به گزارش سرویس فرهنگی - اجتماعی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ پس از سه فیلم نسبتا موفق و تجربههای قابلقبولی چون «سیانور» و «دارکوب»، بهروز شعیبی اکنون به مرحلهای از پختگی و تسلط در اجرا رسیده که میتوان انتظار داشت فیلمهایش به لحاظ قوام تکنیکی در سطح استانداردی باشند. اگر هنگام اولین نمایشهای «دهلیز» در جشنواره و سپس اکران عمومی، کارگردانی سنجیده و اجرای فکرشده سکانسهای دشوار باعث میشد به کارگردان جوان آن فیلم امتیاز بالایی داده شود، اکنون دیگر چنین ملاحظهای منطقی به نظر نمیرسد. اصلا جز این هم نباید باشد که فیلمی از یک کارگردان جوان اما باتجربه که پلهپله پیشرفت کرده و تسلطش را بر ابزار سینما نشان داده با معیارهای سختگیرانهتری سنجیده شود و از او انتظار برود که فیلمش علاوه بر اجرای تکنیکی قابلقبول و وجوه بصری چشمگیر، انسجام روایی هم داشته باشد و از نظر مولفههای سینمایی غنی باشد. اگر جز این باشد که «سریع و خشمگین 7» در فیلمبرداری و تدوین و اجرای سکانسهای دشوار، بسیار پرکارتر و تکنیکیتر از مثلا «عشق در بعدازظهر» یا «پنجره عقبی» یا «در یک شب اتفاق افتاد» است. ولی کیفیتی که بیلی وایلدر و هیچکاک و هاکس را در صدر فهرست کارگردانان مولف سینما مینشاند و سازندگان مجموعههایی چون سریع و خشمگین و جیمز باند را فنسالار و تکنسین سینما تلقی میکند، جادوی غنی روایت تصویری است و قوام و انسجامی که بدون توسل به ترفندهای چشمگیر و تکنیکهای منکوبکننده تماشاگر، یک داستان سینمایی را در تکاملیافتهترین حالت به تصویر میکشد.