به گزارش خبرنگار«خبرنامه دانشجویان ایران»؛ 23 اردیبهشت سال 92 در دانشگاه شریف حسن روحانی نامزد انتخابات یازدهم و رئیس مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام در برنامه ای به میزبانی بسیج دانشجویی حاضر شد و گفت «برخی فکر میکنند باید با دنیا جنگید یا تسلیم شد در حالی که راه سومی نیز وجود دارد و آن تعامل سازنده با جهان است.»
روحانی که سرد و گرم کشیده مذاکرات پیدا و پنهان ایران با غرب در فواصل مختلف بود ادامه داد:« آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است و حالا که رهبر انقلاب در سخنان اول فروردین امسال راه مذاکره را باز گذاشتند دولت بعد با رعایت خطوط قرمز میتواند این رابطه را برقرار کند.»
این جمله معروف او در کنار تعامل سازنده با غرب شروع تابو شکنی های روابط ایران و آمریکا شد روابطی که در ادامه قدم زدن ظریف و کری کم و کیف آن را به مردم دنیا نشان می دادند. آن روز شاید روحانی و تیم دیپلماسی اش در خواب هم نمی دیدند که روزی برای رفتن به نشست های سازمان ملل باید در انتظار صدور یا عدم صدور ویزا لحظه شماری کنند، شاید فکرش را هم نمی کردند بازیگر نقش های عاشقانه های دو نفره در خیابان های ژنو روزی توسط همین آمریکا تحریم شود.
این در حالیست که نزدیک به دو ماه قبل تر از صحبت های حسن روحانی مقام مععظم رهبری در بیانات حرم مطهر رضوی همان سال در مورد مذاکره با آمریکا فرمودند: «تجربههای گذشتهی ما نشان میدهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود»
در ادامه مقام معظم رهبری همواره مواضع خودشان را نسبت به این قضیه با رعایت دو نکته بیان می کردند: اول اینکه تیم دیپلماسی تیم زحمت کشی هست، فرزندان خودمانند و به مسئولین خودمان اعتماد داریم و خوشبین هستیم دوم اینکه به آمریکائی ها اعتماد نداریم و به آن ها بدبینیم. این مشی رهبر معظم انقلاب همچنان ادامه دارد و بعد از تجربه 6 ساله مذاکره،مسامحه،سازش،بستن با کدخدا و تعامل یک طرفه با جهان هنوز پدر انقلاب فرزندانش را زیر چتر حمایت اش می گیرد و فریاهایش را بر سر آمریکا و اروپا می کشد.
در ادامه در پایان آبان ماه همان سال رهبری نکته ای را متذکر می شوند: «در جزئیّات این مذاکرات مداخله نمیکنیم؛ یک خطوط قرمزی وجود دارد، یک حدودی وجود دارد، این حدود باید رعایت بشود؛ این را گفتیم به مسئولین و موظّفند که این حدود را رعایت کنند.»
اما گوش تیم مذاکره کننده بدهکار نبود، نشست خبری "سید عباس عراقچی" معاون وزیر امور خارجه و مذاکره کننده ارشد کشورمان به مناسبت یک سالگی برجام در سالن آمفی تئاتر باشگاه خبرنگاران جوان چهره جدیدی از پشت پرده مذاکرات را رو می کرد، عراقچی در این نشست به نکته مهمی اشاره کرد: با اطلاع مراجع عالی کشور دو سه مورد خطوط قرمز جا به جا شد و این که حفظ برخی از خطوط قرمز در برجام ممکن نبود.
و اینگونه برخلاف صحبت رهبر انقلاب علاوه بر اینکه خطوط قرمز رعایت نشد توپ را در زمین رهبری انداخته و این تصمیم را با اطلاع مراجع عالی کشور عنوان کردند، موضوعی که بارها و بارها تکرار کردند و بعدها اسمش را تصمیم نظام گذاشتند.
همه این ها در حالیست که رهبری بارها اعلام کرده بودند نظرشان همین است که در نشست های عمومی بیان می کنند و در تمام این صحبت ها نه تنها اجازه عبور از خطوط قرمز ندادند که شروطی برای حفظ و صیانت از موارد نیز عنوان کردند.
برگردیم به امروز یعنی اوایل مهرماه 1398 یعنی 6 سال از جملات حسن روحانی مبنی بر بستن با کدخدا می گذرد و در همین ایام که او میهمان کدخداست، مغز متفکر تیم مذاکرات پالس هایی جهت فراهم سازی فضای مذاکره می دهد. کریستین امانپور، خبرنگار شبکه سی.ان.ان، در دو پیام توییتری بخشهایی از گفتوگویش با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران را منتشر کرده و به نقل از وی مدعی شد: محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران امروز (یکشنبه) به من گفت که روحانی، رئیس جمهور ایران حاضر است با ترامپ، رئیسجمهور[آمریکا] این هفته در نیویورک دیدار کند، «به شرط این که رئیس جمهور ترامپ آماده باشد کاری را که لازم است انجام بدهد»،[که آن] لغو تحریمها در ازای «نظارت دائمی بر تاسیسات[هستهای] ایران است.»
در همین ایام موضع رهبری انقلاب صریحا اعلام می شود: «اگر بخواهیم سخن را در دو جمله خلاصه کنیم، یک جمله این است که: مذاکره با آمریکا یعنی تحمیل خواستههای آمریکا بر جمهوری اسلامی ایران؛ دوّم اینکه مذاکره یعنی نمایشِ موفّقیّتِ سیاستِ فشارِ حدّاکثری از سوی آمریکا.»
رهبری 26 شهریور ماه 98 در با اشاره دقیق به نشست نیویورک و صحبت های مبنی بر مذاکره فرمودند:« برای همین هم هست که مشاهده کردید رئیسجمهور محترم، وزیر خارجه، مسئولین کشور همه یکصدا، یکزبان گفتند که ما با آمریکا مذاکره نخواهیم کرد؛ نه مذاکرهی دوجانبه، نه مذاکرهی چندجانبه. اگر آمریکا حرف خودش را پس گرفت و به آن معاهدهی هستهای که نقض کرده بود برگشت و توبه کرد و شد عضو کشورهای معاهدهکننده، آن وقت در جمع کشورهای معاهدهکننده که شرکت میکنند و با ایران صحبت میکنند، او هم شرکت کند؛ بدون آن، هیچ گونه مذاکرهای در هیچ سطحی بین مسئولین جمهوری اسلامی و آمریکاییها اتّفاق نخواهد افتاد؛ نه در سفر نیویورک، نه در غیر سفر نیویورک؛ این را هم رئیسجمهور محترم تصریح کرد، هم وزیر خارجه گفت، هم دیشب دیدم در تلویزیون، سخنگوی محترم وزارت خارجه گفت؛ اینها نشاندهندهی این است که جمهوری اسلامی میداند چه کار خواهد کرد.»
برخلاف برخی تقسیم بندی ها از اوباما تا ترامپ روندهای مشابهی پیگیری شد و سیاسیت کلی آمریکا تحریم و محدود کردن جمهوری اسلامی بوده و هست، این موضوع را بلومبرگ بهتر مطرح می کند. وبگاه شبکه خبری بلومبرگ در تحلیلی نوشت راهبرد «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا در قبال ایران تفاوتی با سلف او، «باراک اوباما» ندارد.
بلومبرگ مینویسد: «راهبرد ترامپ در قبال ایران، با راهبرد سلفش، دستکم قبل از آغاز علنی مذاکرات هستهای در سال 2013 یکسان است. باراک اوباما هم همانند ترامپ علیه صادرات نفت ایران تحریم ثانویه اعمال کرد و با این کار علاوه بر کشورهایی که اقدام به خریداری نفت ایران میکنند، شرکتهای بیمهکننده یا کشتیهای حامل آن را هم تحریم کرد.»
اوباما از همان ابتدای دوره ریاست جمهوری خود در ۱۲ مارس ۲۰۰۹ قانون تحریمهای اقتصادی ایران را تمدید کرد. همچنین چند روز پس از انتخابات ژوئن ۲۰۰۹ ایران، در ۳۰ جولای ۲۰۰۹ مجلس سنای امریکا تحریم شرکتهای صادرکننده بنزین به ایران را تصویب کرد. اما از سال ۲۰۱۰ به بعد مسئله تحریمها جدیتر شد به طوری که پس از قطعنامه ۱۹۲۹ امریکا و متحدانش از جمله اتحادیه اروپا تحریمهای مستقل دیگری را علیه ایران اعمال کردند که بخش نفت، انرژی و بخش مالی و بانکی ایران را هدف گرفته بودند. این تحریمها در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ تشدید و موارد جدیدی به تحریمهای قبلی اضافه شد.
اولین اقدام جدی اوباما علیه ایران تصویب قانون سیسادا در سال ۲۰۱۰ بود که شدیدترین اقدامات را علیه ایران تصویب کرد. مدتی پس از تصویب قانون سیسادا در ۲۳ می۲۰۱۱ اوباما طبق دستور اجرایی ۱۳۵۷۴ انسداد داراییهای ناقضین تحریم سیسادا را صادر کرد. بر اساس قوانین قبلی شرکتهایی که در حوزه نفت و گاز و انرژی در ایران سرمایهگذاری کنند، مشمول مجازات میشوند که همه آنها نوعی محرومیت از دریافت امکانات اقتصادی امریکاست. به منظور محکم کردن تحریم سرمایهگذاری در بخش انرژی اوباما طی این دستور علاوه بر مجازاتهای مذکور، اجازه انسداد داراییهای ناقضین تحریم را به وزارت کشور صادر نمود. به این ترتیب دارایی شرکتهایی که بالای ۲۰ میلیون دلار در بخش نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کنند، در معرض انسداد در امریکا قرار میگیرد.
مدتی بعد در ۱۹ نوامبر سال ۲۰۱۱ وزارت خزانهداری امریکا اقدام به معرفی تحریمهای یکجانبه جدیدی به موجب قانون CISADA علیه ایران کرد. این قانون تحریمی با دستور اجرایی ۱۳۵۹۰ بخش صنایع پتروشیمی، بانک مرکزی و بخش مالی و زیرساختهای حمل و نقل در ایران را هدف گرفته و دهها نام جدید را به فهرست نفرات تحریمی این کشور میافزاید. محدودیتهای اعمال شده جدید تمامی موسسات مالی را از انجام هر گونه مبادله مالی با بانکهای ایران- از جمله بانک مرکزی و موسسات تابع آن- منع کرده و ضمن توسعه تحریمها علیه افراد ایرانی محدودیتهای جدیدی علیه صادرات کالاهای ایرانی قائل میشوند.
وزارت خزانهداری امریکا در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۱ بخش مالی ایران از جمله بانک مرکزی ایران را بر اساس بخش ۳۱۱ از قانون مهینپرستی امریکا (USA Patriot)، مؤسسات پولشویی اعلام کرد. این اقدام موجب شد که نهادهای مالی امریکا از هر گونه مبادله با بانک مرکزی ایران منع شوند، البته پیشتر به دلیل معرفی بانک مرکزی ایران به عنوان نهاد دولتی ایران، تمامی روابط بانکی بانک مرکزی ایران با نهادهای مالی امریکا منع شده بود. این اقدام امریکا بیشتر زمینهسازی برای تحریمهای فراسرزمینی علیه بانک مرکزی ایران بود و تاثیر عملی بر فعالیتهای بانک مرکزی ایران نداشت.
یک ورق دیگر از تاریخ ما را به سال 94 می برد، «برنامه جامع اقدام مشترک» یا برجام، تیرماه سال ۱۳۹۴ میان ایران و پنج کشور عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل (آمریکا، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین) به علاوه آلمان (موسوم به گروه ۱+۵) حاصل شد و بعد از آن در کنار 7 مورد تحریم موشکی ایران، با تمدید قانون تمدید تحریمهای ایران (ISA) صریحا برجام شد.
ورق دیگر تاریخ مذاکره و سازش با غرب 18 اردیبهشت 97 است، تیتر خیلی کوتاه و البته قابل پیش بینی است: آمریکا به دستور ترامپ از برجام خارج شد.
امروز بعد از 6 سال ایران از برجام بی بهره است، اروپا بدون آمریکا مستاصل است و هیچ کاری نمی تواند بکند، آمریکا نیز در خودخواهانه ترین و مستکبرترین حالت خود قرار دارد، فشار حداکثری خود را تحمیل کرده و با مقاومت تاریخی ملت و نظام ایران مواجه شده است، برای شکست این مقاومت و پیروزی فشار حداکثری یه مورد کافیست:
مذاکره با آمریکا در شرایطی که نه تنها از برجام خارج شده بلکه در حال فشار حداکثری هست خطایی راهبردیست و برای شکست دادن فشار حداکثری، ایران نباید پای میز مذاکره بنشیند مگر با این شرط که طرف غربی به برجام برگردد، تحریم ها لغو شوند و مذاکرات در 1+5 دنبال شوند.
*گزارش از حمزه دستیار