به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ نوحه عربی توسط «آیات القرمزی» بانوی مجاهد بحرینی سروده شده که چندین ماه در زندانهای آل خلیفه تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفته بود. محسن رضوانی نیز شاعر بخش فارسی این نوحه است.
این نوحه را بشنوید:
متن نوحه را بخوانید:
یا لیتنی اَفدیکَ یا سبطَ الأمینْ
(کاش ای پسر رسولخدا من فدایت شوم)
أذودُ عنکَ یا حسینْ
(و از تو دفاع کنم... یاحسین)
و هل یُنالُ ؟.. هذا المَنالُ .. فی الأربعین
(و آیا این آرزو در اربعین محقق میشود؟)
زَحفاً إلیک بالأربعین
(در اربعین با سر به سوی تو میآییم)
نَسعَی لقبرکم یاحسین
(برای رسیدن به قبرت تلاش میکنیم یاحسین)
نَمشی کما مَشِیتَ بلا
(آنگونه راه میرویم که تو)
ظَهرٍ إلى قَطیعِ الیَدَین
(با پشت خمیده به سوی عباس رفتی)
و شوقُنا... و شوقُنا... وشوقُنا لکربلاء
(اشتیاق ما... اشتیاق ما...اشتیاق ما به کربلاست)
*** *** *** ***
بالأربعین... لو قَطَّعوا منّا الیدین
نأتیک زحفاً یا حسین
(اگر دو دست ما را جدا کنند، باز هم در اربعین با سر به سوی تو میآییم یاحسین)
نَسعی إلیکَ... حُزناً علیکَ... بالأربعین
(در اربعین ازغم تو به سوی تو میشتابیم)
خُذنی إلى جِنان الخلود
(مرا با خود به بهشت جاودان ببر)
یامن به یَطیب ُالوجود
(ای کسی که زندگی به تو معطر میشود)
خُذنی لکربلاء یا حسین
(ای حسین مرا با خود به کربلا ببر)
حیثُ الحیاةُ فِیَّ تَعود
(جایی که زندگی به من باز میگردد)
زَحفاً إلیک
(با سر به سوی تو میآییم)
زَحفاً إلیک
(با سر به سوی تو میآییم)
زحفاً إلیک یا حسین
(با سر به سوی تو میآییم یاحسین)
*** *** *** ***
یا سیدی .. یَفدیک کُلُّ العاشقین
(ای مولای من! همه عاشقان به فدایت)
تَبکی علیکَ کُلُّ عَین
(همه چشمها برای تو گریانند)
کُلٌ یُنادی ...مِن الفؤادِ.. آهٍ حسین
(هر کسی از صمیم قلبش ندای "آه ای حسین" سر میدهد)
اَمشی على العُیونِ إلیک
(با چشمانم به سوی تو میآیم)
و الشُّوقُ مُنتهاهُ لدیک
(چرا که اوج اشتیاق در نزد توست)
یا لیتنی فُراتُ النَّدى
(ای کاش شبنم فرات بودم)
حتّى أکونَ بینَ یدیک
(که در مقابل تو قرار میگرفتم «تا تشنگیات را تسکین بخشم»)
متى تُرى؟
(چه وقت تو را میبینیم؟)
متى تُرى؟
(چه وقت تو را میبینم؟)
متى تَرانا ونَراک؟
(چه وقت ما را میبینی و تو را میبینیم؟)
*** *** *** ***
با هر قدم، دوباره می تپد دلم
(معکلخطوةینبضقلبی)
به شوق دیدن حرم
(شوقالزیارةالحسین)
به یاد زینب.... نشسته بر لب.... سرود غم
(نتذکرآلامزینبونترددالمراثی)
هرکس ز گوشه ای آمده
(کلزائرقدجاءمنبلد)
اما شبیه یکدیگریم
(ولکننانشبهبعضناالبعض)
دور از نژاد و رنگ و زبان
(لایهمنااللونواللغةوالقومیة)
گویا همه ز یک مادریم
(وکأننامنأمواحدة)
با هر زبان، با هر نژاد، ما عاشقان حیدریم
(رغماختلافاللغاتوبغضالنظرعنتکثر
القومیاتنحنعشاقحیدر)
*** *** *** ***
رزمنده ایم، تا وقتی ما زنده ایم
(مجاهدون،مادمناحیاً)
به عشق تو بنده ایم
(وبحبکمتیما)
تو بودی تنها ...ز روی زهرا... شرمنده ایم
(أنتبقیتوحیداً... ونحنخجلان.... منزهراء)
این سیل جاری جمعیت
(هذاالسیلالجاریمنالناس)
کابوس هر شب دشمن ست
(هوکابوسالعدوفیکللیلة)
شور و دلاوری ارث ماست
(نحنورثةالعشقوالاستبسال)
فردای این جهان روشن ست
(وسیکونمستقبلالعالممضیئا)
ذکر همه، این زمزمه، لبیک یابن فاطمه
(الجمیعیرددونلبیکیابنفاطمه)