به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ چهارمین تجربه فیلمسازی مشترک برادران محمودی، یک منجلاب مطهر است. منجلابش برای مخاطب ایرانی و مطهرش برای خودشان که با آن نماینده افغانستان در اسکار باشند و به جشنوارههای اروپایی بروند.
«مردن در آب مطهر» از همان لحظه اول با دیالوگ یک دختر نوجوان افغانی در نمایی بسته شروع میشود. در فضایی بسته و تیره در صندوق بار اتوبوس، چند نوجوان افغانی در نماهایی که با لرزش سادیستیک دوربین همراه شده، آنقدر حرف میزنند تا در نهایت به زندانی برسند که باید در آن منتظر بمانند تا یکی از نزدیکانشان پولی به قاچاقچیهای ایرانی (زندانبان ها) بدهد تا آنها را از مرز رد کنند تا آنها به اروپا برسند. قرار است در اروپا چکار کنند؟ مهم نیست. همین که از شر ایران و ایرانی رها بشوند، خودش برای نوجوانهای افغانی بهشت است.
اگرچه برادران محمودی در اولین تجربه سینماییشان (چند متر مکعب عشق) توانسته بودند چند لحظه حس عاشقانه بسازند، اما اینجا بعد از گذشت شش سال با اینکه مسئولین فرهنگی جمهوری اسلامی هم حسابی به آنها رسیدهاند و سریال ماه رمضان تلویزیون (دلدار) را به آنها سپردهاند تا با پول مردم، تمرین کارگردانی کنند، از ساخت همان چند لحظه عاشقانه هم عاجزند. با چند نگاه حیزی یک پسر به دختر و النگو دادن دختر به پسر و گفتن اینکه "کاش دلم برات تنگ نشه" عشقی ساخته نمیشود. عشق باید به تصویر کشیده شود. باید روی شخصیت ها مکث شود تا عشق، از یک نیاز اولیه به عمق جان شخصیتها برسد تا مخاطب آن را باور کند. اما «مردن در آب مطهر» پر است از پرگویی آدم های فیلم است.
نماهای دوربین روی دست که در نیمی از آنها، شخصیت ها از قاب بیرون میزنند، به خاطر تسریع در جریان فیلمسازی نیست. آنها قرار است مثلا تنش را با لرزشهای دوربین به مخاطب منتقل کنند. قرار است مخاطب بفهمد که این نوجوان های بیگناه، تا چه اندازه قربانی تعصب دینی و خشونت ایرانیها شدهاند و دل اروپاییهای مسیحی به حال نسل جدید افغان بسوزد و آنها را بپذیرد زیرا چشم امید این نسل به انجیل عیسی مسیح است.
انگار برادران محمودی، در سالی که گذشته، «کفرناحوم» ساخته کارگردان لبنانی را دیدهاند و سوراخ دعا را به خوبی پیدا کرده اند. متوجه شدند که حالا وقتش هست سوار بر موجی شوند که منجی نوجوانهای فقیر خاورمیانه را، اروپا و امریکا نشان میدهد و با چاشنیِ مسیحیت، لااقل اگر نخل و خرس هم نشد، زردالو یا گیلاسی گیرشان بیاید. افغانیهای عزیز، خودشان ابزاری برای این دو برادرند تا فیلمهایی را برای خوشامد سفارتخانهها و جشنوارههای اروپایی بسازند.