تاریخ : 1395,دوشنبه 25 بهمن19:16
کد خبر : 226745 - سرویس خبری : باشگاه نویسندگان

محمد بحرینی؛

«انزوا» و باز هم خیانت

مگر خیانت مسئله چند درصد از مردم جامعه ی ماست؟! ظاهراً سینمای ما کاری ندارد جز این که تا مشکلی در یک درصد از مردم به وجود آمد، سریع بیاید و ده ها فیلم راجع به آن بسازد و آن قدر آن را تکرار و ترویج کند تا درصد بیشتری از جامعه درگیر آن شود.

خبرنامه دانشجویان ایران: محمد بحرینی// متاسفانه در حالی که چند سالیست قرار است سینمای ایران رویکرد ضد خانواده ی خود را کنار بگذارد و برای تحکیم خانواده تلاش کند، باز هم شاهد ساخته شدن فیلم هایی با مضمون خیانت هستیم و تاسف بالاتر آن جاست که این گونه فیلم ها به جشنواره نیز راه می یابند و احتمالاً قرار است اکران هم بگیرند!

فیلم انزوا که می خواهد فردی را به تصویر بکشد که اشتباهاً راجع به دیگران قضاوت می کند و در طول فیلم متوجه می شود که قضاوتش در مورد اطرافیانش اشتباه بوده، موضوع قصه ی خود را در بستر مفهوم خیانت زن به شوهر روایت می کند. پرویز که شش سال در زندان بوده و بعد از شش سال بیرون آمده است، حالا در بیرون از زندان با انواع حرف و حدیث ها مواجه است که پشت سر همسرش زده می شود و در طول کل فیلم به دنبال این است که بفهمد آیا شک او به همسرش درست است یا خیر؟ اگر درست است چه کسی از اطرافیان او مرتکب این کار شده است؟ مسئله ی اساسی این جاست که اگر می خواهیم فیلمی راجع به قضاوت بسازیم و بگوییم قضاوت بی جا بد است و نباید راجع به دیگران زود قضاوت کرد، چرا این موضوع را در بستر مفهوم خیانت بیان می کنیم؟ فیلمی می سازیم و قصد داریم پیام آموزنده اخلاقی ارائه دهیم: " راجع به افراد زود قضاوت نکنید! " اما در کنار آن ذهن مخاطب را یک ساعت و نیم روی پرده ی سینما به مفهوم شنیع و قبیحی به نام خیانت درگیر می کنیم.

مگر خیانت مسئله چند درصد از مردم جامعه ی ماست؟! ظاهراً سینمای ما کاری ندارد جز این که تا مشکلی در یک درصد از مردم به وجود آمد، سریع بیاید و ده ها فیلم راجع به آن بسازد و آن قدر آن را تکرار و ترویج کند تا درصد بیشتری از جامعه درگیر آن شود. بدیهی است که وقتی موضوعی بارها و بارها برای افکارمان تکرار شود تبدیل به رفتارمان خواهد شد. متاسفانه در فضای هنری ما دائماً صحبت از حقوق هنرمندان به میدان می آید اما هیچ کس به فکر حقوق مردم نیست. ظاهراً با تعریفی که فعلاً در فضای هنری ما وجود دارد فقط هنرمندانند که از حق و حقوق برخوردارند و مردم هیچ حقوقی ندارند. هیچ کس حامی حقوق مردم در این سنما نیست. پوستر جشنواره ی امسال به گونه ای طراحی شده است که گویی علی حاتمی دارد با بغض به سینمای ایران می نگرد و به حال سینما می گرید. آری، به حال سینمایی که هیچ حقوقی برای مردم قائل نیست و تمامی فریادها، فشارها، سهم خواهی ها، اعتراض ها، جنجال آفرینی ها و ... همه و همه در راستای دفاع از حقوق هنرمندان است باید هم گریست. جالب این جاست که همیشه از کم شدن استقبال مردم از سینما ناله می کنیم و نمی خواهیم به ریشه و علت این کم شدن اقبال مردمی اندیشه کنیم.

سینمایی که هر بار مردم به آن جا می روند، احساس می کنند به غرور ملی و هویت شان توهین می شود، صفات خوب شان دیده نمی شود، انگیزه هایشان برای حل مشکلات و پیشبرد کشور سرکوب می شود، با فیمسازانی مواجه می شوند که هیچ سوادی در مسائل اجتماعی ندارند، با این حال اصرار دارند از بالا به مردم نگاه کنند و به جای مردم فکر کنند و تصمیم بگیرند. وقتی مردم مدام با چنین سینمایی مواجه می شوند، بی اعتنا از کنار آن خواهند گذشت و به حال آن تاسف خواهند خورد. آری به حال این سینما باید گریست. سینماگری که با افتخار، خود را سینماگر دولتی و حکومتی نمی داند چرا که افتخار او وطن فروشی اوست. حاضر است برای یک جایزه ی بی ارزش از دست بیگانه ای که سابقه ی دشمنی با ملتش بر هیچ کس پوشیده نیست جز آنان که خود را بر خواب زده اند، ملت خود را بفروشد و بر روی پرده ی سینما تحقیر کند، به حال آن سینماگر باید گریست. این است راز کم شدن اقبال مردم به سینما. حال بنشینیم و هر روز فکر کنیم که چرا اقبال مردم به سینما کم شده است.


کد خبرنگار : 23