تاریخ : 1395,شنبه 11 ارديبهشت18:57
کد خبر : 198504 - سرویس خبری : یادداشت

محسن جبارنژاد

خط تحریف اندیشه‌های مطهری و ضرورت تشکیل کمیته هوشیاری

اندیشه های مطهری بر پایه ی مرزبندی های دقیق حق و باطل بود، حال آنکه لیبرالیزم قائل به حق و باطل نیست. و البته دشمنان او خوب می دانند که کدام نقطه را هدف قرار دهند.

خبرنامه دانشجویان ایران: محسن جبارنژاد// مطهری را بدون شک باید بازخوانی کرد. باز خوانی او نه یک نوستالوژی که یک ضرورت تاریخی است. اغراق نیست اگر بگوییم مطهری شناسنامه انقلاب است، شناسنامه ای که اگر در آن دست برده شود هویت این انقلاب نیز جعل خواهد شد. هنوز هم که 37 سال از انقلاب اسلامی می گذرد، آثار مطهری متون دست اول اند و نوشته های او به مثابه ی مرجع و منبع آثار بزرگان حوزه و دانشگاه محسوب میشود. بازخوانی مطهری ، باز خوانی یک شخص نیست، بازخوانی آرمان ها و محکمات انقلاب است. ویژگی بارز مطهری، خلوص و شفافیت تئوریک اندیشه های اوست و همین خلوص و شفافیت است که مرزبندی ها را کاملا دقیق و خط کشی شده در آستانه ی ورود به دهه پنجم انقلاب، فراروی ما و نسل ما قرار میدهد. ماهایی که به عنوان نسل های سوم و چهارم، هیچ کدام از مرارت ها و رنج هایی را  که نسل های اول و دوم متحمل شدند، ندیدیم و فقط شنیدیم و درست به همین دلیل است که این نسل حتی بیش از نسل های پیشین که خود وسط میدان معرکه بودند، به فهم عالمانه ی آن آرمان ها ی والا و آن خطوط دقیق و مضبوط محتاج است وضرورت بازخوانی مجدد مطهری، درست به همین دلیل است.

البته این همه ی ماجرا نیست، چرا که این خط اصیل همواره در خطر تحریف بوده است و همین اصالت نیز باعث شده تا مطهری بزرگترین دوستان و بزرگترین دشمنان را داشته باشد.خط تحریف مطهری که از زمان حیات آن بزرگوار شروع شد، هم اکنون نیز ادامه دارد و قطعا درآینده نیز امتداد خواهد داشت. چرا که پروژه ی تحریف مطهری به معنای تحریف انقلاب و تحریف اندیشه های امام(ره) است و دشمنان امام و انقلاب نیز به این راحتی کوتاه نخواهند آمد. این خط تحریف تاکنون خود را در چند پرده نشان داده که ذیلا اشارتی مختصر بدان خواهد رفت:

پرده ی اول: ترور شخصیتی در زمان حیات مطهری
شاید برخی تصور کنند که مثل همین حالا که مطهری را محترم میشماریم و در روز معلم مقام او را پاس میداریم و انواع تجلیل ها را از شخصیت او به عمل می آوریم، در زمان حیات او نیز همین گونه با او برخورد میشد! در حالی که مطهری در زمان حیات خویش آماج شدید ترین ترور های شخصیتی از جانب مارکسیست ها، لیبرال ها، جریانات ملی مذهبی، جریان های التقاطی و ... قرار داشت و روزی نبود که به بهانه های مختلف از او هتک حیثیت و حرمت نشود و جالب آن که برخی از کسانی که بعد از شهادت او گریبان چاک میکردند، در زمان حیات او بیشترین بی انصافی ها را در حق مطهری و خط فکری او روا داشتند (کما اینکه هم اکنون نیز همین مواجهه با علمایی که راه مطهری را ادامه میدهند و به تعبیر رهبر انقلاب خلأ او را پرکرده اند، در حال وقوع است) و صد البته همه ی این ترورهای شخصیتی بعد از آن اتفاق افتاد که در آوردگاه اندیشه و میدان مبارزه ی فکری، نتوانستند حریف مطهری شوند.

پرده ی دوم: ترور و حذف فیزیکی مطهری:
البته کاسه صبر  این جماعت که همواره شعار آزادی بیان و اندیشه میدادند، لبریز شد و مطهری که روز به روز با کلام خویش، نفوذ معنوی اسلام اصیل را تا اعماق حوزه و دانشگاه گسترش میداد و با قلم خود خیل عظیم جوانان دانشگاهی را از حیرت و سرگردانی و گرفتار آمدن در دام اندیشه های التقاطی نجات میداد، دیگر برای آن جماعت قابل تحمل نبود و اینجا بود که تنها راه جلوگیری از تکثیر مطهری و اندیشه هایش را ترور و حذف فیزیکی او دانستند و جالب آن که گلوله ای که به مغز مطهری شلیک شد، از اسلحه کسانی خارج  شد که خود را روشنفکر دینی میدانستند و قائل به قرائت متفاوت از اسلام بودند!

پرده ی آخر: تحریف شخصیت و افکار مطهری:
حتی ترور شخصیتی و ترور فیزیکی مطهری نیز مانع از آن نشد که دشمنان مطهری دست از سر او بردارند، چرا که خود خوب میدانستند که مطهری خورشیدی است که تابش اندیشه هایش تازه بعد از شهادتش شروع خواهد شد، لذا پس از ناکامی در آوردگاه های قبلی، دست به تحریف اندیشه های مطهری زدند و سعی کردند او را مصادره به مطلوب کنند و حتی برخی گفتند که مطهری دارای اندیشه های لیبرالی است! البته آقایان هیچ گاه توضیح ندادند که چگونه مطهری یک لیبرال بود؟! به نظر میرسد کسانی که چنین اندیشه هایی به او نسبت میدهند در خوشبینانه ترین حالت، یا مطهری را نمیشناسند یا لیبرالیسم را. مگر شکاکیت، سکولاریزم، نسبی گرایی، قرارداد گرایی، تولرانس، پلورالیزم، اولویت آزادی فرد به عدالت اجتماعی، بازار آزاد، اقتصاد خصوصی، اصالت سود، اصالت لذت و ... همه و همه مفاهیم لیبرالی نیست؟ باید از مدعیان پرسید از کدام نوشته ی مطهری ، موافقت او با چنین اصولی را برداشت فرمودید؟! اگر سندی هست آقایان ارائه بفرمایند! اصلا اگر مطهری لیبرال بود اینهمه دشمنی با او چه وجهی داشت؟

اندیشه های مطهری بر پایه ی مرزبندی های دقیق حق و باطل بود، حال آنکه لیبرالیزم قائل به حق و باطل نیست. و البته دشمنان او خوب می دانند که کدام نقطه را هدف قرار دهند.

ناگفته نماند این پرده نیز  پرده ی آخر نخواهد بود و بدون شک این خط تحریف برای آینده نیز برنامه هایی خواهد داشت و پروژه های جدیدتری را رونمایی خواهد کرد. این خط،  عقبه های خاص خود را دارد  و البته با شعار رفرم و اصلاح و لیبرالیزم خواهد آمد اما در عمل به چیزی کمتر از تهی کردن افکار مطهری از آن روح ناب و انقلابی و اسلامی رضایت نخواهد داد. و این عقبه نیز از مدت ها قبل هم در حوزه و هم در دانشگاه مشغول سربازگیری و  ساماندهی پیاده نظام های خود است. تحریف اندیشه ی مطهری تحریف اسلام است و پروژه ای است کاملا مدیریت شده برای تقلیل دین از یک امر اجتماعی پویا، کارآمد در حوزه ی اجتماع و تمدن ساز به یک دین صرفا فردی و نه اجتماعی و بدون موضع نسبت به حق و باطل و بی تفاوت نسبت به مسئله عدالت اجتماعی.

مطهری خط مقدم پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک ما است. اگر این سنگر فتح شد، سنگرهای دیگر یکی یکی سقوط خواهند کرد . فراموش نکنیم روح و محتوای جمهوری اسلامی افکار مطهری است، آنچه که دشمن آن را بر نمی تابد این روح است و گرنه به تعبیر رهبر انقلاب، استکبار احیانا با اینکه حتی یک عمامه به سر هم در راس جمهوری اسلامی باشد، مشکلی ندارد، مشکل آن ها با آن روح و نرم افزار است و این نرم افزار همان اندیشه های مطهری است. فوری ترین اولویت ما نیز تشکیل کمیته های هوشیاری در حوزه و دانشگاه با کمک جوانانی است که مومن به اندیشه ی مطهری اند و خوشبختانه تعدادشان نیز رو به تزاید است و با تشکیل این کمیته و خوانش مجدد و مکرر مطهری است که میتوان دشمنان مطهری را که دشمنان انقلاب اند، ناکام گذاشت...


کد خبرنگار : 16