به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از فرهیختگان؛ معلم کسی است که میتوان ادعا کرد پای همه علوم را به زندگی انسان بازکرده و اگر نبود دست هیچ فردی به علم نمیرسید و امروز بشر در نقطهای فعلیاش نایستاده بود. 12 اردیبهشت روزی است که شهادت آیتالله مطهری آن را برای 800 هزار معلم ایرانی ویژه کرده است. روز معلم که هرسال با فرارسیدنش زخمهای کهنه معلمان این سرزمین سر باز میکند و همه از وضعیت نابسامان این قشر میگویند؛ اما در این میان باید نگاهی هم به دانشگاه فرهنگیان داشت؛ دانشگاهی که هرچند قرار بود مامن امنی برای معلمان آینده باشد، اما این روزها خود با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکند. فرهنگیان روزی قرار بود محل اصلی تربیت نیروی انسانی در حوزه آموزشوپرورش باشد، اما حالا عدهای در تلاش برای به بیراهه رفتن و حتی ادغام و تعطیلیاش هستند.
برای بررسی دقیقتر وضعیت دانشگاه فرهنگیان، باید مساله تربیت نیروی معلمی را از کمی عقبتر مورد بررسی قرار داد و در وهله اول به بررسی اهمیت آموزشوپرورش در کشور پرداخت؛ چراکه قطعا بههمان میزانی که باید این مهم دارای اهمیت و اولویت در میان مسئولان باشد، طبیعتا مابقی عناصر و روابط درون این نظام هم نزد دستگاههای مختلف کشور از اولویت برخوردار میشوند. مسالهای که متاسفانه در کشور ما اهمیت چندانی ندارد و طبیعی است که وقتی نظام تربیت رسمی در یک کشور اولویت چندم مسئولان مختلف قرار گیرد، نمیتوان انتظار داشت که دانشگاه فرهنگیانش و در یک واژه نظام تربیت معلم آن دارای اهمیت باشد.
مقوله تربیت نیروی معلمی در ایران که در حال حاضر توسط دانشگاه فرهنگیان دنبال میشود، سابقهای طولانیتر از عمر این دانشگاه دارد و پیشتر این مسئولیت در مراکز تربیت معلم دنبال میشد، روندی که در اواخر دولت دهم با ایجاد دانشگاه فرهنگیان تغییر کرد و همه این مراکز و دانشگاه تربیت معلم ذیل دانشگاه فرهنگیان قرار گرفتند؛ دانشگاهی با درجه اهمیت ویژه برای آموزشوپرورش کشور تا جایی که مقام معظم رهبری نیز سال گذشته و بهمناسبت هفته گرامیداشت مقام معلم به این دانشگاه رفتند و درباره اهمیت جایگاه این دانشگاه و تربیت نیروی معلم نکاتی را مطرح کردند. رهبری در این دیدار عنوان کردند: «این دانشگاه و دانشگاه شهیدرجایی و هر نقطهای که تربیت معلم بر آن صدق میکند، بایستی هم کما، هم کیفا توسعه پیدا کند. آقایان گفتند و بنده هم اطلاع دارم که تا چهارسال دیگر، تعداد انبوهی از معلمین -تعداد کثیری- وارد بازنشستگی میشوند و آن کسانی که از این دانشگاهها، [یعنی] دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهیدرجایی، تحویل داده میشوند به آموزشوپرورش، بسیاربسیار کمتر از آن مقداری هستند که از آموزشوپرورش خارج میشوند؛ این یک بحران است برای آموزشوپرورش؛ نباید چنین اتفاقی بیفتد. البته گفته میشود که از بیرون کسانی را میگیرند، [ولی] آن یک عمل اضطراری است و درصورت ناچاری و اضطرار البته اشکال ندارد؛ علیالاصول هم یک کار درستی نیست؛ معلمی یک حرفه فنی است، یک کار هنری است؛ یادگرفتن لازم دارد؛ اینجا شما معلمی را یاد میگیرید.» البته رئیسجمهور نیز یکسال بعد و بهمناسبت روز دانشجو به این دانشگاه رفت که با انتقادهای زیادی ازسوی دانشجویان نسبت به وضعیت این دانشگاه روبهرو شد.
نباید این مساله را نادیده گرفت که دانشگاه فرهنگیان در حالی امروز در جایگاه فعلیاش بهسر میبرد که بیش از 20 سال میشود که موضوع آموزشوپرورش در کشور ما اهمیت خود را نزد مسئولان مختلف از دست داده است، اتفاقی که باعث شده امروز شاهد سیر نزولی در این حوزه هم از حیث نیروی انسانی و هم ارائه خدمات و کیفیت آن باشیم. البته منظور از کیفیت صرفا داشتن مدارسی با شکل و ظاهر موجه نیست، بلکه آموزشوپرورش ما از لحاظ محتوا و آموزشی که به دانشآموزان در ازای حضور در نظام تربیت رسمی ارائه میکند، دچار افول شده است.
مسئولان مختلف به دانشگاه فرهنگیان نگاه صدقهسری دارند
طبیعی است که دانشجومعلمانی که این روزها در دانشگاه فرهنگیان در حال گذراندن دورههای مختلف تحصیلی و مهارتی هستند، قرار است در آینده بار تربیت نسل جدید در حوزههای مختلف را برعهده بکشند، سجاد صدیقی، یکی از همان دانشجومعلمانی است که حالا مسئولیت بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان را هم برعهده دارد. او میگوید: «مساله این دانشگاه معلول نگاه دسته چندم مسئولان کشور به مساله آموزشوپرورش است و معتقدم تا زمانی که این حوزه به اولویت اول برای سیاستگذاران کشور تبدیل نشود، بههیچوجه شاهد ایجاد تحول ویژه در دانشگاه فرهنگیان نخواهیم بود.»
او که برخورد مسئولان و دستگاه اجرایی کشور با دانشگاه فرهنگیان را یک برخورد صدقهسری میداند، معتقد است: «متاسفانه در کشورمان به غیر از مقام معظم رهبری، دستگاههای اجرایی و حتی قوه قضائیه هیچ ضریبی به مساله آموزشوپرورش نمیدهند و طبیعی است که وقتی در مجموعه فکری و ذهنی سیاستگذار در کشور آموزشوپرورش اولویت دستچندم درنظر گرفته شود، دانشگاه فرهنگیان نیز هیچ اهمیتی نخواهد داشت.»
البته حوزه آموزشوپرورش که حدود دوسالی میشود هر روز با تصمیمات جدید یا بهتر است بگوییم با سنگاندازیهایی ازسوی مسئولان روبهرو شده و شاید اصلیترین این سنگاندازیها هم در مسیر حرکت دانشگاه فرهنگیان به چشم میخورد، همیشه هم مورد بیمهری قرار نگرفته است؛ بلکه در دورانی توجهات ویژهای به این حوزه وجود داشته است؛ موضوعی که البته رئیس بسیج دانشگاه فرهنگیان چندان آن را قبول ندارد و میگوید: «قطعا توجهات برههای با اولویت داشتن متفاوت است؛ بهطور مثال دانشگاه فرهنگیان در دولت دهم تاسیس شد و بههمین دلیل شاید بگویند که در دولت دهم به این مساله اهمیت داده شده، در حالیکه در دولت نهم مراکز تربیت معلم بهطور کلی تعطیل شدند. در اصل اگر به ضریبدهیها نگاه کنیم باید بگوییم آموزشوپرورش هیچگاه اولویت مسئولان نبوده بلکه در برهههای مختلف و بنابر اقتضائاتی ممکن است تغییراتی رخ داده باشد.»
طرح خرید خدمات آموزشی یعنی شکستن ستون فقرات آموزشوپرورش
در کنار سیاستهای یک بام و دو هوای مسئولان دولتهای مختلف در حوزه آموزشوپرورش که قطعا در حوزه تربیت دانشجومعلم نیز اثرگذار بوده، اما آنچه مسلم است اینکه دولتهای یازدهم و دوازدهم بدترین نوع مواجهه را با نظام تربیتی کشور داشتهاند. بهعبارت دیگر، آموزشوپرورش در مدت سرکار بودن این دو دولت نهتنها هیچگاه اولویت اصلی نبوده، بلکه مسئولان دولتی به نظام تربیت رسمی کشور با دید هزینهای نگاه میکنند و تربیت دانشجومعلم را باری برای دولت میدانند، نگاهی که ماحاصل آن شدیدتر شدن شیب نزولی کیفیت در آموزشوپرورش و افت کیفیت در خدمات ارائهشده ازسوی آموزشوپرورش است؛ البته نگاه هزینهای دولت به این حوزه باعث شد طی چند سال اخیر علاوهبر جدیت در خصوصیسازی مدارس، نگاه واگذاری معلمان به بخش خصوصی نیز مطرح و بهطور جد دنبال شود؛ موضوعی که شاید در دولتهای پیشین نیز تا حدی وجود داشته، اما هیچگاه به سیاست رسمی آنها تبدیل نشده بود.
بهعبارت دقیقتر، دولت در حالی بهدنبال اجرای طرح خرید خدمات آموزشی است که اصلیترین مولفه در تربیت نیروی انسانی مرتبط با حوزه آموزشوپرورش، تربیت نیروهایی است که شخصیت معلمی با پوستوگوشت آنها عجین شده باشد. اصلیترین تفاوت تحصیل در دانشگاه فرهنگیان در کنار گذراندن واحدهای مختلف درسی، داشتن و حفظ روحیه معلمی میان دانشجویان آن است، مسالهای که دولت قصد داشت در یک پروسه آن را حذف کند؛ چراکه اگر منابع انسانی را از آموزشوپرورش که هویت این نظام را شکل میدهد، حذف کنیم دیگر مولفهای بهنام تربیت معلمی در کشور وجود نخواهد داشت و دولت درصدد بود تا معلمان را به بخش خصوصی واگذار کند و درصورت تحقق آن بهجای معلم، شاهد کارمندانی بودیم که تنها در سر کلاسهای درس حاضر میشدند و بدون داشتن روحیه معلمی به آموزش دانشآموزان میپرداختند.
صدیقی درباره تاثیر اجرای این طرح در دانشگاه فرهنگیان میگوید: «قطعا اگر این اتفاق توسط دولت فعلی اجرایی شود، میتوانم بگویم که ستون فقرات آموزشوپرورش شکسته میشود؛ چراکه وقتی معلم بهصورت شرکتی واگذار شود، دیگر آن فرد هویت معلمی را در خود احساس نمیکند و بهعلاوه دولت با این کار توانسته مساله نظام تربیتی رسمی را با نگاه هزینهبر تطبیق داده و برای کاهش هزینهها دست بهفروش معلمان یا بهتر است بگوییم فروش تربیت بزند.»
او ادامه میدهد: «متاسفانه مساله تربیت به مساله آموزش تقلیل پیدا کرده و نکته دیگر اینکه همین آموزش نیز در حال تجاریسازی است و قطعا با تحقق این مساله شرکتهای ایجادشده بهدنبال سوددهی بیشتر بهازای خدمات کمتر خواهند بود و درنتیجه میبینیم افرادی استخدام میشوند که اصلا معلم نیستند. هرچند دولت نتوانست این طرح را بهطور کامل اجرا کند اما در حال حاضر امروز 13 هزار دانشآموز تحت پوشش همین طرح هستند و دولت اصرار دارد هر سال 10 درصد به این جمعیت اضافه کرده و بتواند طی پنجسال، 50 درصد از معلمان را به بخش خصوصی واگذار کند. البته دولت درنظر داشت20 درصد از مدارس را نیز در قالب خصوصیسازی واگذار کند تا عملا 70 درصد از آموزشوپرورش طی دولتهای یازدهم و دوازدهم نابود شود.»
مسئول بسیج دانشگاه فرهنگیان معتقد است: «ما حتی در اقتصادهای آزاد دنیا نیز بههیچوجه شاهد واگذاری آموزشوپرورش نیستیم، چراکه بزرگترین متغیر تاثیرگذار در نظام تربیت رسمی، فلسفه سیاسی حاکم بر آن کشورهاست اما دولت فعلی از لیبرالها نیز لیبرالتر شده است و تا زمانی که مساله دولتمردان این باشد که نهتنها اولویتی برای آموزشوپرورش قائل نباشند، بلکه آن را سربار دولت هم بدانند، طبیعی است که نگاهشان به دانشگاه فرهنگیان اینطور است که این دانشگاه یک موجود مزاحم است؛ چراکه دولت اصولا اعتقادی به تربیت معلم ندارد.»
نکته جالب در صحبتهای صدیقی این است که دولت بارها تلاش کرده با نگاه تجاریسازی به مقوله تربیت معلم بنگرد و در همین راستا هم از تمام تلاش خود برای خصوصیسازی و شانه خالی کردن از مسئولیت تربیت نیروی انسانی در حوزه آموزشوپرورش بهره ببرد؛ در حالی که در سند تحول، مساله تربیت موضوعی همهجانبه درنظر گرفته شده و حتی 6 ساحت مختلف برای پرورش دانشآموز در این سند آمده است که البته مسئولان دولتی چندان توجهی به اجرای آن از خود نشان ندادهاند.
ازسوی دیگر با نگاهی به وضعیت زیرساختی و ظرفیتهای دانشگاه فرهنگیان میتوان گفت سیاستگذاران آموزش عالی کشور همت کافی برای تغییر در وضعیت این روزهای دانشگاه را ندارند؛ چراکه به گفته صدیقی، متوسط سرانه دانشجویی این دانشگاه یکسوم متوسط سرانه دانشجویی وزارت علوم و دانشگاه شهیدرجایی است؛ همچنین وضعیت هیاتعلمی این دانشگاه هم تقریبا بیش از دوبرابر حد وزارت علوم است؛ این در حالی است که با توجه به عمر کمتر از یکدههای این دانشگاه، طبیعتا دولت نقش اساسی در ایجاد حالوروز فعلی این دانشگاه دارد.
دانشگاه فرهنگیان و مطالبهگری دانشجومعلمان برای بهبود جامعه معلمی
درکنار همه مشکلات موجود در روند فعالیت دانشگاه فرهنگیان اما نمیتوان از کیفیت نسبتا خوب در تربیت نیروی انسانی این دانشگاه غافل شد؛ مسالهای که قوانین سختگیرانهای که طی سالهای اخیر برای ورود به این دانشگاه درنظر گرفته شده، میتواند دلیل محکمی برای این مهم تلقی شود. از سوی دیگر طبیعتا کمکاری در حوزه تربیت نیروی انسانی مورد نیاز حوزه معلمی باعث شده دانشجویانی که وارد این دانشگاه میشوند از همان ابتدا خود را در مقام معلم آینده تصور و با دغدغه این قشر تحصیل و زندگی کنند. همچنین نباید نادیده گرفت که وظیفه اصلی این دانشگاه پرورش بعد شخصیتی معلمان است، مسالهای که به اذعان صدیقی، دانشگاه علیرغم همه مشکلات موجود به سمت آن حرکت کرده است و این تنها مولفهای است که باعث تفاوت میان نیروهایی شده که از این دانشگاه به سیستم آموزشوپرورش راه پیدا میکنند. در اصل هویت معلمی در مجموعه دانشجومعلمی کشور درحال پررنگتر شدن است.
شاید یکی از وجهههای کمتر پرداختهشده در دانشگاه فرهنگیان این باشد که امروزه دانشجومعلمها در بسیاری از مسائلی که برای این حوزه ایجاد میشود، ورود داشته و مطالبهگری میکنند؛ موضوعی که شاید در بسیاری از موارد حتی در جامعه 800هزارنفری معلمان نیز دیده نشود، تا جایی که حتی میتوان گفت یکی از دلایل بهنتیجه نرسیدن طرح خرید خدمات آموزشی ورود همین دانشجومعلمان بوده است.
در کنار همه کاستیهای موجود قطعا اصلیترین راه برای ایجاد تحول در نظام آموزشوپرورش کشور تداوم تربیت نیروی انسانی در این حوزه است، مسالهای که سرچشمهاش به همین دانشگاه برمیگردد و صدیقی، این دانشجومعلم دربارهاش چنین میگوید: «معتقدم اگر دانشگاه فرهنگیان از سوی مسئولان مربوطه جدی گرفته شده و یک بازنگری جدی در نظام تربیت معلم کشور اتفاق بیفتد، بدونشک با کیفیت فعلی نیروی انسانی که وارد این دانشگاه میشود، آموزشوپرورش در یک بازهه 7 تا 10 سال دچار تحول خواهد شد و این مهم تنها مستلزم جدیتر گرفته شدن دانشگاه فرهنگیان است.»
واگذاری مسئولیت تربیت معلم به دیگر دانشگاهها قابل پذیرش نیست
البته نمیتوان این مساله را نادیده گرفت که طبیعتا دانشگاه فرهنگیان با توجه به ظرفیتهای محدودی که در اختیار دارد، نمیتواند پاسخگوی نیاز کشور به تربیت نیروی انسانی در این حوزه باشد؛ مسالهای که البته راهکارهایی مانند ادغام این دانشگاه با دانشگاه پیام نور نیز برای آن مطرح میشد؛ اما هنوز بعد از گذشت بیش از یکسال از آن، هیچکدام از مسئولان مربوطه پاسخ قاطعی دربارهاش ندادهاند. هرچند طبیعتا دانشگاه فرهنگیان با مشکلات زیرساختی دستوپنجه نرم میکند، اما مسلم است حل تمام این مسائل برای دولت کار سختی نیست.
بهعبارت دیگر یکی از مشکلات این روزهای دانشگاه فرهنگیان کمبود فضا برای تربیت نیروی انسانی است که طبیعتا میتوان با بهرهگیری از ظرفیت دیگر دانشگاه گام جدی در راستای رفع آن برداشت. صدیقی در جمعبندی صحبتهایش درباره ادغام این دو دانشگاه با یکدیگر میگوید: «طبیعی است فضای فیزیکی دانشگاه فرهنگیان نسبت به نیاز آموزش و پرورش بسیار کم است و در اینجا دو مساله مطرح است؛ اول اینکه دولت از ظرفیتهای بلااستفاده خود برای کمک به دانشگاه فرهنگیان بهره ببرد که این مهم اصلا ایرادی ندارد و حالت دوم اینکه بهجای حل مساله صورت مساله را پاک کند، یعنی بهجای کمک به دانشگاه فرهنگیان، بگوییم فرآیند تربیت معلم را به دانشگاههای دیگر واگذار کنیم که قطعا این مساله قابلقبول نیست، چراکه بحث تربیت معلم برای کشور صرفا گذراندن چندواحد درسی نیست که بگوییم میتوانیم این مسئولیت را به دیگر دانشگاهها واگذار کنیم و باید یک فرآیند برای تربیت معلم وجود داشته باشد تا بتوانیم درکنار آموزش دانش و مهارت، شخصیت معلمی را در بین دانشجومعلم پرورش دهیم.»