بیانیۀ گام دوم گرانبار از یکسری مبانی پیشینی است و یک عقبهٔ پنهانی دارد که مطوی در این بیانیه است؛آن مبانی و آن عقبه، فراوری شده و با ادبیاتِ مؤلفِ متن، در این بیانیه جاری شده است. آن عقبه، یک نظام اندیشه و نظام فکری است که از تبیین توحید ـ توحید نظری و توحید عملی ـ شروع میشود و به تحلیل نظام آفرینش و حرکتِ نظام آفرینش بهسمت غایت مطلوب الهی و تحلیل حرکت تکاملی تاریخ میرسد.
به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، رهبر انقلاب در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی ضمن بیانیه ای با پرداختن به فرصتها و تهدیدهای جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته به ترسیم چشم انداز چهل سال دوم انقلاب اسلامی پرداخته اند، بیانیه گام دوم با تکیه بر ظرفیت های داخلی و نیروی جوان متخصص، آماده به کار و جهادی و با هدف تمدن نوین اسلامی صادر شد، سیدمحمد مهدی میرباقری در اثر جدید خود با عنوان ((عصر جدید؛ خوانشی از مفاهیم و راهبردهای گام دوم)) به بررسی ابعاد مختلف این بیانیه مهم پرداخته است. میرباقری در کتاب «عصر جدید» می نویسد: «بر اساس بیانیۀ گام دوم، انقلاب اسلامی عصر جدیدی را آغاز کرده و انسداد تاریخی بعد از رنسانس را شکسته است. انقلاب اسلامی یک انفتاح تاریخی و گشایش جدیدی بهسوی پیشرفت است که در آن، «دین و دنیا» و «زندگی و بندگی» توأمان دیده میشوند.»، این کتاب توسط نشر تمدن نوین اسلامی در حدود 200 صفحه منتشر و به تازگی وارد بازار نشر شده است.
در قسمتی از این کتاب آمده است:
بیانیۀ گام دوم میتواند جلوی خطاهای محاسباتی را بگیرد
متأسفانه بسیاری از تحلیلهایی که الآن در جبهۀ غربگراها نسبت به انقلاب اسلامی وجود دارد، بهنوعی تحریف انقلاب اسلامی است که نسبت به وضعیت کنونی و آیندۀ انقلاب اسلامی ایجاد یأس و سرخوردگی میکنند و موجب پیدایش خطای محاسباتی میشوند. این تحلیلها تحتتأثیر ادبیات مدرن و عقلانیت مدرن هستند و انقلاب اسلامی را با ملاک قرار دادنِ آرمانها و شاخصهای غربی میسنجند.
غربِ مدرن برای خودش آرمانهایی دارد و شاخصهایی برای ارزیابی پیشرفت خودش بهسمتِ آن آرمانها تولید کرده است؛ بعضیها میخواهند با همان آرمانها و شاخصها، انقلاب اسلامی را خوانش و ارزیابی کنند و طبیعتاً به نظرشان میآید که ما پیشرفت نداشتهایم و لذا دچار خطای محاسباتی میشوند و نگاه کاملاً انتقادی و گاهی براندازانه پیدا میکنند. چه آنها که تابع منطق دیالکتیک هستند و دیالکتیکی فکر میکنند، و چه حتی کسانی که بر اساسِ منطق نئولیبرالها فکر میکنند، چنین نگاهی به انقلاب اسلامی دارند.
متأسفانه این خطای محاسباتی، در بسیاری مواقع، از بدنۀ کارشناسیِ لیبرال یا کارشناسیِ متأثر از اندیشههای سوسیالیستی و مارکسیستی، به ذهن و عمل تصمیمگیران نظام هم نفوذ کرده است و آنها را به خطای در تصمیم کشانده است. بخشی از این خطای محاسباتی که منتهی به خطای در تصمیم شده است را میتوانیم در دوران پس از مذاکره ببینیم. اگر خوب دقت کنیم، این نوع تصمیمها و حتی گفتمانها، ناشی از خطای محاسباتی است.
اگر بیانیه گام دوم را مبنا قرار دهیم و این گفتمان را بر کشور حاکم کنیم، میتوانیم جلوی این نوع خطاهای محاسباتی و خطاهای در تصمیمگیری را که آفت انقلاب اسلامی است، بگیریم.
یک «منظومۀ فکری»، بیانیۀ گام دوم را پشتیبانی میکند. آن منظومۀ فکری باید کشف و تنظیم شود
بیانیۀ گام دوم گرانبار از یکسری مبانیِ پیشینی است و یک عقبهٔ پنهانی دارد که مطوی در این بیانیه است؛آن مبانی و آن عقبه، فراوری شده و با ادبیاتِ مؤلفِ متن، در این بیانیه جاری شده است. آن عقبه، یک نظام اندیشه و نظام فکری است که از تبیین توحید ـ توحید نظری و توحید عملی ـ شروع میشود و به تحلیل نظام آفرینش و حرکتِ نظام آفرینش بهسمتِ غایتِ مطلوبِ الهی و تحلیل حرکت تکاملی تاریخ میرسد.
این نظام فکری دربردارندۀ یک نظریۀ اجتماعی و نظریۀ پیشرفت و ریزنظریههای دیگری از قبیلِ کرامت، آزادی، عدالت، امنیت، استقلال، و.. است. این نظام تفکر، بیانیۀ گام دوم را پشتیبانی میکند و کاملاً پیداست که مؤلف متن، دارای نگرش خاصی در این موضوعات بوده است.
با یک تتبعِ دقیق میتوان این منظومۀ معرفتی را کشف و بازخوانی و تنظیم کرد.