هدف از اون کمک به زندانیهای غیر عمد و آزاد کردن اونهاست.
شما وقتی وارد رستوران می شید می تونید لباس های زندانیها رو تن کنید و عکس بگیرید.
یک درصد از درآمد این رستوران برای زندانیهای مهریه و غیر عمد می باشد.
ماجرای دو جوان به نامهای بنیامین و آرمان که بدلیل مهریه و بدهی کارشون به زندان می کشه ولی ...
اونجا یا هم قرار می زارن که بعد از حل مشکل با هم کار کنن . بعد تصمیم می گیرن یک رستوران یا تِم زندان بزنن و بعد از درآمدش به زندانیهای غیر عمد کمک کنن.
یک رستوران کوچیک یا المانهای زندان می زنن و توش تن کارکنان لباس زندان می پوشونن.
از اونجایی که ایده جذاب بوده سریعا در فضای مجازی و دهان به دهان پخش می شه.
کارشون سریع رونق می گیره و حتی در مدت سه ماه ٣ تا زندانی آزاد می کنن. ولی به دلیل کوچکی فضا امکان پیشرفت وجود نداشته .
تا اینکه برای گسترش کارشون نیازمند سرمایه گذاری می شن.
پیشنهادهای مختلفی بهشون می شه. تا اینکه تصادفی با آرین اکبری آشنا می شن.
آرین یک متخصص ژنتیک بوده که چندسالی در حوزه کسب و کار مشاوره می داده. اون استراتژیست کسب و کار و مدرس علمی موفقیت بوده. در حوزه سخنرانی انگیزشی صاحب نام بوده و قبلا یک برند ورشکسته رو در مدت دو سال نجات داده بوده و اون برند ٢٠ شعبه فرانچایز کرده بوده. بنیامین و آرمان در مورد آرین تحقیق می کنن و بهش اعتماد می کنن.
بنیامین و آرمان با آرین چند بار جلسه می زارن و در نهایت به این نتیجه می رسن که آرین وارد شراکت بشه. آرین هم پیشنهاد ورود مجید باقری رو می ده.
مجید هم یک مدیر رستوران قوی بوده که اون هم یک نجات یافته از ورشکستگی بوده.
آرین در مدت یک هفته استراتژی کسب و کار رو می نویسه و روش به توافق می رسن. بعد از تامین سرمایه و جذب سرمایه (قرض و فروش ماشین و چک )
طی جلسات مختلف قرار می زارن شعبه مرکزی رو خیلی قویتر کنن و اون رو به سعادت آباد می برن (چون دفتر و محل زندگی آرین هم اونجا بود) اسمش رو سلول ١١ می زارن.
ورود آرین با سه چیز همراه می شه : ١) پرش ناگهانی و شهرت سلول ٢) ورود مجید باقری و نظم و چیدمان اساسی قابل فرانچایز شدن ٣) موجی از شایعات و اخبار کذب
در واقع سرعت پیشرفت اینقدر زیاد بوده که علاوه بر درخواست نمایندگی های زیاد، موجی منفی از رقبا براه می افته
رقبا برای متوقف کردن این قطار از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنن.
تهمت به سخره گرفتن زندانیها از جمله این اخبار بوده.
و جالی اینکه کسی فکر نکرد واقعا ساخت چنین قصه مضحکی رو کی باور می کنه؟!!
آخه مگه کسی میاد با قرض قوله کلی پول جور کنه سرمایه بزاره که زندانی مسخره کنه.؟!!
ولی بسیاری از مردم ناآگاه که کافی بود یک جرقه زنده بشه ، شروع به انتشار اخبار کذب کردن و در مقابلش خیلی از مردم طرفداری کردن و حمایت کردن .
شروع موج منفی یا انتشار یک خبر تو توییتر بود که یک خبرنگار ناآگاه به اشتباهی انتشار داد و بعد عذر خواهی کرد. ولی موج راه افتاده بود.
البته از اونجایی که بالاخره حق پیروز می شه، این تبلیغات کذب بنفع سلول شد و باعث شد که اسم سلول همه جا بپیچه.
امروز سلول در حال مذاکره یا سازمان زندانهاست تا بتونن یا همکاری اونا زندانیای بیشتری آزاد کنه.
تم جذاب رستوران خیلی ها رو به سمت خودش می کشه . یک محیط مفرح و البته مجلل که شبیه زندان هم هست و هم نیست.
هر سلول در این رستوران دارای امکانات خاص هست. تلویزیون و یخچال مجزا.
لباس هایی از کشورهای مختلف . زیبایی تم این رستوران باعث شلوغ شدنش شده.
که البته با گزارش های غلط چند باری سازمان اماکن رو به اونجا کشونده.
سلول یا شعار
"سلول یک فست فود نیست بلکه یک فرهنگ است"
گامی جدید در موضوع مسئولیت اجتماعی برداشته است.
از جمله کارهای جالب این رستوران این است که به زوجینی که زیر ١٤ سکه طلا مهریه داشته باشن مادام العمر تخفیف می دهد.
هشتگ #منهمسلولی هستم یا #من _همسلولی هستم مخصوص کمک به زندانیان راه اندازی شده است.
این جوونا رو در این راه کنم کنیم.