تاریخ : 1348,پنجشنبه 11 دي07:00
کد خبر : 103168 - سرویس خبری : طنز و کاریکاتور

درباره اتوبوس های ما!

حسین قدیانی//

چهارشنبه / اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی/ همان اتوبوسی بود که پدرم را برد جبهه/ پلاک اتوبوس / ایران 11 نبود/ نه از آن قدیمی‌ها بود/ نه از این لیزری‌ها / پلاک اتوبوس «BB-C068028H» بود/ و پلاک پدرم در جبهه«AK-S022-91H» / من با همین اتوبوس / رفتم راهی سرزمین نور شدم و / بوسه زدم بر خاک کرخه نور/ امسال عید / باز هم با همین اتوبوس می‌خواهم بروم جنوب/ من هنوز هم سوار هوندا 125 پدرم می‌شوم / پدرم روی همین موتور/ موتور ضدانقلاب را در همین خیابان‌های تهران پایین آورد/ 200 کلاهک هسته‌ای اسرائیل/ حریف هوندا 125 پدر من نشده‌اند!/ پدر من/ روی همین موتور/ به شهادت رسید ولی/ اجازه نداد که آبادان «عبادان» شود/ و خرمشهر «المحمره»/ زیر لاستیک هوندا 125 پدر من/ هنوز هم دارد استخوان‌های آمریکا خرد می‌شود/ امروز هم فتنه‌گران / از صدای هوندا 125 «بابااکبر»/ بیشتر از هیبت ماشین‌های ضدشورش نیروی انتظامی می‌ترسند.
***
چهارشنبه/ اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی/ ضدگلوله نبود/ لاستیکش عاج نداشت/ تاج و تخت نداشت / شیشه‌هایش دودی نبود/ دنده‌اش خوب جا نمی‌رفت/ فرمانش هیدرولیک نبود/ سقفش یکی- دو تا سوراخ داشت/ BMW نبود که سقف متحرک داشته باشد/ راننده‌اش کت و شلواری نبود/ پیراهن مشکی‌اش وصله داشت/ کاپشنش را از «تاناکورا» خریده بود/ که قبلا «ادواردو آنیلی» آن را پوشیده بود/ برلوسکنی کت شلوار می‌پوشد / آنجلا مارکل کت دامن/ سارکوزی یک وقت‌هایی لخت می‌گردد/ و من به کوری چشم «Frence 24» / اعتراف می‌کنم/ و افتخار می‌کنم که حکومت به ما ساندیس داد/ و من چون روزه بودم / «نی» اش را نگه داشتم/ تا در روضه علی‌اصغر / در آن بدمم/ بشنو از نی / من نی‌ام را/ درون ساندیس نکردم/ فرو کردم در چشم رئیس‌جمهور آمریکا / و انتقام حرمله را گرفتم/ ساندیس من آب سیب بود/ دادم به رباب تا طفل6‌ماهه‌اش را سیراب کند/ به کوری چشم ضدانقلاب/ رئیس‌جمهور آمریکا با ما نیست/ او با ما نیست/ با سران فتنه است/ با آن بی‌سواد/ که مردم گفتند عامل دست موساد/ خانم کلینتون! ساندیس‌های جمهوری اسلامی الکل ندارد/ که 100 دلار آب بخورد/ از شیر مادر حلال‌تر است/ 150 تومان است که مش رجب/ 01 تایش را می‌فروشد هزار تومان/ سران فتنه/ کوکاکولا می‌خورند که گازش/ اشک‌آور است/ و اشک کودکان فلسطینی را درمی‌آورد/ نتانیاهو با سران فتنه است/ فتحی شقاقی شهید با ما/ علی عبدالله صالح با سران فتنه است/ حسن نصرالله با ماست/ چشم اسرائیل کور/ حکومت به ما تی‌تاپ هم داد/ من روزه‌ام را با همین تی‌تاپ باز کردم/ خاک بر سر شما/ که به جای گوشت «بزغاله گوساله»/ گوشت خوک را می‌خورید/ دانشمندان می‌گویند/ گوشت خوک، آدم را خرف می‌کند/ بنازم انقلاب اسلامی را/ که با ساندیس و تی‌تاپ و هوندا 521 و اتوبوس/ دهن‌کجی کرده به تمام دنیای غرب/ آمریکا حریف ساندیس ما نمی‌شود/ برادر کوچک من/ ساندیس خود را که خورد/ آن را باد کرد و ترکاند جلوی چشم عکس نتانیاهو/ و مردک 2 متری عقب رفت/ من یک ساندیس جمهوری اسلامی را/ با کل دنیای آمریکا و اسرائیل عوض نمی‌کنم/ من حتی اگر/ به عشق خوردن فلافل، بروم «حاج منصور»/ شرف دارد که به عشق CBB/ سر از لندن درآورم/ ساندیس جمهوری اسلامی شراباً طهوراست/ آب زمزم است/ آب زمزم ما/ ساندیس‌های جمهوری اسلامی‌اند/ نه چشمه‌ای که اختیارش دست سعودی‌های شیعه‌کش است.
***
چهارشنبه/ اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی/ تلویزیون نداشت/ نوار آهنگران گذاشته بود/ و من در خیابان انقلاب/ دیدم دختران وطنم/ وقتی پرچم انگلیس را آتش زدند/ دودش رفت در چشم آقازاده معروف/ من دختر بن‌لادن را در سفارت عربستان ندیدم/ ولی در چهارراه استانبول/ دیدم آقازاده‌ای را که فقیر نبود اما/ کاسه گدایی دراز کرده بود/ جلوی در سفارت روباه پیر/ من ادعا نمی‌کنم رهبرم «سید خراسانی» است اما/ در دجال بودن شما شک ندارم/ و البته که ظهور نزدیک است/ و امروز صبح/ یکی به من SMS داد که سران فتنه دررفته‌اند/ رفته‌اند شمال/ ویلای «احسان‌الله خان»!/ با ماشین ضدگلوله که ترمزش SBA دارد و/ همه چراغ قرمز‌ها را رد می‌کند!/ به میرزاکوچک‌خان زنگ زدم/ که حواست به وطن‌فروش‌ها باشد/ میرزا گفت/ دکتر حشمت/ نبض شیخ را گرفته/ چهارشنبه‌ای، مردم را که دیده/ تبش بالا رفته/ آن یکی هم/ ساندیس بدنش کم شده! / به میرزا گفتم/ این بار مواظب سرت باش/ اینها در سر سودای وطن‌فروشی دارند/ وطن‌فروش/ خواننده‌ای است که حنجره‌اش را پنجره‌ای کرده به سوی غرب/ عالیجناب چهچه! «دود عود»‌ات بوی زغال سوخته می‌دهد/ برای این ملت/ قوم طالوت/ حضرت داوود باید نغمه بخواند/ هان ای ابراهیم! / تبر بردار/ دیکتاتورهای مخملین / از دموکراسی بت ساخته‌اند/ علامت کوچک‌تر، بزرگ‌تر سرشان نمی‌شود/ معلم کلاس اول من/ یاد داده بود که 42 از 31 بزرگ‌تر است و / آرای باطله از رای شیخ! / معلم دینی من می‌گفت/ 31 عدد نحسی نیست/ نحس / کسانی هستند که به اسم خط امام / رای مردم را دزدیدند/ نحس کسی است که / آشوبگر عاشورا را/ هوادار خود می‌داند / سال بعد اول ژانویه، دهم محرم است/ محرم که بیاید حتی/ عید ارمنی‌ها هم عزا می‌شود / آن وقت هواداران آقای نخست‌وزیر / سوت می‌زنند در عاشورا/ و به افتخار شمر/ که سر امام را برید/ کف مرتب می‌زنند/ ای عیسی!/ بابانوئل سرش را در برف کرده و / «مروه شربینی» را نمی‌بیند/ امسال مجله تایم/ بابانوئل را کرد مرد سال/ و نوبل را دادند به بابانوئل/ حیف که عمر سعد/ هزار و چهارصد سال / زود به دنیا آمد و الا «یونیسف»، یک تقدیری هم از او کرده بود / اینجا هم،‌ کسانی بودند که عکسش را/ 6 ستونی کار کنند/ ستون دین من/ نماز یزید نیست/ آقازاده معاویه مست بود و / «انا‌لله و اناالیه راجعون» را نوشت
«انا الله و اناعليه الراجعون»(!)/ ستون دین من/ آن نمازی است که سیدالشهدا خواند/ در ظهر عاشورا/ و به‌ازای هر کلمه نماز/ یک تیر خورد/ و الا ابن‌ملجم هم زیاد نماز می‌خواند/ اما قبله‌اش ولایت نبود/ قطام بود/ در نماز ابی‌عبدالله/ خم ابروی یار در یاد آمد و / در نماز ابن‌ملجم/ رژلب دختر اغیار!

چهارشنبه/ اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی/ راننده‌اش کمربند نبسته بود/ جریمه شد 02هزار تومان/ 31 هزار تومانش البته به خاطر سیگار بود/ «وینستون» می‌کشید/ ریه‌اش آسیب می‌بیند ولی در عوض/ محصول آمریکایی را آتش می‌زند/ چرا کسی آنهایی را که «بهمن» می‌کشند، جریمه نمی‌کند؟!/ مگر«22 بهمن» را که محصول امام بود پاره نکردند؟/ من کاری با قوه قضائیه ندارم/ دلم برای محافظان سران فتنه می‌سوزد/ که به جای حفاظت از انقلاب/ مجبورند مراقب جان شیخ بی‌سواد باشند/ سربسته بگویم/ این سخت‌ترین کار دنیاست/ شیعه علی بودن و محافظت از عثمان/ تا که این پیرهن/ دوباره شر نشود.

چهارشنبه/ اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی/ به راننده‌اش مرخصی داده بودند/ به من هم مرخصی دادند/ امتحان برادر کوچکم هم در مدرسه لغو شد/ هان ای دشمن!/ از این پس قصه/ همین است/ ساندیس نظام‌مان را می‌خوریم/ از مرخصی‌اش استفاده می‌کنیم/ سوار اتوبوس می‌شویم/ و در خیابان/ علیه شما شعار می‌دهیم و / در برابرتان تمام قد می‌ایستیم/ ما همه‌مان حکومتی هستیم/ من مستأجر نیستم/ خانه‌ام «بیت‌رهبری» است/ بیت رهبری/ خانه فقط «سید‌علی» نیست/ کاشانه ما هم هست/ ناشیانه حرف نزنید/ ما به این آشیانه ساده و صمیمی افتخار می‌کنیم/ تا وقتی حاکم، «علی» است/ راهپیمایی‌های ما/ همه حکومتی است.

چهارشنبه/ اتوبوسی که ما را آورد راهپیمایی/ راننده‌اش می‌گفت/ 22 بهمن/ نوشابه و ساندویچ هم می‌دهند/ ما/ 22 بهمن هم می‌آییم/ برای چنین ملتی/ که جانش بر کف است/ جان باید داد/ جمهوری اسلامی به مردمش می‌رسد/ حرفی هست؟!/ ما با رهبرمان/ آنقدر «نداریم» که/ هر وقت اراده کنیم/ چفیه‌اش را می‌گیریم/ حرفی هست؟!/ آنقدر دوستش داریم که/ با یک اشاره‌اش/ نشانی خیابان انقلاب را می‌گیریم و می‌آییم/ ساندیس هم می‌خوریم/ حرفی هست؟! /سران غرب/ به فکر مردمان خود باشند/ که اول سال نو/ از سرما یخ نزنند/ ما اینجا/ رابطه‌مان با رهبرمان گرم گرم است/ خاک بر سرت سارکوزی/ به ما چه که مردم فرانسه/ می‌خواهند/ سر به تن تو نباشد؟!/ نظام ما با ساندیس و نی و تی‌تاب و هوندا 125/ همه حیثیت «همه ابرقدرت‌های دیگر+1+5» را به بازی گرفته/ ما تا ساندیس داریم بمب هسته‌ای می‌خواهیم چه کار؟/ حالا دیدی که ما چرا/ انرژی هسته‌ای را/ برای مصارف صلح‌آمیز می‌خواهیم؟!/ شما هر وقت/ نی ساندیس نظام ما را حریف شدید/ آن زمان حرفی نیست/ ما هم می‌رویم سراغ نیزه.

راستی!/ یادم رفت بگویم/ برای این دل‌نوشته که تقدیمش می‌کنم به مولایم خامنه‌ای،/ 2 تا ساندیس گرفتم/ یک تی‌تاب/ حرفی هست؟!