خبرنامه دانشجویان ایران: محمدنوروزی*// بعد از فاجعهای که روحانی در روزهای اخیر، عمداً و با نیت القای بنبست در ایده «ادارهی کشور بدون نفت»، به بار آورد تا مسیر انعقاد برجام دوم و سوم و چندم را هموار کند، دوستان انقلابی تحت تاثیر امواج سهمگین فضاحتِ دولت، امید باختند و حتی برخی رهبر انقلاب را هم مقصر وضع موجود دانستند و با نمایش انفعال، راه را برای مانورِ «قرائتِ توتالیتریِ هستههای مرتجع قدرت» باز گذاشتند تا امثال شورای تبلیغات اسلامی و صداوسیما با هر مدلی که میخواهند، سرمایه اجتماعی انقلاب را در معرض خدشه قرار دهند.
رفقا! عزیزان؛ حتما برای نگارنده هم قابل پذیرش است که مسبب همهی مسائل کشور، دولت روحانی نیست و رویههای مسلط بر ساختار اداره کشور، نیاز به بازنگریهای جدی نظری و عملی دارد.
اما علیالحساب نکته قابل توجه این است که آیا نسخه عزیزانِ همقطار برای برون رفت از وضع موجود، این است که فردا از خواب بیدار شوند و ببینند که رهبری با برکناری رؤسای قوای مقننه و مجریه و سایر افعالِ مشابهِ «یکشبه»، به طرز معجزهآسایی همه مشکلات را برطرف کردهاند؟
من تصور میکنم که اگر نسخه تجویزی امثال من و شما این باشد، فاصله قابل توجهی با شناخت مسائل و اقتضائات اصلیِ کشور داریم. اگر بنا بود که یک نفر با رویه فردی، همه معضلات ساختاری و غیر ساختاری مردم و نظام را رفع نماید، پس اساساً چه نیازی به حکومت دموکراتیک و تکیه به آرای مردم داشتیم؟
تولد یک جامعه متعالی بدون رشد آحاد شهروندان در کنار یکدیگر در سایه شکلگیری یک «هویت ملی» مشترک و عدم تعارض «منافعِ اصلیِ» اقشار، امکان پذیر نیست.
عزیزان! روزهای منتهی به انتخابات ۹۶ را به یاد بیاوریم؛ مگر بهانه زخمی کردن ذهن و حلقوم خویش در راستای اقناع جامعه برای نه به روحانی جز این بود که ایشان را برای اداره کشور همچون آفتی مهلک میدانستیم که ریشههای حیات ایران را به خشکی میکشاند؟
حال بنا به هر دلیل و ترفندی، این آفت خطرناک موفق به همزیستی با شاخ و برگهای درخت تناورمان شده و تا هر آنجا که من و شما اجازه دهیم پیشروی خواهد کرد.
فراموش نکنیم که اصلیترین علت مخالفت ما با روحانی در خرداد ۹۶ ، این بود که در خوشبینانه ترین حالت، وی را ناتوان از اداره کشور میدانستیم. لذا با دوندگی و خون دل در کنار مبارزه با معجزههای اصولگرایی، ۱۶ میلیون رای را پشتوانه مخالفتمان با #قهوهایترین_بنفش_تاریخ قرار دادیم.
یادتان هست؟ اصلا برای کاهش آثار همین آفت بود که دوستانمان در زلزله کرمانشاه و سیل لرستان و خوزستان، ترک خانه کردند و به بالین مردم شتافتند.
حال رواست که به بهانهی جولان آفتی که پیش ازین نیز از زیروبم آثار مخبرش باخبر بودیم، با انکار مسئولیت و وظایف خود در قبال محافظت از شاخ و برگ این درخت تناور، تمامی تقصیر را به گردن شخص رهبری بیاندازیم؟
خواهران! برادران! اصلاح میراث امام و رهبری، هم در حیطه مناصب انتصابی و هم در حوزه کرسیهای انتخابی، مرهون تلاش ماست. اگر پیشروی آفات تا بُنِ ریشهها را میپسندیم که خب باروبندیل ببندیم و قید باغ و باغبان را برای همیشه بزنیم.
لکن برای نابودی آفات انتخابی و انتصابی باید ایستاد و برای اصلاحات روبنایی و زیربنایی، به معنای حقیقی کلمه جنگید.
برای اعمال اصلاحات ساختاری و غیر ساختاری قدم اول انتخابات مجلس است. وقت تنگ است رفقا.