به گزارش خبرنگار«خبرنامه دانشجویان ایران»؛ جریان شناسی تشکل های دانشجویی از ضروریات شناخت فعالیت های دانشجویی و فضای دانشگاه است؛ «خبرنامه دانشجویان ایران» در روند بررسی تشکل های یک بار مصرف و دولت ساخته بعد از پرداختن به تادا «اینجا بخوانید»در این گزارش به سراغ تشکل «دانشجویان متحد» یکی دیگر از این تشکل ها رفته است.
مقام معظم رهبری هفدهم خرداد سال ۹۶ در جمع دانشجویان بیان میکنند: «اما راجع به تشکلها. البتّه من که عرض میکنم، میدانم تشکّلهای گوناگونی در دانشگاه وجود دارد؛ پارسال هم گفتم تشکّلهای یکبارمصرف. بعضیشان یکبار مصرفند؛ [مثلاً] قبل از انتخابات تشکّل درست میشود.»
رهبرمعظم انقلاب با اشاره به وجود برخی تشکلهایِ یکبار مصرف و با اهداف انتخاباتی و یا تشکلهایی با هدف معارضه علیه مجموعههای متدین و انقلابی در دانشگاهها، گفتند:« مخاطب ما در این جلسه آن تشکلها نیستند، بلکه تشکلهایی مخاطب هستند که معتقد به انقلاب و نظام اسلامی و مبارزه با دشمنان آن هستند.»
تشکلهای دانشجویی یکبارمصرف یا دولت ساخته گروههایی هستند که چند وقت قبل از انتخابات توسط برخی از جریانها و گروههای سیاسی خاص ایجاد میشوند و هدفی جز تلاش برای پیروزی جریان سیاسی حامی خود در انتخابات ندارند و تقریبا همه آنها بعد از اتمام روند انتخابات به فعالیت خود پایان میدهند.
بیشتر تشکلهای دانشجویی دولت ساخته از سال 92 به بعد شکل گرفتند و عمده هدف آنها ورود به فضای انتخاباتی و ایفای نقش پیاده نظام احزاب و گروههاست که این مساله متضاد با آرمانهای جنبش دانشجویی است.
این نگاه ابزاری جریانات سیاسی به دانشجویان به قدری خطرساز است که رهبر انقلاب در وصف این ویژگی تمامیت خواهانه احزاب سیاسی، آنها را به اختاپوسهایی تشبیه میکنند که آثار بسیار مخربی برای دانشجویان دارند. ایشان در این رابطه و در دیدار با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در سال 1378 گفتند: «اختاپوس خطرناک احزاب و گروههای مختلف به سراغتان نیاید و شما را به دام نیندازد. از آن مجموعه آزاداندیش، اغلبِ خصوصیات مثبت را خواهند گرفت که اگر این شد، آن وقت انسان در خدمت دشمنان انقلاب قرار میگیرد و چیز خطرناکی میشود و زندگی و سرمایه و آینده انسان حقیقتاً به باد میرود و انسان دچار حسرت میگردد»
پای وعدههای خود ایستادهام!
شاید برای بسیاری از تشکلهای حامی دولت، این جمله رئیسجمهور که در 11 آذرماه سال 1396 در دانشگاه سیستانوبلوچستان گفت «پای وعدههای خود ایستادهام» و با سوت و کف این طیف همراه شد «امید»هایی را برای عملیسازی وعدهها حتی تا این زمان ایجاد کرده باشد، اما هرچه زمان جلوتر رفت، این جریان خود را درگیر یک «بازی» دید. برای روشن شدن این مساله نیاز است یک «تصویر هوایی» از یک بازه تاریخی ارائه داد. با آغاز ریاستجمهوری دولت یازدهم و افزایش فعالیتهای بدنه دانشجویی طیف اصلاحطلب حمایتها از دولت آغاز شد؛ دولتی که دال مرکزی خود را ایجاد توسعه در همگرایی با غرب دانست و با استفاده از ظرفیت خود در وزارت علوم اقدام به تشکیل تشکلهای موسوم به «دولت ساخته» کرد.
این مساله تا جایی پیش رفت که یکی از مسئولان وزارت علوم دولت یازدهم، که در آن زمان بهعنوان یکی از گزینههای وزارت مطرح بود، در گفتوگو با رسانههای دولتی با افتخار عنوان کرده بود: «تشکلهای دانشجویی را در دانشگاهها فعال کردیم. بیش از 150 تشکل دانشجویی جدید شکل گرفت و بهجد میگویم در هیچ دورهای ما چنین وضعیتی نداشتیم. زمانی که دولت یازدهم روی کار آمد، در حوزه تشکلهای اصلاحطلب کمتر از 10 تشکل فعال بود. در حالحاضر وزارت علوم مجوز فعالیت برای 120 تشکل اصلاحطلب را صادر کرده است.»
اما هرچه زمان به جلو حرکت کرد و این تشکلها نه عمل به وعدههای دولت را دیدند، نه موفقیت ایده مرکزی حل مشکلات کشور را، دچار یک «سرخوردگی» شدند و خود را در یک دوراهی دیدند؛ از یک طرف بهدلیل تعلقات به «قدرت» نمیتوانست منتقد دولت باشند و از طرف دیگر نیز حمایت از دولت، به معنی شریک در ناکامیها بود؛ پس این تشکلها بهدنبال یک «راه فرار» برای خود میگشتند که این راه یا باید به یک جریان «توجیهگرا» تبدیل میشد یا فرمان را بهسمت «رادیکالیسم» تغییر جهت میداد.
در کنار رشد قارچگونه تادا جریان رادیکالتری با عنوان تشکلهای اسلامی دانشجویان متحد فرصت ظهور و بروز یافت، اما هرچه تادا پیش میرفت، به لحاظ حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولتی از تادا، جریان متحد دست پایین را داشت و به همین جهت تلاش میکرد با اتخاذ مواضع رادیکالتر حیات خود را در فضای سیاسی دانشگاه ادامه دهد.
با وجود این، با افول گفتمان دولت و شاخه دانشجویی در دانشگاه اتحادیه موسوم به متحد توانست ظهور و بروز بیشتری پیدا کند، بهخصوص آنکه این جریان وجه تمایز دیگری نیز داشت. انتخاب گفتمان چپ به لحاظ اندیشهای سبب بروز مواضع مشترکی میان متحد و جریان موسوم به شوراهای صنفی شد، هرچند پوشش تشکیلاتی جریان چپ کمونیستی بیشتر تمایل داشت در قالب شوراهای صنفی به حیات خود ادامه دهد. اما این خاصیت دولتهای لیبرال است؛ به صورتی که با اوج گرفتن اندیشههای لیبرالی (مخصوصا آنجایی که این ایدهها با شکست مواجه میشود) این اندیشههای چپ ضدلیبرالی است که خودنمایی میکند.
دانشجویان متحد در بیانیه ای که بمناسبت اول سال تحصیلی منتشر کردند امتزاج با شوراهای صنفی را این گونه زمینه سازی می کنند:«سال تحصیلی جدید را در شرایطی آغاز میکنیم که همزمان با تشدید پولیسازی خدمات صنفی-رفاهی دانشگاه و کالاییسازی آموزش و تصویب شیوهنامهی انضباطی ضد دانشجویی، برخوردهای قهرآمیز بر فضای دانشگاه سایه افکنده است تا هزینهی هر نوع کنشگری انتقادی را افزایش دهد.»
جریان رادیکال متحد همسو با جریان چپ مدتهاست که از دولت روحانی عبور کردهاند و حالا در منطقه عبور از خاتمی و قانون اساسی هستند و حتی در برنامههای خود مباحثی همچون جمهوری اسلامی را مطرح میکنند. انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه دانشگاه امیرکبیر، انجمن اسلامی آرمان دانشگاه علم و صنعت، انجمن اسلامی دانشجویان آزاداندیش دانشگاه علامه و برخی انجمنهای موسوم به فرهنگ و سیاست، فرهنگ و تمدن ایرانی در برخی شهرستانها از جمله تشکلهای وابسته به این جریانند که تنها راه حیات خود را در اتخاذ مواضع رادیکال حداکثری یافتهاند. فتنه سبز با ایستا کردن این تشکل ها بلایی بر سر این تشکل ها آورد که اکنون نه تنها فاصله این گروه ها با جامعه بیشتر شده است بلکه در پیدا کردن راه ارتباط با جامعه هدف خود و حتی رهبران سیاسی بیرون از دانشگاه خود نیز دچار مشکل کرده است. رفتن به سمت شعارهای مارکسیستی و عبور از جریان های اصلاح طلبی یکی از نمودهایی است که می توان آن را نتیجه ی ناامیدی و ایستایی پس از فتنه 88 دانست.
تبارشناسی یک تجمع؛ ائتلاف دو ایدئولوژی در دانشگاه تهران
تشکل های اصلاح طلب هر چند در این سال ها سعی کردند تا بدنه ی اجتماعی خود را در سال 88 نگه دارند اما در حقیقت این خود بودند که در یک برهه از تاریخ متوقف شدند، هر چند گمان می رفت اتفاقات سال 88 تشکل های اصلاح طلب را زنده نگاه دارد اما با گذشت زمان نه تنها باعث زنده شدن این تشکل ها نشد بلکه آنها را متعهد به امری ساخت که خود دروغ بودن آن برای سران فتنه مشخص بود.
آن چه که در این تشکل یکبار مصرف در جریان است پیوند جریان چپ مارکسیستی در دانشگاهها با جریان لیبرال است که با حضور پر رنگ در شوراهای صنفی مطالبات رادیکال سیاسی خود را پیگیری می کنند.تشکلی که توسط دولت و برای انتخابات ساخته شده بود و بعد اتمام انتخابات امروز خود علیه دولت ایستاده اند.
شاید این سرانجام مشخص همه تشکل های دانشجویی باشد که هویت و حریت خود را فدای رای آوری گروهی خاص می کنند، گروه هایی که بعد انتخابات ها همه موارد را فراموش می کنند؛ و صد البته نداشتن یک ایدئولوژی قدرتمند و تمسک به راه های متفاوت یعنی هویت قدرتمندی هم در کار نیست و صرفا دور باطلی از فعالیت های پوچ و رادیکال در جنبش دانشجویی هستند.