بیژن زنگنه که به سبب حوادث بنزینی در کانون سوالهاست نیز غایب مراسم روز دانشجو بود. آذریجهرمی، وزیر ارتباطات که سعی میکند خود را نزدیکترین فرد به فضای دانشجویی و جوانان نشان دهد، ترجیح داد بهجای حضور در دانشگاه از یک عکس دهه شصتی از دوران دانشجوییاش رونمایی کند.
خبرنامه دانشجویان ایران: محمد رضایتی// پرونده 16 آذرماه 98 هم بسته شد، اما نگاهی به مجموعهبرنامهها و رویدادها در دانشگاههای کشور میتواند تصویر روشنی از نسبت جامعه و مسئولان کشور ارائه دهد. این ارزیابی حتی میتواند مورد توجه مسئولان نیز قرار گیرد بهشرط آنکه با عینک سیاسی به روز دانشجو نگاه نکنند و بپذیرند آنچه در دانشگاه رخ میدهد، بازتابی از لایههای زیرین جامعه است، بهخصوص آنکه با گسترش آموزش عالی در تعداد دانشگاهها و دانشجو، صدای جامعه از بلندگوی دانشگاه پخش میشود. امسال در حالی دانشگاهها به استقبال روز دانشجو رفتند که حدود 20 روز از طرح دولت در بازگشت کارت سوخت، سهمیهبندی و افزایش نرخ بنزین، آن هم با آن روش خارقالعاده در اجرا، گذشته بود و دانشگاهها و دانشجویان متاثر از این فضا بودند و طبیعی بود مراسم 16 آذرماه حول موضوع بنزین صورتبندی شود، تا جایی که دکور برنامهها با «جایگاه سوختگیری» و... تزئین شد، سوالها حول چرایی و چگونگی این طرح شکل گرفت و حتی شعارها هم درباره بنزین طراحی شد.
اما نگاهی به کیفیت و کمیت برنامههای روز دانشجو، دادههای قابل تاملی به دست میدهد که در ذیل میآید. 1- دولت روحانی در حالی در دور اول و حتی دور دوم آغاز بهکار کرد که همواره بر رونق پایگاه خود در دانشگاه تاکید داشت؛ حتی حامیان وی نیز گاهوبیگاه یادآوری میکردند روحانی رای خود را از دانشگاه دارد و به دانشگاه مدیون است! با این حال واقعیت این بود که دولت فاقد بدنه حامی از جنبه ایدئولوژیک بود، چراکه اساسا دولت گفتمان خاصی را ارائه نداده و ایده مشخصی نیز برای اداره کشور عرضه نکرده است و صرفا با کنشگری سیاسی پیروز میدان شده بود؛ اما در دانشگاه، جریانهای مختلف سیاسی عرصه را برای فرصتطلبی فراهم دیدند و فعال شدند و دولت نیز برای اینکه قافیه را نبازد دست به تشکلسازی زد.
این سیاست تا مدتی جواب داد و تشکلهای دولتساخته، صدای دولتیها در دانشگاه شدند اما خیلی زود به سرنوشت دیگر تشکلهای دولتساخته در دولتهای قبلی دچار شدند. با شکست تنها ایده دولت برای اداره کشور یعنی توسعه از طریق روابط خارجی و از سوی دیگر آشکارشدن ضعفهای مدیریتی و ناتوانی در اداره کشور، حالا تشکلهای دولتی در انفعالیترین شکل فعالیت خود بهسر میبرند و از سوی دیگر دولتیها ترجیح میدهند سایهشان هم به دانشگاه نیفتد یا در یک فضای گلخانهای و مهندسیشده در دانشگاه حاضر شوند.
اگر از کنار برخی خبرها عبور کنیم که امسال هیچکدام از تشکلهای سابقا حامی دولت نپذیرفتهاند که میزبان دولتیها در دانشگاه باشند، اما شکل حضور حسن روحانی در دانشگاه بهوضوح موقعیت متزلزل دولت را فریاد میزد. حسن روحانی امسال پس از دو روز تاخیر در دانشگاه فرهنگیان حاضر شد و برخلاف سالهای قبل که دانشگاه رفتن روحانی با پمپاژ خبری رسانههای دولتی و البته با حضور سایر رسانهها برگزار میشد، امسال بدون حضور خبرنگاران به پایان رسید.
حتی در همین فضای مهندسیشده نیز انتقادهای تند و تیزی روانه حسن روحانی شد. این حضور کمرونق شخص اول دولت در حالی بود که دیگر ژنرالهای دولت هم غایب مراسم روز دانشجو بودند. اسحاق جهانگیری که در انتخابات 96 بهعنوان یار کمکی روحانی به میدان آمده بود، روز دانشجوی 98 را با یک پست در توئیتر سپری کرد و به دانشگاه نرفت.
بیژن زنگنه که به سبب حوادث بنزینی در کانون سوالهاست نیز غایب مراسم روز دانشجو بود. آذریجهرمی، وزیر ارتباطات که سعی میکند خود را نزدیکترین فرد به فضای دانشجویی و جوانان نشان دهد، ترجیح داد بهجای حضور در دانشگاه از یک عکس دهه شصتی از دوران دانشجوییاش رونمایی کند.
عباس آخوندی، وزیر مستعفی که پس از جدا شدن از کابینه سعی میکند با دولت فاصلهگذاری کند و تصویری روشنفکرمآبانه از خود ارائه دهد نیز از محیط آکادمیک فاصله گرفت و غایب روز دانشجو بود. حتی حضور ربیعی، سخنگوی دولت در دانشگاه صنعتیشریف به دعوت هیچ تشکل دانشجویی نبود و آقای سخنگو با چهرهای عصبانی از سالن جابربنحیان این دانشگاه خارج شد.این وضعیت در چهرههای چسبشده به دولت در مجلس نیز تکرار شد.
محمدرضا عارف که یک بار با اشاره خاتمی در انتخابات بهنفع حسن روحانی کنارهگیری کرد و سپس تحتعنوان لیست امید راهی بهارستان شد، دو سال است که غایب مراسم روز دانشجو است. علی لاریجانی، رئیس مجلس نیز که به سبب حمایتهای آشکار و پنهانش از دولت در موقعیت مشابهی قرار دارد، ترجیح داد به دانشگاه نرود و لااقل تا 1400 دور دانشگاه را خط بکشد. دیگر اعضای فراکسیون امید یا با صندلیهای خالی مواجه شدند یا زیر ضرب پرفشار منتقدان قرار گرفتند. بگذریم از اینکه افول پایگاه اجتماعی این جریان سیاسی بهدلیل چسبندگی به دولت، عدم حضور در دانشگاه که هیچ بلکه عدم کاندیداتوری برخی اصلاحطلبان در مجلس بعدی را در پی داشته است.
چنین وضعیتی در عوض عرصه را برای حضور پررونق منتقدان دولت فراهم کرد و برخی منتقدان ساختاری دولت از طیف اصولگرایان راهی دانشگاه شدند. 2- در بدنه دانشجویی 16 آذرماه 98 به رونق فعالیتهای منتقدان دولت منجر شد. تشکلهای حامی دولت در سال گذشته ابتدا تلاش کردند حساب خود را از دولت جدا کنند! شعار «سرقت رای و پز دادن» که سال گذشته در دانشگاه تهران سر داده شد به همین جهت طراحی شده بود؛ اما امسال همین کنش حداقلی نیز اتفاق نیفتاد و انفعالی محض در شاخه دانشجویی جریان دولتی و اصلاحطلبان دیده شد.
برخی دیگر از تشکلهای سابقا حامی دولت نیز که به سمت چپ رادیکال گرایش پیدا کردهاند، ترجیح دادند برنامههای خود را بهصورت تجمع یا تریبون آزاد و بدون دعوت از هیچ چهره دولتی و حتی اصلاحطلب صورتبندی کنند. نکته جالبتوجه اینکه برخلاف تصور لیدرهای این برنامهها که طرح شعارهای شدیدا تند و رادیکال میتواند همراهی عموم دانشجویان را بهدنبال داشته باشد، اما چسبشدگی به دولت و عدم توانایی در پاسخ به سوالهای متعدد درباره ناکارآمدیهای آن، باعث شد استقبال چندانی از این برنامهها نشود و صرفا یک دورهمی چند دهنفره در دانشگاههای پرجمعیت شکل بگیرد.