تاریخ انتشار: یکشنبه 1398/12/11 - 10:02
کد خبر: 347362

حسین پایین محلی؛

انقلاب اسلامی و بحران حوالت تاریخی غرب و غربزدگی

انقلاب اسلامی و بحران حوالت تاریخی غرب و غربزدگی

صدر تاریخ ما ذیل تاریخ غرب است. این جمله معروف حکیم انسی است. ما در تاریخ و جهانی زندگی کردیم که مدرنیته اطلاق می شود و مهد تاریخی مدرنیته نیز غرب بوده که البته امروز به جهان تسری یافته و جهان را غربی کرده اگر چه منشا این نور خود اکنون رو به خاموشی است.

خبرنامه دانشجویان ایران: حسین پایین محلی// صدر تاریخ ما ذیل تاریخ غرب است. این جمله معروف حکیم انسی است. ما در تاریخ و جهانی زندگی کردیم که مدرنیته اطلاق می شود و مهد تاریخی مدرنیته نیز غرب بوده که البته امروز به جهان تسری یافته و جهان را غربی کرده اگر چه منشا این نور خود اکنون رو به خاموشی است.

غرب با احیای اسطوره ها و شعار بازگشت به خویشتن با هدف دولت شهرهای یونانی و حیات مجدد ارزش های یونان باستان هستی شناسی و انسان شناسی و معرفت شناسی را در قالب اومانیسم بازتولید کرد‌. لذا رنسانس و انقلاب صنعتی و تحولات تاریخی درغرب جدید منطبق با ارزش ها و نظام فکری یونان بود که بابسیاری از ارزش های ما در تضاد است.

و بشر از اواخر قرن ۱۸ و ما از اواخر دوران قاجار خواسته و ناخواسته، دانسته و ندانسته در تاریخ جهانی مدرنیته شریک شدیم و به ابتلائات آن مبتل اگشتیم بی آنکه نسبتی داشته باشیم.

در جهانی که مراد جغرافیای زمین و تاریخی که مقصود حرکت تاریخی بشر جدید و دوران معاصر همه چیز غربی شده و ظلمات آخرالزمان بران نور طاغوت پرتو افشانی می کند و بشر جز خوف عافیت به چیزی نمی اندیشد و خوف مرگ و اجلال را به نسیان سپرده و حجاب غرب زدگی بر آن سایه انداخته و نیست انگاری تا مغز استخوان تاریخی قوم ها نفوذ کرده چه باید کرد؟!

بی شک حکمت دینی می تواند ما را نجات دهد. این حکمت نحوی به شکل ادبیات و هنر و شعر در زبان و نگاه انسان غربزده شکل می گیرد و نحوی نیز در اندیشه و تفکر و تفلسف.

بی شک تفکر دینی نجات دهنده است ولی به دلیل فربگی و قرائت های متکثر خود به انحای عرفانی و فلسفی و صور مختلف درآمده است.

چنانکه معرفت های کلان در حوزه جهان اسلام با مشرب های عرفانی، فقهی، فلسفی، کلامی نیز درخود گفتمان های خرد تری داشته اند که در حکمت صدرایی اجماع گردید.

تفکر مدرن در سیر تاریخی خود چنان به قهقهرا رفت که نه تنها فریاد متفکرین دینی بلکه اندیشمدان و فلاسفه غیر دینی را نیز در آورد و نهایتا این متفکران انتقادی بشر را به هنر و درک حضوری از عالم و ساحت شاعرانه دعوت کردند. هولدرلین، نیچه وهیدگر در زمره چنین متفکرانی اند. متفکران انتقادی خود چندین دسته بودند. گروهی درتبعیت از مارکس اما با کمی اختلاف به نقد سرمایه داری پرداختند. از فرانکفورتی ها تا برخی چپ های ایتالیایی مثل لوکاچ و گرامشی. برخی به نقد درونی مدرنیته پرداختند. برخی چون رنه گنون، کربن، ادواردو آنیلی، یحیی بونو مسلمان شدند. برخی چون فریتویت شوان و مارتین لینگز به عرفان و هنر به خصوص هنر اسلامی وعرفان اسلامی روی آوردند. برخی چون نیچه و هولدرلین با گسست از تفکر مدرن به نحوی از ساحت سکرانه شاعرانه روی آوردند و غرب را به بازگشت عصر قبل از فلسفه دعوت کردند. سرنوشت نیچه و هولدرلین نهایتا به جنون منجرشد. جنونی که جز سکوت در برابرعالم مدرن و بیان برخی حالات شاعرانه و شطحیات پاسخی کلان در بر نداشت.

در این بین در تاریخ تفکر و فلسفه غربی شاهد ظهور مرغ مرگ اندیش و حکیم معنوی از سرزمین شعر و فلسفه آلمان هستیم که درهم سخنی با نیچه و هولدرلین ما را به تفکر معنوی و رویگردانی از غربزدگی دعوت می کند. او کسی نیست جز مارتین هیدگر. او نیز به مانند هولدرلین معتقد است آدمی بر زمین شاعرانه می زید. و هم سخن با نیچه از هنر می گوید اما یک سخن با هولدرلین و نیچه نیست.

هیدگر به این معنی  خردگاه تاریخ تفکر جدید غرب و تاریخ تفکر غربی را انداخت و درصدد عبور از موجودیت تاریخ غربی از سقراط تاکنون برآمد. او تاریخ غرب را تاریخ غروب حقیقت دید.

هیدگر تاریخ فلسفه غرب را تاریخ موجود بینی دید که از وجود غافل بوده و به جای حقیقت بینی به واقعیت تنزل داده. هیدگر یگانه متفکری است که در تاریخ اندیشه غرب ما را به فراروی از تفکر غربی و عبور از مدرنیته دعوت می کند. به زعم او تفکر حقیقی تفکر وجود است در حالیکه در عصر جدید درغرب تفکر به فلسفه عقلی و عقل به راسیونالیته تقلیل پیدا کرده لذا او به ساختار شکنی در اندیشه و زبان می پردازد و واضع اصطلاحات جدید می شود. هیدگر این ساختارشکنی را (دکانستراکشن) می نامد که بعدها دریدا بر روی آن تمرکز می کند. هیدگر با نقد رادیکال تکنیک به دلیل تصرف در هستی از وجود دفاع می کند.

هیدگر در نسبت با نیچه و هولدرلین چند قدم جلوتر رفته. چرا که از آن نحو از نیست انگاری که در اندیشه این دو شوریده سر وجود داشته با طرح برخی مسائل چون وجود خانه زبان است و با وارستگی (از اشیا که تعبیر حکیم و عارف آلمانی مایستر اکهارت است) عبور کرده و به نحوی از حکمت که قرین سکوت بوده رسیده است.

اما این متفکر وجود نیز در سنت غربی بوده و با وجود تذکر صرفا بعد تنزیهی نسبت به مدرنیته داشته تا بعد ایجابی. هیدگر در مصاحبه معروف خود با اشپیگل می گوید تنها خدایی می تواند ما را نجات دهد. او رادیکال ترین منتقد نسبت به تفکر جدید غربی بود چرا که نوع تفکر مدرن را درمستتر کردن سایر شئون اندیشه ای تمدن های غیرمدرن می دید که باغیریت سازی از دیگری همه آنها را به ماده خود تبدیل کرده بود.

هیدگر برخلاف نیچه و هولدرلین که خود را به جنون سپردند نا امید نشد و با سکوتی حکیمانه درانتظار طلوع تفکر دیگر به سربرد و هنوز چند سال از عروج او نگذشته بود که انقلاب اسلامی ایران رخ داد و شاگردان او چون فوکو از آن به تفکر دیگر یاد کردند.

انقلاب اسلامی چنانچه پیشتر هم گفتیم خارج از پارادیم غرب رخ داد و درصدد  ایجاد نظم اجتماعی دیگری است که به نفی تمامیت غرب می انجامد.

اما به دلیل غرب زدگی تاریخی و فشار غرب برخی درصدد تسلیم خود هستند و چراغی جزغرب در تاریخ بشر نمی بینند در حالیکه متفکران بسیاری صحبت از خودآگاهی تاریخی و ترسیم افق دیگر می کنند.

متفکرانی که از صدر مشروطه چون سیدجمال، مطهری و شریعتی و نهایتا امام راحل(ره) هستند که ما را دعوت به خویشتن دربرابر غرب می کنند. متفکران دیگری چون ابراهیم فیاض، سیدحسین نصر، یوسفعلی میرشکاک و فردید(ره) از رویکرد جهان ایرانی نسبت به جهان بیرونی در تاریخ دارد که با حفظ هویت تاریخی از این وضعیت تاریخی عبور می کند.

طریقت رندی آن چیزی است که استاد فردید از آن ذکر کردند و دراندیشه و زبان ایرانی درطول تاریخ بوده و در ایران پس از اسلام می توان در حافظ سراغ گرفت.

فرصت شمر طریقت رندی که این نشان/ چون راه گنج برهمه کس اشکاره نیست

رند دردیوان حافظ نماد انسان کامل است. برخلاف عرفان مولانا که عرفانی فردی است رند حافظ کاملا اجتماعی است. رند جمع نقیضین است. اما اینجا این اضداد‌ منفی نیست بلکه اقتضاعات عالم است. رند مصداق بارز زاهدان شب و شیران روز است. به همین علت کسی که طریقت رندی برگزیده مقهور زمانه نیست و در تحدیدات و تهدیدات زمانه نمی گنجد بلکه خود رقم زننده تاریخ است و تاریخ آفرین است چر اکه خداوند به او ولایت می دهد.

امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی(ره)، مقام معظم رهبری(مدظله)، فردید(ره) در زمره کسانی بودند و هستند که در برابر غرب نه تنها کنش انفعالی نداشتند بلکه کاملا تهاجمی برخورد کرده و در کنه عالم جدید تصرف نمودند.

پیش تر اشاره شد که ایرانی دارای زیست جهانی است و جهان بینی اجتماعی کلان دارد. در طول حیات تمدنی ایرانیان همواره به دلیل ضعف حاکمیت ایران دربرابر اقوام مهاجم قرار می گرفته اما با وجود عدم حاکمیت سیاسی باطریقت رندی یا نهان روشی نه تنها حاکمان بیگانه را مغلوب فرهنگی کرده بلکه انان را در خود مستحیل نموده است. از حمله اسکندر تا حمله اعراب، از حمله مغول تا حمله محمود افغان، و در تاریخ جدید که غرب جهان را غربی کرد و غرب را جهانی، حوالت تاریخی ما با طریقت رندی راه خود راطی نموده. از فردوسی، تا خواجه نصرالدین طوسی، از حافظ، تا ملاصدرا، و در عصر جدید هم مصلحین و احیاگرانی چون امام(ره) و علامه(ره) ما را به بازگشت به خویشتن دعوت کردند و چون فردید(ره) به نقد غرب پرداختند

انسان انقلاب اسلامی باتاسی به حکمت اسلامی از متافیزیک حضورغرب عبورکرده و به عرفان حقیقی می رسد که در نورالانوار سهرودی تحقق یافته. چنین انسانی سیر از کثرت موجود بینی به وحدت وجود بینی دارد که مصداق عینی آن در ساحت هنر شهید آوینی و حاتمی کیا و درساحت اندیشه مرحوم معارف و مددپور و تا حدودی میرشکاک و زرشناس و در شعر زنده یاد استاد احمد عزیزی و علی معلم دامغانی و فاضل نظری هستند (نه داوری که در سنت فکری مدرن از هیدگرعبور نکرده) که بعضا با کلام شطح گونه خود همه را مسحور خود نموده اند. آوینی در سینما نشان داد که چگونه مقهور ولایت تکنیک نشد بلکه رستم گونه اشکبوس کشانی (مظهر ولایت تکنیک به عنوان فردی مجهز به ابزار دربرابر رستم اسطوره ای بی جهاز و سلاح) را شکست داد.

اینجا ساحت شطح صرف احوالات فردی نیست اگرچه شامل آن نیز می شود. شطح هم نفی است و هم تایید. نفی موجودیت تاریخ جدید و تایید نیستی وجود که در خفاست. شطح قصه کثرت موجودیت و وحدت وجود است. شطح قصه ازلی و پریروز وجود است. شطح ما را به عبور از دیروز و امروز و فردا و حضور درساحت پس فردا دعوت می کند. سطح کشف خودآگاهی تاریخی است در ساحت اجمال. سطح بازیابی موقف و میقات آدمی است درساحتی که امت واحده تحقق یابد.

به امید آن روز که حوالت تاریخی مان را با طریقت رندی آنگونه که باید در رسیدن به خودآگاهی تاریخی و موقف و میقات خود بگذرانیم و به حکمت حقیقی و ناب الهی که تاریخ پس فردا و پس فردای تاریخ است برسیم. به امید آن روز.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
۵۰۰ هزار متقاضی طرح نهضت ملی مسکن خانه‌دار شدند
پیگیری آخرین وضعیت وقوع سیل در سیستان و بلوچستان از سوی رئیسی
رئیسی: دولت در تامین مسکن خود را همراه جوانان می‌داند
امیرعبداللهیان: هیچ دولتی در مقابل حمله به سفارت خود ساکت نمی‌نشیند
پرسپولیس صدرنشین شد
کاپیتان پرسپولیس مصدوم شد
اتفاقی عجیب در آبادان؛ پرسپولیس مقابل نفت هیچ هواداری در ورزشگاه نداشت
وزیر ارتباطات: ۵۰ درصد به سرعت اینترنت افزوده می‌شود
امیرعبداللهیان: با شدت بیشتری به هرگونه خطای محاسباتی رژیم اسرائیل پاسخ می‌دهیم
سخنگوی کابینه اسرائیل: حمله ایران به ما «بی‌سابقه» بود
دیدار و گفت‌وگوی امیرعبداللهیان با وزیر خارجه مالت در نیویورک
گوترش: توقف درگیری‌ها در غزه از تنش‌های گسترده در خاورمیانه جلوگیری خواهد کرد
سیاستمدار اسرائیلی: در یک قدمی رسوایی هستیم، نه پیروزی
اعلام نتایج آزمون آموزگاری تا پایان فروردین
اصلاح احکام رتبه‌بندی ۱۰۰ هزار معلم بازنشسته
امدادرسانی به ۵۳۰۰ نفر در ۸ استان جنوبی
مدیرعامل شرکت واحد:جای خانم ها و آقایان در اتوبوس‌های BRT تغییر می‌کند
جلال ملکی: آتش سوزی در پایانه شرق نبود؛ انفجار صحت ندارد
فوری/ انفجار مرگبار در ترمینال شرق تهران/ چند نفر کشته شدند؟
حادثه در پایانه شرق تهران در اثر انفجار کپسول گاز
واکنش متفات معاون وزیر ورزش به گشت‌ ارشاد +عکس
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top