«خبرنامه دانشجویان ایران»: حمزه دستیار// در یادداشت قبلی با عنوان «عدالتخواهی ساختارمند، اقتصاد توانمند» توضیح دادم که منظور ما از عدالتخواهی ساختارمند چیست و چند بعد مهم قانونمند بودن، سیاست گذاری عدالتخواهانهی عملیاتی (نه شعاری) و حمایت سازمانی و قضایی از عدالتخواهان را برای تحقق عدالت ساختارمند لازم میدانستم.
در این یادداشت اما ذیل اینکه چگونه عدالتخواهی کنیم و چگونه از عدالتخواهی بدلی فاصله بگیریم، خواهم گفت. میخواهم موضوع را با این جمله رهبر معظم انقلاب شروع کنم: «باید جامعه به نقطهای برسد که سیاستهای عدالتطلبانه در آن طراحی شود و دستگاه اجرایی طوری باشد که سیاستهای عدالتطلبانه فرصت عملیاتی شدن و اجرایی شدن پیدا کنند...»
این مقدمه را داشته باشید تا به دو آفت در عدالتخواهی بپردازیم:
1. عدهای محافظه کار که خود، هیچ کاری انجام نمیدهند، خطاب به عدالتخواههان از هر قشر و صنف و گروهی که باشند؛ تندرو و جوگیر میگویند و با برچسب زنیهای متعدد سعی در ساکت کردن این قشر را دارند در حالیکه عَلم عدالتخواهی صحیح در هر سطحی که باشد چون خدمت به تبلیغ فرهنگ عدالتخواهی هست، باید تقویت شود.
2. گروه دوم با مشی کاملا هجومی قدم آخر را همان اول کار برمیدارند و با حمله شدیداللحن به اشخاص و اصناف وجههای غیرقابل گفتگو و غیرقابل اصلاح نشان میدهند که ادامه مسیر را هم برای خودشان و هم برای عدالتخواهی صحیح مسدود میکنند، دوستانی که ترمز عدالتخواهیشان بریده شده و در درازمدت به چپها متمایل میشوند و در کل بستر نظام اسلامی و ج.ا را فاسد سیستماتیک مینامند.
تکلیف چیست؟ از منویات رهبر انقلاب 6 مرحله برای چگونگی عدالتخواهی عنوان شده است که من این مسیر را همان عدالتخواهی ساختارمند یا عدالتخواهی ساختاری مینامم؛ این مراحل عبارتند از:
1.کار فکری و مطالعاتی 2. گفتمان سازی 3.اصلاح فرهنگ عمومی 4.اصلاح سیاستها 5.مطالبهگری 6.تذکر به مسئولین
حالا برگردیم سر آن دو گروه آفت ها: گروه اول فقط مورد اول از 6 مورد گفته شده را پیگیری میکند و بقیه را از ق.ق و سازمان بازرسی و اینها مطالبه میکند، آن هم کلی و در سطح تئوری، گروه دوم از آخر شروع کرده و به اول می آید و اتفاقا مهمترین مشکلی که باعث میشود برچسبخورشان ملس باشد همین جهت حرکتشان است و اینکه دو مورد اول را اصلا رعایت نمیکنند.
خیلی مطلب را کش نمیدهم برگردیم به جمله رهبری (اول یادداشت)؛ اعتقاد ما هم بر این است که باید با گفتمان سازی، مطالبه و پیگیری عدالتخواهان سیاستهای عدالتطلبانه ابتدا طراحی شود و دستگاه اجرایی آنها را عملیاتی کنند و ضعفها و خلاءها توسط جریانات عدالتخواه پر شود، اینگونه عدالتخواهی همه گیر، اصولی و قانونی را ما عدالتخواهی ساختارمند مینامیم.
مثال پایانی: مهم است که فلان مسئول چرا فلان ماشین میلیاردی را سوار میشود و چرا فلان مدرسه لاکچری را دارد اما مهم تر از اینها سیاستی است که اجازه می دهد این مسئول به این جا برسد، فرآیندی است که مسئول را به این سمت سوق میدهد و خلاهایی است کخ این امکان را برای شان فراهم میکند؛ اگر این فرآیندها و خلاهای قانونی حل نشود شاید بتوانیم یخه بعضیها را بگیریم اما همزمان ساختار در حال تولید صدها مورد مشابه است.
* دیبر سیاسی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل