گوش کنید
ای آنانکه در شکارِ فرصت ها، استادِ همه اید!
حادثه یِ گورستانِ بزرگِ نصیرآباد
که در حومه یِ شهریار زبانزد شده ست
به جبرِ روزگار
و یا دستانِ درآمده از آستینِ استکبار!
و یا شانسِ همیشه خوبِ شما،
رسانه ای شده است ...
دیگر اینجا با اجازه یِ خواصّ، حوصله ام سر رفته است
مثلِ همانانی
که از صبح تا شب خود را به گُور سپرده اند
و دارند در خود، دست و پا می زنند!
ای شما که بیت المال را بیت الحال کرده اید
و حرف از میلیاردها دلار می زنید
شما که اهلِ سکوت نبوده اید!
پس چرا ساکت و راحت و آرامید
و اینگونه یقه بسته و کمی هم داغ مهر بر پیشانی
بر رویِ صندلیِ چرخدارِ ریاست نشسته اید!؟
لطفاً بیائید و برایِ خاطرِ خود وَ دوستانتان
این را هم یک پروژه یِ مالی کنید؛
و برایِ هزینه یِ حتّی شده یک سفر به فرنگ
از رؤسایِ خوب و هماهنگتان،
درخواستِ بودجه هایِ کلان و بزرگ کنید
تا اساسی، مسئله را حل نموده و راهکار دهید!
و کارشناسانه بگوئید
اینها که از کارتن به گور پناه بُرده اند
اشکالِ کارشان کجا بوده است؟!
چون
می ترسم از ندانم کاریِ مشاورانتان
جیبِ همیشه بهار و شریفتان،
بی بهره و متضرّر شود!
و بدّتر از آن
ما هم در ندانستن فلسفه یِ این جریان
که شناختِ عالمانه یِ آن مدیونِ مغزهایِ متفکّرِ شماست
بمانیم و غرق شویم!
ای دلسوزانِ شریف
که لَمکَده هایتان در کیش و شمال و لندن و کالیفرنیا
برایِ آیندگان، فیلم هایِ پُرفروش می شود؛
اگر سودِ این پروژه یِ بسیار هُلو، درست حساب شود
سر از میلیاردها در می آورد!
بالاخره این هم برایِ شما
که امسال نسبت به سالهایِ پیش کاسب نبوده اید
و جز چندین میلیارد به حساب هایتان واریز نکرده اید
خود یک کار و بارِ نسبتاً خوب و حسابی است!
باور کنید جایِ دوری نمی رود!
تو را به خاطرِ طایفه یِ خاورانِ در رفته
لطفاً بلند شده و قیمتِ پروژه را فقط به دلار بفرمائید
تا مجبور نشوید
شماها که بعد از سال ها باعثِ افتخار گشته اید
وامِ بلاعوض گرفته
و یا زبانِ بعضی لال، شرمنده یِ زن و بچه هایتان شوید!!!
محمدرضا جعفری