راهسازی غرب آسیاسخن میگفت. امان از #خصوصی_سازی بیقاعده که تولید کشور را نابود میکند!"
یکی دیگر از کاربران این شبکه می نویسد: "غذا خوری کارخانه #هپکو هشت هزار نفر ظرفیت داره، یعنی۲۴ هزار گارگر در سه شیفت. هپکو از روزی که شروع به کار کرد تا سال ۸۵ که خصوصی سازی شد هیچ شباهتی به حال امروزش نداشت. از عرش به فرش آمدن یعنی وضعیت هپکو که معلوم نیست نتیجه بی مسئولیتی است یا نفوذ!"
یکی دیگر از کاربران توئیتر با خاطره ای از دوران دانشجویی خود می نویسد: "چند سال قبل با یکی از دوستای اراکیم تو دانشگاه سر شهرامون بحث میکردیم، به شوخی گفتم شهر شما تاریخ نداره، گفت ما هپکو داریم! #هپکو فقط یه کارخونه صنعتی نبود، هویت و افتخار مردم شهرش بود که #خصوصی_سازی بی منطق و بی قاعده نابودش کرد."
در ادامه واکنش های دیگر آمده است:
اما آن وقت فکر کرده اید با این خیل جمعیتی که بیکار می شوند چه می خواهید بکنید؟ وقتی تعدادی کارخانه با پرسنل اندک و رباتهای زیاد توانستند نیاز بازار را تامین کنند دیگر چه این کارگران بیچاره بیکار شده کجا باید بروند؟ جز همان لشکر بیکاران که مستعد همه نوع شورش و بحران هستند؟ در کشوری مانند ایران با این رقم بیکاری بالا اصلا حرف زدن از خصوصی سازی یک حرام عقلی و شرعی است.
حال کارگر بدبخت یا باید بیکار بشود و یا با دستمزدی بسیار پایین کار کند به گونه ای استفاده از او برای سرمایه دار و کارخانه دار ارزانتر از استفاده ربات تمام شود. و این است معنای حقیقی بردگی مدرن و استثمار انسانها. اینکه کارگر چینی بدبخت باید با دستمزد بسیار اندک کار کند و حتی در همان محل کارخانه بخوابد تا مبادا کارخانه دار تصمیم بگیرد به جای او از ربات استفاده کند. این است راز محصولات ارزان چینی و هندی.
و سوال دیگر اینکه اگر قیمت کارگر کمتر از قیمت ربات نشد و در نتیجه کارگر اخراج شد و بیکار شد، این جماعت بیکار شده با کدام درآمد قرار است محصولات همان کارخانه ها و رباتها را بخرد و مصرف کند؟ نتیچه می شود این
همان محصولات روی دست کارخانه دار و رباتهایش می ماند و در نتیجه رکود رخ می دهد و همان کارخانه های مدرن شده هم یکی پس از دیگری ورشکست می شوند و همان پرسنل اندکشان هم بیکار می شوند! و این است راز بحران بزرگ اقتصادی فعلی در جهان سرمایه داری. و بحران شنبه های فرانسه و وال استریت.
آن وقت سرمایه داری چه راه حلی برای این بحران دارد؟ عملا هیچ. الا اینکه از اقشار مرفه بخواند دیوانه وار هر چه بیشتر می توانند مصرف کنند و بیشتر اسراف کنند تا محصولات کارخانه ها فروش برود! و در نتیجه تبلیغات بازرگانی می شود بیشترین بخش همه شبکه های تلویزیونی دنیا! و در نتیجه اقشار مرفه آنقدر مصرف می کنند که بترکند و در عوض فقرا باید گوشه خیابانها بمیرند و یا خودکشی دسته جمعی و خانوادگی بکنند. و این یعنی افزایش هر چه بیشتر شکاف طبقاتی در جهان.
در حقیقت سرمایه داری کوچه بن بست است. خود فوکویاما این را قبول کرد شما قبول نکرده اید؟ خود اوباما برای نجات اقتصاد در حال فروپاشی آمریکا همه تئوری های سرمایه داری را کنار گذاشت و با وجود مخالفت شدید همه
اقتصادادانان آمریکا نسبت به خرید سهام شرکتهای بزرگ آمریکایی مثل جنرال موتوز و تزریق بی دریغ پول پر قدرت دولتی به آنها اقدام کرد و همینکار آمریکا را نجات داد.
اما متاسفانه هنوز تفکرات مسموم کارگزارانی و هاشمی زده که خودش ترجمه کتابهای 50 سال قبل غربیها است بر ذهن معوب اقتصادادانان و حی مسوولان رده بالای مملکتی ما حکومت می کند.