به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران» حدود سه هفته پیش بود که غلامرضا اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه، در نشست خبری این قوه به خبرنگاران گفت حکم اعدام سه نفر از اغتشاشگران آبان 98 در دیوان عالی قطعی شده است و در ادامه درباره نحوه دستگیری آنها این طور گفت که این سه نفر در صحنه اغتشاشات آن سال دستگیر نشدهاند، بلکه بعدها و در یک «سرقت مسلحانه» دستگیر شده اند و پس از بررسی محتویات موبایل شان مشخص شده که در اغتشاشات آبان نقش داشته اند: «آنها برای ربودن اموال یکی از خانمها با سلاح سرد و تهدید با اسلحه اقدام کرده بودند که برخی از بستگان آن خانم رسیدند و کمک کردند و باعث دستگیری این افراد شدند. بعد از دستگیری، مشخص شد در گوشی موبایل این افراد صحنههایی که بانک و اماکن عمومی و اتوبوسهای مربوط به شهرداری را آتش میزنند، موجود است و از اقدامات خرابکارانه و اعمال مجرمانه که انجام دادند، با جسارت فیلم برداری و برای برخی از خبرگزاریهای خارج از کشور ارسال کرده بودند که در حافظه موبایل آنها نیز موجود بود.»
بعد از این نشست خبری و این اظهارات بود که برخی کاربران توییتری بینام و نشان پویشی را با هشتگ اعدام نکنید کلید زدند تا به زعم خودشان، جلوی اعدام ناعادلانه این سه جوانی که همزمان با «فرزند»، «برادر» و «جوان» بودن، با حفظ سمت، به «سرقت مسلحانه»، «ارعاب»، «تخریب اموال عمومی» و «تامین خوراک شبکههای سعودی و آمریکایی» نیز متهم بودند را بگیرند.
و در ادامه رفته رفته سلبریتیهایی که پیشتر در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 و روی کار آمدن مجدد دولت تدبیر و امید دستپخت اجماع آنان بر سر یک موضوع و نتیجه وفاق آنان را چشیدهایم، به این پویش پیوستند و در صفحههای شخصیشان در شبکههای اجتماعی گویی مسابقه یادداشتنویسی خلاقانه با ضمیمه کردن #اعدام_نکنید در انتهای آن، برگزار کردهاند.
گفتنی است در تجربهای مشابه، شاهد بودهایم که سلبریتی نامآشنا، بهاره رهنما، درواکنش به خبر کشته شدن یک تروریست کموله، در غمنامهای نوشته بود او پسری بسیار آرام و محجوب و پیک موتوری رستورانم بود.
این اتفاقات و اظهارنظرها نشان میدهد حداقل بخشی از جامعه ما هنوز نمیتواند بپذیرد
یک نفر هم میتواند جوان باشد و هم سارق مسلّح!
هم میتواند پیک موتوری باشد و هم عضو گروهکهای کموله و دموکرات!
هم میتواند دانشجو و مدالآور المپیادهای علمی باشد و هم متهم به بمبگذاری در محل تردد مردم بیدفاع غیرنظامی!
از اینها که بگذریم، شاید جالب توجهترین توییت از سوی کاربران شرکت کننده در این پویش، اظهارنظر بشردوستانه(!) دونالد ترامپ، بزرگترین شریک آل سعود در قتل و محاصره کودکان یمنی بود که طی یک توییت به زبان فارسی نوشت:
* حالا و با گذشت سه هفته از این توییت و مشارکت ترامپ در پویش #اعدام_نکنید در حمایت از سه متهم سرقت مسلحانه[که به گفته وکیلشان شاکی خصوصی هم داشتهاند!]،
ترامپ در صفحه شخصی خود در توییتر خواستار اعدام یک شهروند آمریکایی شده که اتفاقاً هم جوان است و هم فرزند یک خانواده نگران!
قضیه از این قرار است که جوهر سارنایف، جوان خوش بر و روی آمریکایی که اتفاقاً لبخند زیبایی هم دارد(!)، در سال 2013 به همراه برادرش اقدام به بمبگذاری در خط پایان یک مسابقه دو ماراتن در ایالت بوستون میکند که منجر به قربانی شدن 3 انسان بیگناه میشود.
اخیراً قاضی دادگاه استیناف با لغو حکم اعدام جوهر سارنایف او را به حبس ابد محکوم کرده و البته همزمان دستور داده است که بخشی از اتهامهای او دوباره در دادگاهی جدید بررسی شود؛ اتهامهایی که در میان آنها جرایمی وجود دارد که در صورت تایید میتواند حکم اعدام به دنبال داشته باشد و این خبر باعث شده ترامپ اینبار در توییتی این خواسته را مطرح کند:
#اعدام_کنید!
هیچ کسی به اندازه جوهر سارنایف، عامل بمبگذاری بوستون شایسته مجازات مرگ نیست. دادگاه با تجدیدنظر حکم او که یکی از وحشتناکترین حملات تروریستی داخلی پس از جنایت ۱۱ سپتامبر را انجام داده، موافقت کرده است. بسیاری از زندگیها[به علت اقدام او] از بین رفته و نابود شده است.
واکنش یکی از کاربران فضای مجازی به این خبر:
طبیعتاً مسئله مورد توجه نگارنده گزارش، حکم اعدام و یا تبرئه یک تروریست نیست، بلکه مسئله استانداردهای دوگانه و حقوق بشر آمریکایی است که درجایی حکم اعدام را «شایسته» میداند و درجایی دیگر آن را «اقدامی اسفناک» نامگذاری میکند!
در عصر ارتباطات شاهد این هستیم که هموطنانمان بعضاً بدون اطلاع کامل از ابعاد یک ماجرا، به اظهار نظر درباره آن میپردازند و دشمنان تمامیت ارضی میهنمان هم مترصد چنین فرصتهایی هستند تا با موجسواری بر آن، به اعتماد عمومی و آسایش فکری جامعه ایرانی که این روزها تحت فشار معیشتی ناشی از کرونا، تروریسم اقتصادی آمریکا و البته بیتدبیری مسئولین داخلی است، ضربه بزنند.
البته این نباید باعث شود شهروندان ایرانی که به برکت انقلاب اسلامی، مطالبهگری را یکی از حقوق مسلّم خود میدانند، به ورطه محافظهکاری[که به بیان رهبر انقلاب، قتلگاه انقلاب اسلامی است] بیفتند و از مسئولین مربوطه انتظار میرود بیش از این برای اقناع افکار عمومی اهمیت قائل شوند و شفافیت در اطلاعرسانی و عملکرد را اصل قرار دهند.