به گزارش خبرنگار«خبرنامه دانشجویان ایران»؛ دهه 60 و نیمههای دهه 70 وقتی صحبت از دانشجو میشد، تصور اکثر جامعه از این قشر فعالیتهای سیاسی و انتقاد و مطالبهگری صرفا سیاسی بود، تصوری که کاملا با واقعیت آن روزهای دانشگاههای کشور تطابق داشت و نه تنها خبرهای دست اول سیاسی را میشد از دانشجویان تشکلی آن روزها به دست آورد، بلکه جار و جنجالهای سیاسی نیز عموما از این محل به درون جامعه کشیده میشد؛ اما حالا با گذشت بیش از 2 دهه از آن زمان، گویی جنبش دانشجویی در حال پوستاندازی است و میخواهد مسیر جدیدی را در کنار فعالیتهای سیاسی دنبال کند. راهی که تا پیش از این جایی در دانشگاهها نداشت، حالا تا جایی جدی شده که به اعتقاد عدهای فعالیتهای سیاسی دانشجویی در حال رنگ باختن است و دانشگاهها دچار رخوت اجتماعی شدهاند. از سوی دیگر نزدیک دو ماه به انتخابات مجلس فرصت باقی مانده است، و نقش این جنبش میتواند در آن قابل توجه باشد، غلامرضا ظریفیان، معاون وزیر علوم در دوران دولت اصلاحت نظراتی جالبی درباره شرایط این روزهای دانشگاهها و جنبش دانشجویی دارد که در ادامه میخوانید:
امروزه عدهای معتقدند که وضعیت اجتماعی دانشگاهها نه تنها شباهتی به دهه 60 ندارد، بلکه دیگر تمایلی نیز میان دانشجویان برای انجام فعالیتهای سیاسی همانند گذشته وجود ندارد، اگر این مسئله را قبول دارید، درباره دلایل حال امروز دانشگاه ها صحبت کنید.
ظریفیان: جنبش دانشجویی یک بستر تاریخی را طی کرده و طبیعی است که در طول حیاتش دچار فراز و فرودهایی هم شود. به نظر میرسد که جنبش دانشجویی در شرایط کنونی دچار تحول معرفتی شده و نسبت به زمان حیاتش که به سال 1320 باز می گردد، دچار دگرگونی شده است. در اصل این دگرگونی در حوزه ساختار جنبش و همچنین کنشگری امروز دانشجویان است و قطعا عوامل متعددی نیز در این مسئله سهیم است. یکی از عوامل مهم تغییر وضعیت جنبش دانشجویی نسبت به گذشته همین عرصههای سیاسی است؛ چرا که ما امروز شاهد تفاوت در کنشگری دانشجویان در این عرصه نسبت به گذشته هستیم و قطعا اصل تفاوت جنبش دانشجویی فعلی با دهه 60 مسئله درستی است.
کمی درباره چرایی تغییر وضعیت جنبش دانشجویی دهه 90 نسبت به دهه 60 توضیح دهید.
وجهه سیاسی این مسئله آن است که جنبش دانشجویی به خصوص در مقایسه با دهه 60 در این سالها هزینههای زیادی را پرداخته و به عنوان یک جریان فعال آوانگارد سیاسی این هزینهها در نوع اقبال و فعالیتهایش تاثیرات زیادی گذاشته است. همچنین دولتهای مختلف نیز در طول این سالها رویکردهای متفاوتی را در ارتباط با جنبش دانشجویی داشتند و البته این مهم تنها مختص دولتها نبوده، بلکه نظام سیاسی ما در وضعیت کلان نیز برخوردهای متفاوتی داشته و طبیعی است که این مسئله نقش مهمی را در نوع کنش جنبش دانشجویی ایفا کرده و خواهد کرد. مسئله دیگر آن است که ما با یک اتفاق بسیار مهمی در عرصه تحولات تکنولوژی و دنیای سایبری روبهرو شدیم و جنبش دانشجویی که ماهیتا معطوف به سیاست بوده و دست به تولید خبر سیاسی میزد و حتی نقش مهمی در موضعگیریهای سیاسی داشته، امروزه دیگر این مسائل را در حوزههای دیگر دنبال میکند و موضع گیریها، تولید خبر و دیدگاهها تنها در حوزه سیاسی نیست. جنبش دانشجویی دیگر تنها کانون کنش سیاسی در دانشگاهها نیست، بلکه دانشجو از طریق شبکههای سایبری و کانال های مختلف فضای مجازی بخش زیادی از نیازهای سیاسی و اجتماعی خود را برطرف میکند.
مسئله دیگر اندازه دانشگاه است. در پیش از پیروزی انقلاب و حتی در دهه اول انقلاب سایز دانشگاه ما نسبتا کوچک بوده و در اوایل انقلاب تنها 170 هزار دانشجو در دانشگاههای کشور داشتیم و حتی در دهه اول انقلاب نیز جمعیت دانشجویی خیلی رشد قابل توجهی نداشت و به عبارت دیگر میتوان گفت که آن زمان دانشگاه نخبگانی را شاهد بودیم، اما از یک برههای به بعد هم در دنیا و هم در ایران ما شاهد یک اقبال ویژه برای ورود به دانشگاه بودیم به طوری که جمعیت دانشجویی در دنیا در یک مقطعی 13 تا 14 میلیون بود اما ظرف 2 دهه به 100 میلیون نفر رسید و طبیعتا در ایران نیز طی 2 دهه جمعیت دانشجویی از 170 هزار نفر به دو و نیم میلیون نفر و الان نیز به حدود 4 میلیون نفر رسیده است و این تغییر سایز دانشگاه که ما را وارد دانشگاه تودهای کرده باعث تغییر نوع کنشها هم شده است.
در این دانشگاه به دلیل اینکه دانشگاه به طبیعت جامعه نزدیک میشود و جامعه بخش قابل توجهاش در درون دانشگاه حضور داشته و چون نوع نگاه جامعه متکثر است و عرصههای مختلف از زندگی را تجربه میکند که سیاست نیز بخشی از آن است، در دانشگاه نیز همین مسئله را شاهد هستیم که جنبش دانشجویی معطوف به سیاست به دلیل گستردگی و افزایش جمعیتاش به جنبش دانشجویی معطوف به فعالیتهای اجتماعی تغییر رویه داده، این در حالی است که سیاست در گذشته بخش مهمی از کار ویژه جنبش دانشجویی را شامل میشد، اما امروزه دیگر جنبش دانشجویی در فعالیتهای متکثری حل شده است. به طور مثال مجموعه از شوراهای صنفی، کانونهای فرهنگی، کانونهای علمی و فعالیتهای زیست محیطی، کانونهای ورزشی و ... در درون دانشگاههای امروز شکل گرفته و این تکثر باعث شده تا بخش قالب جنبش دانشجویی که در گذشته در عرصه سیاسی فعالیت میکرد، امروزه وارد حوزههای دیگر شود. یکی از دلایل تفاوت وضعیت جنبش دانشجویی امروز با دهه 60 همین تغییر جهتی بود که از جنبش سیاسی به جنبش اجتماعی معطوف شده است، البته در جنبش دانشجویی فعالیتهای سیاسی نیز وجود دارد اما دیگر کل فعالیتها را شامل نمیشود بلکه جزئی از کل جنبش دانشجویی است.
تغییر وضعیت جنبش دانشجویی از سیاسی به اجتماعی باعث از بین رفتن آوانگاردی دانشگاه نیز شده است؟
در وهله اول باید به این مسئله اشاره کنم که فعالیتهای حرفهای سیاسی را احزاب انجام میشوند و اساسا فعالیتهای دانشگاهی در هر عرصهای به جزو عرصههای تولید و توزیع علم، جزو عرصههای آماتوری محسوب میشود؛ چرا که کنشگر آن کشنگر ثابتی نیست و تنها فعالیتها محدود به زمان حضور دانشجویان است، در حالی که احزاب مقیم هستند و به راحتی تغییر نمیکنند. اما جایگاه دانشگاه نیز به خاطر اینکه دیگر در تمام دنیا تولیدکننده علم تنها دانشگاهها نیستند، علیرغم اینکه در گذشته اصلا اینگونه نبوده و دانشگاهها مرجع تولید علم بودند اما امروز دیگر دانش عمومیت بیشتری پیدا کرده و شاهد هستیم که مراکز دیگری نیز دست به تولید دانش میزنند، بنابراین نقش دانشگاه نسبت به گذشته تاریخیاش کاهش یافته و طبیعتا نقش آوانگاردیاش هم کمرنگ شده و طبیعی است که فعالیتهایی که در درون دانشگاهها دنبال میشود نیز همانند گذشته از مرجعیت کامل برخوردار نیستند. البته ما تغییر ذائقه نسلی را نیز شاهد هستیم و الان مسئله سیاست به معنای سیاستورزیاش و اینکه افراد تمایل داشته باشند که یک کشنگر سیاسی باشند در نسل جدید و ورودی های 70 و 80 به دانشگاهها تا حد زیادی کمرنگ شده است و دیگر نقطه کانون کنشگری نسل امروزی نیست. به عبارت دیگر نسل جوان امروز زیست جهانهای متنوعی قرار دارد که زیست سیاسی بخشی از آن را شامل میشود و تغییرات نسلی را نیز باید مدنظر قرار داد و این مهم را نیز توجه داشته باشیم که دولتها و حاکمیت نیز چندان مهربان با جنبش دانشجویی برخورد نکردند.
آینده دانشگاه و جنبش دانشجویی را چطور می بینید؟
جنبش دانشجویی از وضعیت گذشتهاش خارج شده است اما هنوز در وضعیت جدید خود به ثبات کافی نرسیده است و باید عمیقتر و با پیمایشهای جدی تر این وضعیت را مورد بررسی قرار داد.
به نظرم جنبش دانشجویی در آینده ژلاتینیتر و غیرسیاسیتر خواهد شد و دلیلش هم تحولات جهانی، معرفتی و ساختاری است و هر چند که در گذشته و در آینده نیز اینگونه است که همواره بخشی از دانشگاه نقش دفاع از عدالت، آزادی، هویت صنفی و ... را ایفا میکند ولی به دلیل باز شدن پنجره دنیاهای جدیدی به روی انسان و تغییر زیست زندگی و دنیای سایبری که تا حدی تامین کننده نیازها است، دیگر دانشگاهها انحصاری عمل نمیکنند. معتقدم که جنبش دانشجویی در آینده نیز همچنان روند تحولات جدید بر او غلبه خواهد کرد و دیگر نقش گذشته خودش را نخواهد داشت.
*منبع دانشجویان