تاریخ انتشار: شنبه 1398/09/16 - 14:27
کد خبر: 337499

واکاوی علل و عوامل جنبش دانشجویی در ۱۶ آذر ۱۳۳۲

سئله‌ای که 16 آذرماه 1332 را نسبت به بسیاری از رخدادها متمایز کرده، این است که جریان دانشجویی مسلمان بر خلاف بسیاری از سیاسیون و روشنفکران چپ و راست که یا خود در شکل‌گیری کودتای 28 مرداد آن سال دخالت داشتند و یا با دولت کودتا کنار آمده بودند، برای مقابله با استبداد و استکبار وارد میدان شد تا آنجا که خونش، سنگ‌فرش‌های دانشگاه تهران را رنگین نمود.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مسئله‌ای که 16 آذرماه 1332 را نسبت به بسیاری از رخدادها متمایز کرده، این است که جریان دانشجویی مسلمان بر خلاف بسیاری از سیاسیون و روشنفکران چپ و راست که یا خود در شکل‌گیری کودتای 28 مرداد آن سال دخالت داشتند و یا با دولت کودتا کنار آمده بودند، برای مقابله با استبداد و استکبار وارد میدان شد تا آنجا که خونش، سنگ‌فرش‌های دانشگاه تهران را رنگین نمود. البته برخی حرکت‌های اعتراضی همچون برپایی تظاهرات به هنگام عقد کنسرسیوم در اردیبهشت 33 و شرکت فعال دانشجویان در میتینگ دی ماه 39 در جلالیه، تظاهرات گسترده در مخالفت با انتخابات دوره بیستم شورا در بهمن ماه 39، آتش زدن اتومبیل دکتر اقبال رئیس وقت دانشگاه تهران و تظاهرات علیه ورود ملکه الیزابت به تهران در اسفندماه همان سال، باعث گردید تا دهه 30 تحت تأثیر ابتدای این دهه روندی ناآرام و مبارزاتی را در دانشگاه‌های کشور به نمایش گذارد. اما به جرأت می‌توان 16 آذر سال 1332 را خودجوش‌ترین اقدام جنبش دانشجویی مسلمان علیه نظام شاهنشاهی و نماد استکبار ستیزی این جریان دانست

تأسیس «انجمن اسلامی دانشجویان» در دهه 20 بیش از آنکه حکم جریان سازی را در دانشگاه داشته باشد، بیشتر نقش تثبیت کنندگی برای دانشجویان مسلمان در دانشگاه را داشت. بر این اساس اولین محصول ایجاد انجمن‌های اسلامی دانشجویان را می‌توان در ابتدای دهه 30 در دانشگاه ها جستجو کرد و بدون تردید کودتای 28 مرداد 1332- به دلیل ارتباط جریان دانشجویی و خصوصاً انجمن‌های اسلامی دانشجویان با نهضت ملی صنعت نفت در شروع حرکت‌های اعتراضی دانشجویان بر علیه رژیم- نقشی اساسی داشته است.

نخستین تظاهرات بعد از کودتا
نخستین تظاهرات آشکار، پنج روز پس از کودتا در دانشگاه تهران در اعتراض به کودتا و محاکمه برخی از نیروهای انقلابی و ملّی انجام گرفت و با آغاز سال تحصیلی و بازگشایی دانشگاه‌ها در مهرماه، بر اثر خیزش‌های مردمی و تحرکات دانشجویی، اوضاع سیاسی رو به وخامت بیشتر نهاد. دانشجویان با راه‌اندازی تظاهرات، پخش اعلامیه و تعطیلی کلاس‌های درس، آشکارا خشم و نفرت خود را نسبت به دیکتاتوری حاکم ابراز داشتند.

به رغم خط و نشان‌هایی که دولت نظامی برای مخالفان خود، به ویژه دانشجویان می‌کشید، دانشگاهیان با همراهی بازاریان، یک اعتصاب گسترده را در روز 16 مهر/ 29 محرم برگزار کردند. سربازان مسلح در جای جای دانشگاه تهران موضع گرفتند و همه جا را زیر نظر قرار دادند. در این روز نیروهای نظامی دست به اقدام کم سابقه‌ای زده و در داخل محیط دانشگاه مبادرت به دستگیری شماری از دانشجویان (گفته می‌شود حدود یازده نفر) به اتهام اخلال در امنیت عمومی و برهم زدن نظم، نمودند.

آنچه روز شانزدهم مهرماه روی داد، نخستین واکنش همه جانبه دانشگاه و دانشگاهیان (استاد و دانشجو) در برابر دولت کودتا بود. و آنچه در روزهای بعد رخ داد فضای سیاسی جامعه، به ویژه دانشگاه را ملتهب تر ساخت. 9 روز پس از واقعه شانزدهم مهر، «هربرت هوور»، مشاور وزارت امور خارجه آمریکا در امور نفت به منظور گفت و گو با دولتمردان ایرانی وارد تهران شد.

پنج روز بعد، این کارشناس مسائل نفتی به اتفاق «لویی هندرسن»، سفیر آمریکا در ایران برای مذاکره به دیدن شاه رفت. هوور پس از یک اقامت دراز مدت 23 روزه در ایران برای بازدید از پالایشگاه ها و حوزه‌های مختلف نفتی و گفت‌وگو با مقامات بلندپایه دولت کودتا، تهران را به مقصد واشنگتن ترک کرد. در 27 مهرماه، «وارن»، رئیس اداره همکاری فنی آمریکا، چکی به مبلغ 4 میلیون و 700 هزار دلار به عنوان کمک فنی ایالات متحده به ایران، تسلیم علی امینی، وزیر دارایی دولت زاهدی کرد. دو روز بعد- 29مهر- «آنتونی ایدن»، وزیر خارجه انگلیس طی نطقی در مجلس عوام این کشور اعلام کرد: «انگلستان بار دیگر دست دوستی به سوی ایران دراز می کند و برای تجدید مناسبات سیاسی میان دو کشور از هر جهت آماده است».در 21 آبان نیز در اعتراض به روند برقراری ارتباط دولت کودتا با اربابان خود، تظاهرات و اعتصاب دیگری در دانشگاه و بازار برگزار گردید.

دلایل ورود دانشجویان به عرصه مبارزه
روز سوم آذرماه سال 1332 از جهاتی حائز اهمیت است. نخست آنکه در این روز محاکمه دکتر مصدق و سرتیپ ریاحی در دادگاه نظامی خاتمه یافت. بر اساس حکم صادره دکتر مصدق به سه سال زندان مجرد، و ریاحی به دو سال حبس تأدیبی محکوم شدند. دوم اینکه با ورود «سردنیس رایت»، کاردار موقت سفارت انگلیس به تهران در این روز و متعاقب آن چند روز بعد صدور اعلامیه رسمی مشترک میان دو دولت درباره برقراری مجدد و رسمی روابط ایران و انگلیس به شدت اعتراض ها افزوده شد. اما نکته مهمتر اینکه در همین روز دربار شاهنشاهی اعلامیه‌ای مبنی بر مسافرت «نیکسون»، معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران در 18آذرماه صادر کرد.

چهاردهم آذرماه دانشجویان دانشگاه تهران تظاهرات محدود و با شماری اندک، اما پرسرو صدا برگزارکردند. روز بعد تجربه دیگری به دست آمد و دانشجویان، دامنه تظاهرات را به خارج از دانشگاه کشاندند. مأموران نیروی انتظامی که اوضاع را تا حدودی غیرعادی و بحرانی می پنداشتند به سرکوب تظاهرکنندگان پرداختند، که در این میان عده‌ای زخمی و شماری از دانشجویان بازداشت شدند.

نقطه اوج اعتراضات دانشجویان، که به صورت خودجوش شکل گرفت را می توان در 16 آذرماه سال 1332 یافت، دانشجویان مانند روزهای گذشته خود را آماده برپایی تظاهرات دیگری در محیط دانشگاه و خیابان‌های اطراف کردند، اما شواهد نشان دهنده آن بود که کارگزاران دولت کودتا به منظور فراهم آوردن وضعیت مناسب و آرام کردن جو آن روز جامعه برای پذیرایی از معاون رئیس جمهور آمریکا و در آستانه ورود وی به تهران، به منظور رویارویی با اعتراض‌های فزاینده دانشجویان، در آماده باش به سر می‌بردند و عزم خود را جزم کردند تا از دانشجویان زهرچشم بگیرند، تا مذاکرات نیکسون با مقامات ایرانی در کمال آرامش انجام شود.

حوادث روز 16 آذر
روز 16آذر، اوضاع در تهران و به ویژه دانشگاه تهران و خیابان‌های منتهی به آن غیرعادی بود. دانشجویان هنگام نزدیک شدن به دانشگاه پی به افزایش چشمگیر مأموران و تجهیزات فوق العاده آنان بردند. رژیم دراقدامی کم سابقه، نیروهای لشکر دو زرهی را به دانشگاه اعزام کرد، از بامداد آن روز، همه، وقوع یک حادثه را پیش بینی می کردند.

دانشجویان با درک و شمِّ سیاسی خود، هوشیارانه سعی داشتند کمترین بهانه‌ای به دست بهانه جویان ندهند، اما جَو کاملاً ملتهب بود. اندک زمانی بعد، سربازان مسلح به داخل دانشکده ها هجوم آوردند و عده زیادی از دانشجویان و حتی استادان را دستگیر کرده و مورد ضرب و جرح و فحش و ناسزا قرار دادند. دانشجویان در برابر این اقدام تحریک‌آمیز بردباری به خرج داده و با متانت و سکوت، صرفاً وقایع را زیرنظر گرفتند. اندک زمانی بعد در حالی که عقربه های ساعت حدود 10 را نشان می‌داد و دانشجویان سر کلاس‌های درس بودند، ناگاه شماری از سربازان لشکر زرهی به همراه عده‌ای سرباز معمولی به دانشکده فنی یورش بردند. دست‌آویز آنان برای ورود به دانشکده، شناسایی عده‌ای از دانشجویان به زعم آنان شورشی و اخلالگر بود که در خلال روزهای گذشته به نظامیان بی احترامی کرده بودند.

«مهندس خلیلی»، رئیس دانشکده فنی به منظور پیشگیری از هرگونه درگیری و خونریزی احتمالی، دستور داد زنگ کلاس ها پیش از موعد زده شود. وی به همراه «دکتر عابدی»، معاونش و چند تن از خدمتگزاران دانشکده را مأمور کرد به کلاس های درس رفته و از طرف آنان به دانشجویان اطلاع دهند که هر چه زودتر، با آرامش و بدون شعار دادن از دانشکده خارج شوند و متعاقب آن بی سر و صدا محیط دانشگاه را ترک نمایند.

حضور نظامیان در صحن دانشکده فنی باعث شد که بین نظامیان و دانشجویان، زد و خورد شود. عده‏‌ای از سربازان، دانشکده فنی را به کلّی محاصره کرده بودند تا کسی از میدان نگریزد. آن گاه دسته‏‌ای از سربازان با سر نیزه از دربِ بزرگ دانشکده وارد شدند. هنگامی که دانشجویان در حال خروج از دانشکده بودند به یکباره با یورش سربازان مسلح و حمله آنان با سرنیزه مواجه شدند که بر اثر آن عده ای از دانشجویان مجروح گردیدند. اکثر دانشجویان به ناچار پا به فرار گذاردند تا از درب های جنوبی و غربی دانشکده خارج شوند.

افرادی که به فرمان تیمسار «تیمور بختیار»، فرمانده لشکر به دانشگاه آمده بودند به دانشجویان بی دفاع در دانشکده فنی تیراندازی کردند، در این میان، بغض یکی از دانشجویان ترکید و دیگر نتوانست این همه فشار درونی را تحمل کند و آتش از سینه پرسوز و گدازش به شکل شعاری کوتاه بیرون ریخت: «دست نظامیان از دانشگاه کوتاه».

هنوز صدای او خاموش نشده بود که رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند به کلّی غافل‌گیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند. به خصوص که بین محوطه مرکزی دانشکده فنی و قسمت‏های جنوبی، سه پله وجود داشت و هنگام عقب‌نشینی عده زیادی از دانشجویان روی پله‏‌ها افتاده، نتوانستند خود را نجات دهند، مصطفی بزرگ نیا به ضرب سه گلوله از پای درآمد. مهدی شریعت رضوی که ابتدا هدف قرار گرفته بود به سختی مجروح شد و بر زمین مى‏خزید و ناله مى‏کرد، و دوباره هدف گلوله قرار گرفت. احمد قندچی حتی یک قدم هم به عقب برنداشته و در جای اولیه خود ایستاده بود و از گلوله باران اول مصون ماند، یکی از جانیان با رگبار مسلسل سینه او را شکافت. اقدام سبعانه نیروی نظامی، واکنش برخی از دانشجویان خشمگین را برانگیخت. دانشجویان به هنگام دفاع از خود و عقب‌نشینی در برابر حمله سربازان مسلح به شعار دادن روی آوردند.

جلوگیری از درمان مجروحان
در جریان درگیری عده زیادی از دانشجویان که تحت فشار و حمله قرار گرفته بودند به ناچار به آزمایشگاه پناه بردند. پس از ختم گلوله باران دقیقه‌ای سکوت، دانشکده را فرا گرفت. ناگهان میان سکوت ناله بلندی به گوش رسید که مانند دشنه در قلب‌‏ها فرو رفت و از چشم بیشتر دانشجویان اشک جاری شد. ناله‏ بلند سوزناک مى‏‌فهماند که عده‌ا‏ی مجروح شده‌‏اند و در همان جا افتاده‌‏اند. اولیای دانشکده، مستخدمان و چند نفری از دانشکده پزشکی می‌‏خواستند مجروحان را به پزشکی برده معالجه کنند، ولی سربازان با تهدید به مرگ مانع این کار شدند. بدن مجروحان در حدود دو ساعت در وسط دانشگاه افتاده و خون جاری بود تا بالاخره دو دانشجوی دانشکده فنی به نام‌های «مهدی شریعت رضوی»، «مصطفی بزرگ نیا» جان سپردند. و تعداد زیادی از دانشجویان زخمی شدند. اما دراین میان «احمد قندچی»، در سرسرای دانشکده فنی و در وضعیتی به خون آغشته شده به روی زمین افتاده بود.

بعد از پایان درگیرى‏‌ها احمد هنوز زنده بود؛ او را به یکی از بیمارستان‏‌های نظامی تهران منتقل کردند. در حالی که در درگیرى‏‌ها لوله شوفاژ در مقابلش ترکیده و آب جوش تمام سر و صورت او را به شدت مجروح کرده بود، با این حال مسئولان بیمارستان از مداوا و حتی تزریق خون به او اِبا کردند و 24 ساعت بعد او مظلومانه شهید شد.

مظلومیت قندچی به حدی بود که حتی بعد از شهادتش، به خانواده‏‌اش گفتند که احمد را با دو شهید دیگر در امام زاده عبدالله دفن کرده‏‌اند. در حالیکه جسد وی را جدای از دو شهید دیگر در مسگر آباد مدفون کرده بودند، به طوری که برادر شهید قندچی در این خصوص می گوید: «بعد از این که فهمیدیم احمد را در مسگر آباد دفن کرده‌‏اند با خانواده شریعت رضوی و بزرگ نیا به مسگرآباد رفتیم و قبر شهید را نبش کرده و او را مخفیانه به امام زاده عبدالله بردیم و در آنجا درکنار دوستانش به خاک سپردیم... احمد یک مذهبی بود».

تلاش رژیم برای به حاشیه راندن وقایع 16 آذر
خبر واقعه 16 آذر به سرعت در تمام تهران پخش شد. در روز 17 آذر تمام دانشگاه های تهران و اغلب شهرستان‏‌ها در اعتصاب کامل به سر بردند؛ حتی بسیاری از دبیرستان‏‌ها هم با تعطیل کردن مدرسه خود هم دوش دانشگاهیان در تظاهرات علیه فجایع 16 آذر و سفر نیکسون به تهران شرکت کردند.

برای کم رنگ کردن واقعه 16 آذر، جنایتکاران شروع به سفسطه کردند. در مقابل خبرنگاران وابسته به رژیم گفت: «دانشجویان برای گرفتن تفنگ سربازان حمله کردند و سربازان نیز اجباراً تیرهایی به هوا شلیک نمودند و تصادفاً سه نفر کشته شد». در همان روزها یکی از مطبوعات نوشت: اگر تیرها هوایی شلیک شده، پس دانشجویان پر درآورده و خود را به گلوله زدند.

درست روز بعد از واقعه 16 آذر، نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی گناه رنگین بود دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد.

صبح ورود نیکسون یکی از روزنامه‌‏ها در سر مقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه سرگشاده‏ ای به نیکسون نوشت. در این نامه سرگشاده ابتدا به سنت قدیم ما ایرانى‌‏ها اشاره شده بود که هرگاه دوستی از سفر مى‌‏آید یا کسی از زیارت باز می‌گردد و یا شخصیتی بزرگ وارد مى‌‏شود ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او قربانی مى‌‏کنیم؛ آنگاه خطاب به نیکسون گفته شده بود که «آقای نیکسون! وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند».

مسئله‌ای که 16 آذرماه را نسبت به بسیاری از رخدادها متمایز کرده، این است که جریان دانشجویی مسلمان بر خلاف بسیاری از سیاسیون و روشنفکران چپ و راست که یا خود در شکل‌گیری کودتا دخالت داشتند و یا با دولت کودتا کنار آمده بودند، برای مقابله با استبداد و استکبار وارد میدان شد تا آنجا که خونش، سنگ فرش های دانشگاه تهران را رنگین نمود.

البته برخی حرکت‌های اعتراضی همچون برپایی تظاهرات به هنگام عقد کنسرسیوم در اردیبهشت 33 و شرکت فعال دانشجویان در میتینگ دی ماه 39 در جلالیه، تظاهرات گسترده در مخالفت با انتخابات دوره بیستم شورا در بهمن ماه 39، آتش زدن اتومبیل دکتر اقبال رئیس وقت دانشگاه تهران و تظاهرات بر ضد ورود ملکه الیزابت به تهران در اسفندماه همان سال، باعث گردید تا دهه 30 تحت تأثیر ابتدای این دهه روندی ناآرام و مبارزاتی را در دانشگاه‌های کشور به نمایش گذارد. اما به جرأت می‌توان 16آذر سال 32 را خودجوش ترین اقدام جنبش دانشجویی مسلمان علیه نظام شاهنشاهی و نماد استکبار ستیزی این جریان دانست.

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
روشی دائمی برای خلاصی از ورود حشرات
علائم ایمنی چقدر ضروری است؟
خرید عسل؛ فرق تقلبی و اصلی را به سرعت متوجه شوید!
آیا رای دادگاه تجدید نظر قابل اعتراض است؟ شکستن رای در تجدید نظر امکان دارد؟
آیت‌الله خامنه‌ای: سعدی یکی از پایه‌های بنای استوار ادب پارسی است
اردن: نتانیاهو تنها کسی است که از تنش‌ها در منطقه سود می‌برد
با این وضعیت استقلال قید قهرمانی را بزند
خضریان: نباید فرصت میدان‌داری به افراد لابی‌باز در مجلس دوازدهم داده شود
شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل: ایرانی‌ها، ما را مسخره‌ می‌کنند
پرسپولیس رکورد لیگ را شکست
چرا اسماعیلی‌فر آن حرکت را انجام داد؟
خانم بازیگر کارگردان شد و جایزه بین‌المللی گرفت
۳دستور ضربتی رئیسی برای کمک به مردم سیستان و بلوچستان
آمریکا و تجاوز به حق وتو !
برای جلوگیری از بستری‌های بی دلیل بیماران چه باید کرد؟
روایتی تکان‌دهنده از اوضاع وخیم اسرای اهل غزه
نظریه‌پرداز برجسته آمریکایی: اسرائیل از حمله ایران شوکه شد
کدام مراکز مجاز به ارائه خدمات زالو درمانی هستند؟
واکنش سفارت ایران در لندن به اتهامات بی دلیل به سپاه
سرکرده فروش کوکائین در فضای مجازی دستگیر شد
ایران مالک یک پهپاد سنگین و قدرتمند است
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top