به گزارش سرویس فرهنگی - اجتماعی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مسعود غزنچایی منتقد سینمایی در نقد فیلم سینمایی عامه پسند نوشت: تماشای فیلمهای جشنواره فجر، ثابت میکند که سینمای اجتماعی ایران، چیزی فراتر از «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» نیست، بلکه حتی از آن هم بیرمقتر است. انتظار میرفت آخرین فیلم سهیل بیرقی بعد از «من» و «عرق سرد» که نگاههایی پرحاشیه به رویدادهای اجتماعی با محوریت زنان داشتند، یک پایان امیدوارکننده برای روز اول باشد اما حتی از دو فیلم قبلی هم عقبماندهتر بود.
بیرقی در ادامه روند فیلمسازی درباره زنان، این بار سراغ زادگاهش (شهرضا) رفته است و قصه زنی مطلقه و میانسال را روایت میکند که بعد از سالها خانهداری و زندگی با مردی که دیگر او را دوست ندارد، تصمیم گرفته تا به شهر مادریش بیاید، روی پای خودش بایستد و مستقل زندگی کند و هویت اجتماعی و اقتصادی جدیدی برای خودش به وجود بیاورد، اما در نهایت در برابر عرف جامعهای مردسالار که در آن، حتی زنها هم فرصتی برای نقشآفرینی به همجنس خود نمیدهند، شکست میخورد و بار دیگر تحقیر میشود.
شخصیتهای اصلی فیلم یعنی زن میانسال، خواهرزاده و معشوق جوان، همگی در سطح میمانند و به شدت در طراحی و بازی با اغراق همراه هستند. خواهرزاده (باران کوثری) از ابتدا تا انتهای فیلم بلاتکلیف است. مشخص نیست شخصیت منفی و ضدقهرمان است یا دلسوز و همراه. در مهمانی افتتاح کافه و در صحنهای به شدت باسمهای، برای خالهاش (درواقع دوست نزدیک مادرش) حرف درمیآورد و او را متهم میکند و در جایی دیگر شبانه به کافه میرود و با تماشای تمرین یوگا، مانند کودکی ساده دل، سعی میکند به زوج عاشق فیلم اخطار بدهد که مناسبات جامعه را رعایت کنند.
شخصیت جوان معشوق (هوتن شکیبا) هم که مشخص نیست، همجنسگرا است یا ترنس یا عادی. هم سرمه به چشمانش میزند و هم با لوندی زنانه درباره همخانه سابقش حرف میزند. به خرافههایی که میگوید اعتقاد دارد یا به عنوان دستمایهای برای رهایی از جامعه سنتی به آن چنگ میاندازد؟
فیلم به شدت نگاهی مردانه به زنان دارد و در عین حال برای فرار از این رویکرد، سعی میکند خو را ضدمرد بنمایاند. تمام مردان اطراف شخصیت اصلی (همسرش، پسرش و معشوقش) او را جدی نمیگیرند و سرزنش و تحقیر میکنند. اگر معشوق جوان را یک دوجنسه یا همجنسگرا در نظر بگیریم، تقریبا هیچ مردی را در فیلم نمیبینیم و فیلمساز با انتخاب زاویه دوربین سعی کرده هیچ مردی را به ما نشان ندهد تا این نگاه به مخاطب القا شود که در جامعه امروز، مردانگی از بین رفته و نتیجهاش تنازع میان زنان برای بقاست.