تاریخ : 1393,دوشنبه 02 تير14:19
کد خبر : 133356 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

میزگرد تخصصی با موضوع تغذیه و جمعیت (قسمت اول)

انگلیسی‌ها، 313 سال برنامه‌ریزی کردند تا طب سنتی ایران را بگیرند/ تغذیه عامل غرب برای تحدید جمعیت است!

اگر بخواهیم تأثیر تغذیه در رشد جمعیت را بر این مبنا بگذاریم که بگوییم آیا تغذیه در باروری تاثیر دارد یا خیر، بایستی به این بحث بپردازیم که ما در این موضوع، یک کیفیت خواهیم داشت و یک کمیت. بحث کمیت‌‌ همان بحث رشد یا تحدید جمعیت است، ولیکن در بحث کیفیت جمعیت، این نکته که نسل جدیدی که متولد خواهد شد، یک نسل سالم یا برعکس یک نسل ضعیف خواهد بود مطرح می‌شود.

خبرنامه دانشجویان ایران: یکی از موضوعات اساسی در بحث جمعیت و کنترل آن، بحث تغذیه است که نقش بی‌بدیلی در فرآیند فرزندآوری و کمیت و کیفیت آن دارد. نگاه اسلامی و ایرانی به بحث فرزندآوری به صورت کلی در بخش طب سنتی آورده شده است و نگاهی جامع و کاملی را از این نوع نگاه بیان می‌کند.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ به مرکز تخصصی طب سنتی رفتیم و هم کلام شدیم با سه تن از اساتید طب سنتی کشور؛ دکتر حسن حاج طالبی، دکتر سمانه موهبتی و دکتر محسن عالی که در بحث طب سنتی تجربیات و آموخته‌های بسیاری دارند و پیرامون نقش تغذیه و تأثیرگذاری آن بر جمعیت به گفتگو نشستیم. تأثیرگذاری تغذیه بر کیفیت و کمیت جمعیت و موارد مرتبط با آن، از مهمترین بخش‌های این میزگرد خواندنی محسوب می‌شود.

•    آیا به صورت کلی تغذیه در رشد یا تحدید جمعیت نقش دارد؟ این نقش به چه صورت تأثیر گذار است؟

دکتر موهبتی: اگر بخواهیم تأثیر تغذیه در رشد جمعیت را بر این مبنا بگذاریم که بگوییم آیا تغذیه در باروری تاثیر دارد یا خیر، بایستی به این بحث بپردازیم که ما در این موضوع، یک کیفیت خواهیم داشت و یک کمیت. بحث کمیت‌‌ همان بحث رشد یا تحدید جمعیت است، ولیکن در بحث کیفیت جمعیت، این نکته که نسل جدیدی که متولد خواهد شد، یک نسل سالم  یا برعکس یک نسل ضعیف خواهد بود مطرح می‌شود. علم و طب مدرن ثابت کرده که یک سری از دارو‌ها و تغذیه‌ها موجب ناباروری و اختلال در سیستم اسپرم می‌شود، به عنوان مثال اسپرم ضعیفی را می‌سازد یا همچنین باعث اختلال در سیستم خانم‌ها از همان دوران بلوغ تا سنین بالا می‌شود. در آقایان نمود آن بیشتر در‌‌ همان بحث باروری است، ولی در خانم‌ها نمود آن از‌‌ همان ابتدای بلوغ است، آقایان معمولا در سنین بالا متوجه تغییرات و مشکلات هورمونی می‌شوند؛ مگر در قدشان تاثیرگذار باشد که بخواهند برای درمان آن اقدام کنند و متوجه مشکلات هورمونی‌شان بشوند.

•    لطفاً به طور مصداقی‌تر و جزئی‌تر توضیح می‌دهید؟

دکتر موهبتی: اولین مسئلهٔ بحث تغذیه این است که در سیستم باروری موثر است و بحث دیگر این است که ممکن است نطفه تشکیل هم بشود، اما نسل متولد شده چگونه خواهند بود؟ نمونه بارز آن در «ارمنستان» است. هنگامی که ما وارد آن کشور شدیم متوجه شدیم که تفاوت بسیاری در قد انسان‌ها ایجاد شده است. مثلا افرادی که سن بالای ۶۰ سال را داشتند، بسیار تنومند و چهارشانه و قدبلند بودند؛ که در طب سنتی به اینان «دموی» می‌گویند ولیکن نسل جدید آن‌ها بخصوص جوان‌های ۲۵ سال به پایین، همه دارای جثه‌های ریز و استخوان بندی‌ها ظریف بودند، بزرگانشان بسیار پر طراوت و جوانانشان بسیار بی‌حال و بی‌حوصله بودند.

•    چه اتفاقی می‌افتد که یک نسل به شدت دچار همچین تغییری می‌شود؟

دکتر موهبتی: بررسی‌ها نشان داد که جوانان آن‌ها به مصرف شدید الکل و سیگار اعتیاد داشتند، این نشان دهنده‌ این است که بحث کیفیت باروری دچار مشکل شده است.

دکتر حاج طالبی: تغذیه در طب سنتی دارای تعریف است: آن چیزی که نیاز است افراد برای زنده ماندن استفاده کنند را تغذیه می‌نامیم و اینگونه نیست که تنها خوردن و آشامیدن را تغذیه به حساب بیاوریم و به‌‌ همان بسنده کنیم. واقعیت این است که در طب سنتی و طب اسلامی هرگونه ورودی که بدن ما به آن نیاز داشته باشد را تغذیه می‌نامیم. این تغذیه‌ها می‌توانند در رشد روحی- روانی و رشد جسمی ما نیز تأثیر بگذارند که در بحث‌های دیگر به آن اشاره خواهیم کرد.

•    آیا این تغذیه، تقسیم بندی خاصی هم دارد؟

دکتر حاج طالبی: تغذیه به چند گروه تقسیم می‌شود، چند مورد عواملی که درگروه بندی تغذیه که نام می‌بریم به صورت محسوس‌اند و عموم از آن اطلاع دارند، ولیکن ما راجع به آن‌ها فکر نکرده‌ایم. واقعیت این است که ۵ حسی که در بدن ما وجود دارد گیرنده‌هایی هستند که از بیرون وارد بدن ما می‌شوند و در سنین مختلف به آن نیاز داریم، مثلا حس لامسه یک نوع تغذیه است که در طب سنتی به آن بسیار اشاره شده است و در طب کلاسیک و زندگی روزمره ما راجع به آن صحبتی نمی‌کنیم؛ ولیکن به یاد می‌آوریم هنگامی که یک ماساژ خوب برای ما داده می‌شود از لحاظ جسمی و روانی احساس خوبی به ما دست می‌دهد. همچنین لباس تن ما که با پوست ما در ارتباط است (که در احادیث بارها راجع به آن سخن گفته شده است)، جایی که می‌خوابیم و غیره همه این موارد دارای اهمیت بسیاری هستند و در واقع بر روح، روان و جسم ما مطمئنا تاثیرگذارند. یک مثال آن اینکه ما در طب سنتی در چاق کردن افرادی که لاغر هستند می گوییم لباس‌های نرم و لطیف و ابریشمی بپوشند یا بالعکس افرادی چاق هستند و می‌خواهند لاغر بشوند، می‌گوییم لباس‌های خشن‌تر پوشیده و در جاهای خشن‌تر و سخت تری استراحت کنند، حتی ماساژ درمانی در خروج مواد زائد و آماده سازی بدن برای گرفتن مواد غذایی که نیاز بدن ما است در طب سنتی و طب اسلامی بسیار مورد تأکید واقع شده است.

•    درباره تغذیه نوع اول بسیار شنیده‌ایم. لطفاً درباره انواع دیگر تغذیه، بیشتر توضیح می‌دهید؟

دکتر حاج طالبی: راجع به حواس پنجگانه دیگر مانند بویایی، عطر‌ها و رایحه‌هایی که به عنوان تغذیهٔ اصلی مغز ما که در ارتباط اصلی با روح و سلامت روانی است، بسیار توصیه شده است و در زندگی روزمرهٔ امروزه تقریبا توجهی به آن نشده است. در بحث الکل که رساله‌ها و مقالات مختلفی در تمام جهان موجود است و همینطور در کتب طب سنتی و طب اسلامی در مورد آن صحبت شده است که بسیار مضر است، گرم اول و سرد آخر می‌نامند و در ‌‌نهایت آن سردی‌اش را بر بدن ما که مهم‌ترین آن کبد است و در روح ما که مغز است، تاثیر خواهد گذاشت، ولیکن راجع به آن فکر نشده است و شاید خیلی از افراد آن را حرام بدانند که انسان سالمی الکل مصرف کند و همینطور خیلی از افراد شاید آن را مصرف هم کنند با اینکه ضررهای آن را می‌دانند، همچنین هنوز خیلی از مردم نمی‌دانند که عطر‌ها و ادکلن‌هایی که استفاده می‌کنند ترکیبات اصلی آن از الکل است، متأسفانه مستقیم غذای روح ما می‌شود و مارا دچار مشکل می‌کند. به جز این حواس پنجگانه غذاهای دیگری نیز وجود دارد که یکی از آن‌ها، غذای پنداری است، یعنی آنچه که ما به آن فکر می‌کنیم و به عنوان خوراک فکری و مغزی به ما می‌رسد که جزء تغذیه‌های اصلی ما است و ما اگر این تغذیهٔ پنداری را نداشته باشیم خیلی از تغذیه‌های ظاهری دیگر که حتی صریح هم باشد و عموم مردم هم بدانند، کارساز نخواهد بود. در واقع اینکه افراد دارای افکار و پندار نیک در ذهن خود از همه جهاتِ زندگی امروزه و دنیوی تا جهان آخرت باشند، بسیار با اهمیت است و به تغذیه‌های دیگر بدن ما جهت می‌دهد.

تغذیهٔ دیگر، تغذیهٔ جنسی است که متاسفانه امروزه الگوهایی که از تغذیهٔ جنسی گرفته می‌شود، الگوهای شنیداری است که از دیگران شنیده می‌شود، از کسانی که نه متخصص این کارند، نه تجربهٔ دقیقی از این کار داشته‌اند و نه مطالعهٔ خوبی در طب سنتی و طب اسلامی داشته‌اند. ما در طب سنتی و طب اسلامی بسیاری احادیث از ائمه معصوم (ع) و پیامبر (ص) داریم که راجع به این موضوع صحبت شده است و بنده فکر می‌کنم که ما بایستی الگو‌هایمان را از این الگو‌ها و سرچشمه‌های خوب بگیریم؛ نه از الگوهای شنیداری غلط و کسانی که اطلاعات دقیقی ندارند و خود این افراد در این موضوع شکست خورده‌اند.

نوع دیگر تغذیه، تغذیهٔ انس است که در مورد آن اطلاعاتی وجود ندارد. مثال بارز تغذیهٔ انس این است که ما همه چیز در زندگی داشته باشیم و از لحاظ تغذیه‌های دیگر تأمین باشیم ولیکن در زندگی کسی را نداشته باشیم که دوست بداریم و یا احساس کنیم کسی ما را دوست ندارد؛ یعنی بدون وجود تغذیه انس، تقریبا تغذیه‌های دیگر اثرشان از بین خواهد رفت. با داشتن این تغذیه، به صورتی که بدانیم کسی ما را دوست دارد، می‌توانیم حتی اگر از لحاظ تغذیه‌های دیگر دچار کمبود باشیم، رشد کنیم. همچنین می‌دانیم که انس اصلی و قلبی که به عنوان تغذیهٔ انس اصلی مطرح می‌شود، انس با خداوند است که شاخه و برگ‌هایی در روی زمین دارد. یکی از همین شاخ و برگ‌ها، تغذیه‌هایی است که نباتات و حیوانات به ما می‌رسانند. یکی از آن مواردی که تغذیهٔ انس در آن بارز است، کلام وحی است که به صورت کتب مختلف آمده است و در قرآن کریم ما مسلمانان به آن اشاره شده است. و ما نیز این واژهٔ انس را هم در ارتباط با مسائل مذهبی خودمان بسیار شنیده‌ایم، مانند شب انسی با قرآن، انسی با ائمه. یکی از مصداق‌های انس در زندگی زناشویی نمود پیدا می‌کند. بسیاری مطالب وجود دارد که حاکی از این انس میان زن و شوهر است، میزان انس و علاقه در بوجود آمدن فرزندی با کمالات و خوش سیما در هنگام تزریق و ایجاد نطفه‌ای که آن شب بسته خواهد شد، با اهمیت و تاثیرگذار است، این تفکرات ما در لحظهٔ همبستری و حتی در خیلی قبل از آن می‌تواند در شکل گیری آن تاثیر داشته باشد.

•    جناب دکتر عالی، ممنون می‌شویم شما هم اگر تلقی خودتان را از این بحث بگویید...

دکتر عالی: بنده در تکمیل صحبت‌های آقای دکتر طالبی بیان می‌کنم که پنج نوع تغذیه داریم: تغذیهٔ بدنی، تغذیهٔ خونی، تغذیهٔ جنسی، تغذیهٔ روانی و تغذیه معدی، که هم تطهیر می‌شوند و هم تغذیه.
در رسانهٔ ملی برنامه‌هایی با همین موضوع پخش می‌شود؛ در خارج از کشور فیلم‌هایی در قالب فیلم‌های کره‌ای ساخته می‌شود که نشان می‌دهد با تغذیه می‌توانند یک خانواده را عقیم کنند و یک نسل را از بین ببرند و همینطور کاری کنند که آن خانواده دوباره به چرخه فرزندآوری برگردد. یعنی بحث تغذیه می‌تواند سیاسی شود، که یک ملت را از بین ببرد ولی اگر یک ملت هوشیار باشد دوباره می‌تواند ملت از بین رفته شده‌شان را با‌‌ همان کمیت و کیفیت دوباره احیا کنند.

•    این بحث سیاسی شدن تغذیه که می‌فرمایید، بحث خیلی جالبی است. مصداقی درباره آن سراغ دارید که خوانندگان ما، روشن‌تر شوند؟

دکتر عالی: بحث تغذیه بسیار مهم است، کشورهای اروپایی عکس دستورالعمل‌های شرعی اسلام و طب سنتی را به کشورمان وارد کردند، نمونه آن بحث خوردن گوشت گاو است، که در دین ما می‌گویند گوشت گاو نخورید، شیر آن را بخورید، شیر گوسفند نخورید، گوشت آن را بخورید. اگر ما بررسی و تفکر کنیم که هدف از این تغذیهٔ گوشت گاو چه چیزی است و چرا وارد کشور ما شد و حتی بررسی کنیم به چه دلیل هنگامی که «آریل شارون» مرد، او را در گاوداری‌اش دفن کردند؟ زیرا که بوسیلهٔ‌‌ همان گاو‌ها کشور‌های اسلامی را تحت الشعاع قرار داد. گاو وارد کشورهای اسلامی شد و مردم مصرف می‌کنند و بدلیل اینکه دیر هضم است، باعث افت بدن و عوارض دیگر می‌شود و همینطور مغز را کوچک می‌کند و جرأت فرد را کم می‌کند، چرا که گوشت گاو و مغز گاو طبع سردی دارد. همچنین غذاهای دیگر ما مسلمانان، ۶ ماه اول سال به نحوی بود که افراد بدنشان به سمت خنکی رود و در زمستان بدن فرد به سمت گرمی گرایش پیدا کند و همینطور این سردی و گرمی به اندازه‌ای بود که به فرد آسیب نرساند. در زمستان آش می‌خوردند و کله جوش همراه با ترشی مصرف می‌کردند که گرمای اضافی آن را کم کند، ولی امروزه غذای همهٔ فصول مردم یکی شده است. همین موضوع در رشد جمعیت تاثیر می‌گذارد.

•    چرا و چگونه؟

دکتر عالی: چون خانمی که باردار شده است بایستی بدلیل تغذیه نادرست سزارین کند، وقتی که سزارین می‌کند دچار سردی و افسردگی می‌شود و همینطور اینکه موجب می‌شود خانم به سراغ بارداری بعدی نرود. ایران دومین کشور در دنیا است که بعد از برزیل بیشترین سزارین را دارد، برزیل با دویست میلیون جمعیت و ایران با ۷۰ میلیون جمعیت! سزارین اثرات منفی زیادی دارد، تغذیه قبل از بارداری اگر مناسب باشد، زایمان طبیعی درست انجام شود و بعد از فارغ شدن به‌‌ همان منوال قبل تغذیهٔ درست و ماساژ درمانی صورت گیرد، خانم‌ها رغبت پیدا می‌کنند که دوباره باردار شوند. تنها میل مرد نیست، خانم‌ها هم بدلیل زایمان سخت اولشان می‌توانند از بارداری‌های دیگر جلوگیری کنند. درحال حاضر اکثر خانواده‌ها یک یا دو فرزندی هستند، مذهبی‌ها دو فرزند، غیر مذهبی‌ها یک فرزند دارند.

در بحث تغذیه معدی، این مطرح می‌شود که معده خانم در هنگام بارداری در چه وضعیتی قرار دارد، چگونه به بدنش رسیدگی می‌کند، چه حمامی بایستی برود، چه کرم‌ها و لوسیون‌هایی استفاده کند و چه عطرهایی استشمام کند. همچنین در بحث تغذیهٔ خونی این نکات مطرح می‌شود که آیا در این ایام فرد نیاز به حجامت یا زالو درمانی دارد؟ یا بایستی به نحوی دیگر خون فرد تطهیر شود؟ به عنوان مثال بوسیلهٔ تغذیه، مانند خوردن انار که مستقیما بر روی کبد تاثیر می‌گذارد و خون فرد را پاک می‌کند و باعث سلامتی آن جنین می‌شود. به همین ترتیب بدلیل اینکه یک نوزاد سالم بدنیا می‌آید و اذیت کننده نیست والدین تمایل به آوردن فرزندی دیگر پیدا می‌کنند.

بحث دیگر تطهیر روانی و پنداری و همینطور تطهیر جنسی است که فقط بحث «معانقه» نیست، تطهیر جنسی یک مورد آن‌‌ همان بحث دلبستگی و انس است. همهٔ این موارد در تغذیه تاثیر دارند و علت کاهش رشد ایران هم می‌توان گفت بوسیلهٔ تغذیه و همینطور سیاسی بوده است، دشمنان از سال‌های قبل از انقلاب برای کاهش جمعیت ایران برنامه ریزی کردند که به طور ناگهانی جمعیت ایران به فتوای مراجع رشد کرد. ولیکن بعد از آن بدلیل دستورالعمل‌های که سازمان ملل و سازمان بهداشت اعلام کرد، جمعیت را کاهش دادند. این نکته بسیار مهم است که اگر در تمام این مسیر رشد جمعیت کمی داشته باشیم حدود ۱۰- ۲۰ سال آینده باید مانند گذشته نیروی کار از خارج کشور بیاوریم و سپس این بحث‌ها مطرح می‌شود که آیا این نیروی کار خارجی شیعه است؟ آیا مسلمان است؟ آیا به کشور ما تعهد دارد؟

•    بر اساس مسائلی که بیان کردید، اگر بخواهیم دقیق‌تر به مسئله بنگریم در گذشته این تأثیرگذاری پنج بعدی تغذیه در ایران چگونه بوده است؟

دکتر حاج طالبی: قدما یعنی افرادی که حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال پیش در ایران زندگی می‌کردند، بر این عقیده بودند که چیزهایی را که نیاز داشتند را یا باید از راه مطالعه بدست آورند یا از کسانی که اجتهاد داشتند و بر آن علم اشراف داشتند بپرسند. نمونه‌اش کرسی‌ای بوده که در قدیم الایام استفاده می‌کردند و باعث سلامتی انسان می‌شد و از بسیاری از بیماری‌ها پیشگیری می‌کرد. این امر به دلیل این بود که قدما الگوهای زندگیشان را از حکما می‌گرفتند، یعنی کسانیکه به تمام علوم زمان خود اشراف داشتند، راجع به مسائل مختلف اعم از اینکه در زمستان چه نوع لباسی می‌بایست پوشید یا در کجا باید استراحت کرد پرس و جو می‌کردند. ولی امروزه مردم از الگوهای غلط استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، در گذشته آشپزخانه‌ها دارای پنجره بود که بخارات غذا‌ها به داخل اتاق‌ها نرود، دارای در بود که خانم خانه در آن احساس راحتی کند و بتواند غذایی خوشمزه پخت کند اما امروزه آشپزخانه‌ها به صورت اپن شده است و متصل به پذیرایی خانه است. واقعیت این است که این الگو‌ها را کسانی وارد کردند که با مطالعات برعکس الگوهای صحیح خودمان را وارد کشورمان کرده‌اند. در گذشته سالن پذیرایی یعنی محل مهمان، محل استراحت، آشپزخانه،... با هم تفکیک شده بود و بوی غذا به جایی که محل استراحت فرد بود راه پیدا نفوذ نمی‌کرد.

•    پس شما نگاه‌تان این است که الگوهای امروز ما در حوزه تغذیه، کاملاً به زیان ما و وارداتی از غرب و هدفمند است؟

دکتر حاج طالبی: به نظر بنده امروزه الگوهای رفتاری ما به صورت بصری، سمعی، چهره به چهره،... به هرحال از جاهایی هدفمند انتقال داده شده است و به کشور ما آمده است و به نحوی شده است که اگر ما امروزه به دخترانمان بگوییم که روی زمین ننشینید تا در آینده دچار بیماری‌های زنان، عفونت‌های ناخواسته، نازایی و... که دلایل علمی آن هم موجود است، نشوید قبول نمی‌کنند و اعتقادی به آن‌ها وجود ندارد. الگوهای زندگی مردم براساس طبع و مزاجشان و اقلیم و فصلی که در آن هستند، نیست و تغذیهٔ چهارفصل افراد و سه وعدهٔ غذاییشان یکسان شده است. بدین خاطر که ما الگوهای مصرفی‌مان را از حکمای خودمان، از ائمه و پیامبر اکرم (ص) نگرفته‌ایم و آن‌ها را از آن ور مرز‌ها که از طریق ماهواره و مجله و... وارد می‌شود و ما را دچار آسیب می‌کند، فرا گرفته‌ایم.

•    از نمونه‌های بارز و روزمره تغذیه نامناسب که برگرفته از زندگی غربی است و خیلی دارد روی زندگی ما اثر می‌گذارد، دیگر چه مواردی است که دانستنش برای مردم، جالب و البته می‌تواند عجیب باشد؟

دکتر حاج طالبی: بحث دیگر که راجع به تغذیه داریم این است که در قدیم مرغ نمی‌خوردند، حدیث داریم از حضرت علی(ع) که: «مرغ خوک ماکیان است»، یعنی حتی مرغ اهلی روستا که به آن شکل تغذیه می‌کرده و پرورش می‌یافته است، تعبیر این چنینی درباره‌اش موجود است ولی ما امروزه غذای غالبمان مرغ است. و همچنین حدیث داریم از پیامبر(ص) که می‌فرمایند: «طبع انسان به طبع آن غذایی که مصرف می‌کند مربوط است»، قدما می‌گفتند بگو دوستت چه کسی است تا بگویم چطور انسانی هستی، حکما می‌گویند بگو غذایت چگونه است تا بگویم چطور انسانی هستی.

قدیم ها وقتی می‌خواستند گوشتی را قربانی کنند قوچ قربانی می‌کردند، چرا که وقتی افراد قوچ مصرف کنند جسارت و مردانگی‌‍شان زیاد می‌شود، غریزه جنسی و تعصب فرد بیشتر می‌شود و وقتی غریزه و تعصب فرد افزایش پیدا کرد، در حریم خانواده فرد و محیط جامعه اطراف‌اش نمود پیدا می‌کند و فرد بهتر می‌تواند از کشور خود دفاع کند و نسل‌اش افزایش می‌باید.

•    اگر طبق گفته‌های شما، ما فرهنگ و تاریخی چنین غنی از تغذیه سالم داریم، پس چه روندی را طی کردیم که این اصول را کنار گذاشتیم؟

دکتر موهبتی: در واقع بحث فرهنگ تغذیه مطرح می‌شود. نسل امروز غذاهایی را می‌خورد و به آن تمایل دارد که نسل قدیم به آن تمایلی ندارد، ذائقه‌ها را به سمت و سویی بردند که افراد تمایل به خوراکی‌های مضر پیدا کرده‌اند. بنده فکر نمی‌کنم دیگر کسی نداند که سوسیس و کالباس‌ها چگونه تهیه می‌شوند، در گذشته که امده بود همه تصور می‌کردند گوشت است ولی الان دیگر همه می‌دانند که زائده‌های زیر دست و پا جامانده است که جمع آوری می‌کنند.

در واقع اتفاقی که افتاد این بود که به تدریج و با یک برنامه ریزی بلندمدت سعی کردند تغذیه مردم را تغییر دهند و همه چیز را از آن‌ها بگیرند، و بدلیل اینکه می‌خواستند بر فرهنگ مردم تاثیر بگذارند بر طب متمرکز شدند، یعنی اولین کسانی را که وارد کردند پزشکان بودند. به عنوان نمونه، در داستان‌های قهرمانان گذشته آمده است که مثلا فردی به بیماری سختی دچار می‌شد بدلیل اینکه آن طبیب آنجا نتوانست او را درمان کند پزشکی از خارج آوردند و او را درمان کرد و آن فرد بیمار تا لحظهٔ آخر مرگ‌اش بنده آن پزشک شد و حاضر بود جان خود را برای او فدا کند؛ در صورتی که در وجود آن پزشک خارجی هیچ شخصیت با ارزشی وجود نداشت یا به عنوان مثال دیگر اینکه از قهرمان جنوب ایران «رییسعلی دلواری» می‌پرسند با وجود همهٔ تحریم‌ها که بر شما حاکم کردیم چگونه افرادتان اینگونه جسور و با قدرت هستند؟ می‌گوید تنها خرما، سپس دستور دادند تمام نخلستان‌ها را به آتش بکشند تا دیگر خرمایی نباشد و همچنین شمالی‌ها، که تحت سیطرهٔ هیچ حکومتی قرار نمی‌گرفتند، باقالی را وارد شمال کردند و باعث شد آن‌ها سرد و ترسو شوند. در واقع با زیرسازی فرهنگی که وارد می‌کنند بتدریج بر ذائقه‌ها تاثیر می‌گذارند.

•    نمونه‌های تاریخی هم دارید؟

دکتر عالی: آقای «فردریبرگ» تاریخ نویس طب ایران هستند که الان کتبشان در انتشارات دانشگاه تهران موجود است و به عنوان کتاب مرجع تدریس می‌شود. او گفته‌ «ما انگلیسی‌ها ۳۱۳ سال برنامه ریزی می‌کنیم تا طب سنتی را از شما ایرانی‌ها بگیریم». حال به جمله حضرت علی (ع) که می‌فرمایند که «اگر هر ملتی دو چیز را داشته باشد ملتی پر افتخار و سالم است، یکی امنیت و دیگری بهداشت» دقت می‌کنیم، در کشور‌ها بالا‌ترین درصد بودجه اختصاص به امنیت و بهداشت تخصص دارد. آقای «فردریبرگ» می‌گوید ما انگلیسی‌ها برنامه ریزی کردیم طب سنتی را از شما ایرانیان گرفتیم و سال ۱۹۱۴ میلادی میخ تابوت طب سنتی را کوبیدیم. یعنی طب سنتی رفت و طب دیگری جای آن آمد، تغذیهٔ مردم به هم ریخت، آن افرادی که در شمال زندگی می‌کردند زمانیکه که رطوبت هوا افزایش می‌یافت، کدو تنبل می‌خوردند، کدو تنبل که حضرت یونس وقتی از شکم ماهی بیرون آمد خداوند روبرویش آفرید تا رطوبت بدنش را کاهش دهد. طب سنتی به افراد می‌آموخت که چگونه خانه‌هایشان را بسازند، هر منطقه‌ای بسته به نوع منطقهٔ جغرافیای آن نوع خانه‌ها متفاوت بود یا موسیقی‌اش فرق می‌کرد. چرا بعضی از موسیقی‌ها حلال است و بعضی‌ها حرام؟ چون موسیقی هم یک نوع تغذیه است، موسیقی حرام موسیقی غربی‌هاست که مانند مصرف الکل صفرا را بالا می‌برد، گرمی تن را یکدفعه افزایش می‌دهد، فرد از خود بی‌خود می‌شود و زمانی که قطع می‌شود بدن فرد سرد می‌شود و موجب سردرد و بی‌حالی وی می‌شود، ولیکن موسیقی‌های ما متفاوت است، همینطور در گذشته موسیقی اردبیل با تبریز و شیراز و غیره به نوع موقعیت جغرافیایی و تاثیری که بر سردی و گرمی داشت متفاوت بود. تمام این ها را بوسیله تغییر طب سنتی و فراموشی آن از بین بردند.

روزی فرمانده انگلیسی، رییسعلی دلواری را فرا می‌خواند و به او می‌گوید بیا با هم گپ بزنیم. فرمانده انگلیسی به رییسعلی می‌گوید: من در کشتی سربازهای هندی و بریتانیایی و این همه توپ و اسلحه دارم، تو چه چیزی داری؟ رییسعلی گفت، من خرما دارم! فرمانده انگلیسی بعد از اینکه رییسعلی می‌رود فکر می‌کند که رییسعلی چه گفت؟ و سپس دستور می‌دهد تمام نخلستان‌های بوشهر را آتش بزنند.

نادرشاه در دور دنیا لشگرکشی می‌کرد و به سربازانش به جای گوشت و غذاهای حجیم، ارده و بادام می‌داد، وقتی که زخمی می‌شدند به‌شان نمک می‌داد که روی زخم‌هایشان بریزند تا عفونت‌هایشان را ترمیم کند و به فرمانده‌هایش عسل می‌داد.

•    در طب سنتی، حتی فصل‌ها هم در امر تغذیه تأثیرگذارند؟

دکتر عالی: در قدیم هنگامی که از زمستان وارد فصل بهار می‌شدند، چون گرمی بهار آنقدری نیست که بتواند رطوبت زمستان را برطرف کند آجیل مصرف می‌کردند، چون طبع آجیل گرم و خشک است. رطوبت بدن را کم می‌کرد و به بدن گرمی می‌داد، صله رحم می‌کردند و بعد از سیزده به در سرکار می‌رفتند. تغذیه امروز به صورتی شد که مصرف آجیل کم شده و میوه‌های دیگر آمده است که در گذشته در آن فصل نبود و همهٔ این‌ها به مرور باعث تحلیل بدنی افراد می‌شود. در گذشته جثهٔ افراد چه خانم‌ها و چه مردان تنومند و سالم‌تر و پرکار‌تر بود بدلیل اینکه تغذیهٔ صحیح‌شان باعث رشدشان می‌شد. عامل رشد قد، بدن و هیکل دو عامل حرارت و رطوبت است. همانطور که ملاحظه می‌کنید رشد درختان در بهار است و همینطور که به سمت تابستان می‌رویم این رشد کمتر می‌شود و درختان شکننده‌تر می‌شوند. انسان در بهار بیشتر رشد می‌کند، در‌‌ همان بهار، گذشتگان تغذیه را طوری تنظیم می‌کردند که خوراکی‌های گرم بیشتر استفاده کنند و بچه‌ای که بدنیا می‌آید بچهٔ بزرگتری باشد و اگر در فصل‌های دیگر بود تغذیه را طوری هماهنگ می‌کردند که آن بچه حالت استاندارد و طبیعی خود را داشته باشد. در بحث باقالی هم همینطور، شمالی‌ها آنقدر با قدرت بودند که هیچ حکومتی نمی‌توانست بر آن‌ها غلبه کند، باقالی وارد کردند. چایی که برای آن در حال حاضر سازمان داریم در عصر قاجاریه در عصا و چوب دستی‌ها و به صورت مخفیانه وارد کشور ما شد. چای پشتوانه سیاسی انگلیس در پشت آن است. جالب است که خیلی از حیوانات همهٔ گیاهان را می‌خورند ولی گیاه چای را نمی‌خورند.

آقای دکتر «فردریبرگ» در کتاب تاریخ طب، ساختمان طب را نیمی آسمانی و نیمی زمینی شمرده است، نیم آسمانی آن را ناشی از اطلاعات پیامبران و نیم زمینی آن را ناشی از تجربیات بشر به حساب می‌آورد. اگر این تعریف از خواستگاه علم طب درست باشد در صد سال گذشته به نظر می‌رسد، علوم پزشکی از نیمهٔ آسمانی خود فاصلهٔ زیادی گرفته است و به تعبیر دیگر گسترهٔ تجربه که در اصطلاح کاربردی علم نامیده می‌شود در طب بسیار توسعه یافته است. به نحوی که اساس و ساختار و بنیان و پایهٔ خود را که از خداوند گرفته و از طبیعت برداشت کرده است را فراموش کرده است. از این رو کارایی طب نیز به شدت کاهش پیدا کرده است و این کاهش کارآمدی سازمان بهداشت جهانی را وادار کرده است تا به کشورهای عضو توصیه کند تا سال ۲۰۰۵ زمینهٔ حقوقی ورود اطلاعات سنتی طب خود را از سیستم درمانی کشور خود وارد سازند. به نحوی شده است که بهداشت جهانی، خود توصیه می‌کند مردم به سمت طب سنتی خودشان بروند، به همین دلیل تغذیه بسیار حائز اهمیت است. حضرت موسی یا عیسی فردی را که می‌خواستند مداوا کنند، می‌فرمودند فلان گیاه را استفاده یا ضماد کنید. کتاب حضرت داوود ۱۲۰ جلد، راجع به گیاهان دارویی بود که نحوهٔ تغذیهٔ درست را نشان می‌داد. اگر به بسیاری از روحانیون و مراجع که به این مراتب و سن و جایگاه رسیده‌اند دقت کنیم خواهیم دید که بدلیل الگوی تغذیهٔ صحیح به اینجا رسیده‌اند.

گفتگو از ملکه سادات امجد


کد خبرنگار : 23