خبرنامه دانشجویان ایران: محمد ودود حیدری// چند سالی است از پدیده ای نام برده میشود که برای عموم مردم یادآور مفاهیم دل آزاری است.پدیده ای که گرچه مخصوص جمهوری اسلامی نبوده و حتی ریشه در تاریخ و در سراسر جهان دارد ولی به هیچ عنوان متناسب و شایسته نظام اسلامی و آرمانهای بلند انقلاب نبوده و نیست؛ پدیده آقا زادگی.
برخی گفته اند که این واژه در گذشته در بیت علما در بعد مثبت و منفی آن کاربرد داشته و فرزندان مراجع و علما آقازاده نامیده میشدند اگر فرزندان صالح و درس خوان و پیرو مسیر پدر بودند در بخش مثبت آقازاده ها قرار میگرفتند و اگر بدنبال بهره برداری از فیوضات بیت و اسم و رسم پدر میبودند در قسمت منفی آقازاده ها جای میگرفتند. بهر حال ظاهرا این واژه در سالهای پس از انقلاب ابتدا در مورد فرزندان آقایان روحانی مسول در جمهوری اسلامی بکار برده شده و بعدها به فرزندان تمامی مسولین تسری داده شد البته اگر کنکاشی در تاریخ و بویژه تاریخ غرب کنیم رد پررنگی از این موضوع در پدیده اشرافیت و خون و نژاد و برتری خون اشرافزادگان در انگلستان و دیگر بلاد مدعی برابری انسانها دیده میشود.
علی ایحال و فارغ از چرایی و پیشینه تولد این پدیده، آنچه مهم است اینکه آقازادگی بر اساس آنچه امروز مصطلح است با خود برخورداری از موقعیت پدر و رانت و رسیدن به جایگاههای مختلف اقتصادی و سیاسی و .... بدون وجود شایستگی را به همراه دارد و اینگونه است که داشتن پدر یا مادری از مسولین هر چه بالاتر بهتر! در میان رده های بالای مسولیتی مزیت و ارزش تلقی شده و فتح باب برخورداری از امکانات و حتی ازدواج بهتر در خانواده هزار فامیل میگردد و در بین توده مردم فاقد ارزش و اعتبار اجتماعی و بلکه ضد ارزش تلقی میشود.اگرچه ذکر این نکته در این میان منصفانه و مهم به نظر میرسد که تاکید بر قبح پدیده مذکور نبایستی باعث تضییع حق و حقوق و نادیده گرفته شدن فرزندان شایسته و توانای مسولین-همانند دیگر فرزندان توانا و برومند ملت-گردد و ایشان را از حقوق اولیه و انسانی شان محروم گرداند ولی موضوع به حدی جدی است که کم نیستند مسولان ارشد و میانی که برای دمیدن امید به دلهای مردم فرزندانشان را در مسیری خاص و با احتیاط بسیار حتی کمتر از آنچه مستحق آن هستند رهنمون میشوند که در رآس آنها رهبر معظم انقلاب قرار دارد. واژه ژن خوب که امروزه مترادف آقازادگی پر کاربرد گردیده و میتوان آنرا در تراز همان اصیل زادگی و خون اشرافی غرب قرار داد، نه تنها در نزد مردم ممدوح نیست بلکه بار منفی بسیاری دارد.به نظر میرسد متاسفانه نه وضع قوانین جدید و نه حتی توصیه های اخلاقی راهگشای برخورد با این پدیده زشت نامتناسب با شآن آرمانهای انقلاب مردمی ۵۷ نیست.
آنچه میتواند در مقام مقابله با این پدیده برآید همانا فشار افکار عمومی و نیز تلاش نخبگان منصف و انقلابی در این راستاست.مسولین محترم و عزیزتر از جانی! که حواسشان نیست مردم تمامی رفتار و حرکات و سطح زندگی و چگونگی رفتار و موقعیت فرزندانشان را زیر نظر دارند باید متوجه این مهم گردند که این نوع رفتار آرام آرام تیشه به ریشه همان شاخه ای میزند که بر آن نشسته اند و از سایه سار آن بهره مندند. ای کاش روزی فرا میرسید که داشتن مسولیت در این انقلاب پر نور و آبیاری شده با خون دهها هزار شهید فرزند این مرز و بوم،نه مسیری برای برخورداری بیشتر بلکه جایگاهی برای خدمت بیشتر به همراه مشقات و هزینه دادن از مال و جان میشد که آنروز قرار گرفتن در این مسولیتها جنم میخواست و مثل امروزه روزگار برای بدست آوردن آن سر و دست نمیشکست!
به امید آنروز