خبر ویرانی اموال عمومی و خصوصی و شهادت تعدادی از مدافعان امنیت، جمعیت زیادی را در سراسر کشور برای محکومیت موج آشوب و ویرانی به کف خیابانها کشاند تا شاهد اجماعی ملی در محکومیت ویرانیطلبانی باشیم که دشمنان ایران را در رسیدن به مطامع خود یاری میکنند.
در این میان نکتهای که نباید مورد غفلت قرار گیرد، ذات شکلگیری چنین تجمعات پرشوری در گستره عظیم کشورمان است. همانقدر که نادیده گرفتن نقش چنین جمعیتی در مهار آشوبهای خیابانی میتواند ذهن هر تحلیلگری را به بیراهه بکشاند، تصور آنکه این جمعیت فارغ از دردها و مرارتهای این روزها به خیابان آمده است، موجب سطحینگری در شناخت وضعیت موجود میشود؛ جمعیتی که معترض به هرگونه آشوب و ویرانیطلبی در خیابانها حاضر میشود و فریاد همبستگی با یک نظام سیاسی را سر میدهد، پیش از هر چیز خود نیز معترض به وضعیتی است که مولد نارضایتیها و بسترساز آشوبهای خیابانی شده است. نادیده گرفتن این امر که فضای سخت معیشتی و الگوی ناکارآمد در مواجهه با مشکلات اقتصادی، جمعیتی را میتواند به نقطه جوش رسانده و باعث جرقه خوردن اعتراضات گسترده شود و محدود کردن افق دید به گروههای فرصتطلبی که ممکن است در متن این اعتراضات ورود کنند و موجی از آشوب و ویرانی را به همراه آورند، باعث میشود سوءاستفادهای نابجا از جمعیت کثیری که در شهرهای مختلف در محکومیت حوادث به خیابانها آمدند شود.
مردمی که معترض به وضعیت موجود بوده اما در اعتراض به سوءاستفاده از موج نارضایتیشان به خیابان میآیند و از نظام سیاسی مستقر حمایت میکنند، پیش از هر چیز امید به اصلاح در سطوح کلان دارند، آنها هنوز هم باور دارند میتوانند بدون خشونت و خشنودسازی دشمنان خارجی با یک همبستگی ملی به سمت روزهایی بهتر حرکت کنند. نادیده گرفتن امتیاز این امید و محدود کردن افق دید خود به صرف محکومیت آشوبطلبی از یک حضور حداکثری، آوردهای حداقلی را برداشت میکند.
اگر کسی بخواهد حضور خیابانی مردم را واقعبینانه به رشته تحریر درآورد باید اینگونه بنویسد: مردمی که خود نسبت به وضعیت این روزهایشان «معترض» بودند، ضمن حمایت از نظام و ساختارهای تصمیمسازی، مانع تبدیل اعتراضشان به اغتشاش و آشوبطلبی شدند!
* دبیر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی