تاریخ : 1395,دوشنبه 16 اسفند18:05
کد خبر : 229132 - سرویس خبری : باشگاه نویسندگان

یاسین قاسمی؛

«لاک قرمز»؛ اثری که معضلات جامعه ایرانی را سیاه مطلق نشان نمی‌دهد

در این فیلم پس از مرگ پدر، تمامی بزرگان فامیل، اقوام و... که کمکی از دستش بر می‌آمد یا ترسو یا ناتوان بودند که در این بین اکرم یک‌تنه و مردان در مقابل همه مشکلات ایستاد. بازی تحسین برانگیز او در پشت آسایشگاه کودکان زمانی که اعتراض می‌کند و برادر و خواهر خردسال‌اش را از مسئولین طلب می‌کند، دوباره نشان می‌دهد که اکرم فقط یک هدف دارد و اینکه با هر شرایطی که هست غرور خود و خانواده‌اش را حفظ کند.

خبرنامه دانشجویان ایران: یاسین قاسمی// ورود فیلم «لاک قرمز» به شبکه نمایش خانگی فرصت دوباره‌ای به ما می‌دهد برای مرور این فیلم که با در نظر گرفتن فضای اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی یک خانواده جنوب شهری و فقیر که درگیر اعتیاد پدر و درگیری بین اعضای خانواده، خصوصا ضرب و شتم مادر توسط پدر را نشان می دهد و همچنین با دوری از احساسات و عدم تمایل به واکنش‌های عاطفی و تبدیل نشدن به یک فیلم ملودرام بی‌مایه، اثری را ببینیم که از سیاه‌نمایی و به قهقهرا کشاندن جامعه ایرانی به دور است.

 فیلمنامه این فیلم از نوع شخصیت محوری است و به این معنی که یک شخصیت مرکزی در داستان درگیر موقعیتی شده است و تلاش می‌کند تا خود را به وضع آرام قبلش بازگرداند اما مجبور می‌شود که مسیری را طی کند که او را به درکی تازه از زندگی می‌رساند و تبدیل به آدمی دیگر می‌کند. در فیلم «لاک قرمز» اکرم(با بازی پردیس احمدیه)  شخصیت محوری و اصلی داستان است. مهمترین هدف او در فیلم این است که غرورش را از دست ندهد. غروری که تنها از پدر به او ارث رسیده است.

«لاک قرمز» فیلمی است که به مانند فیلم‌های مشابه‌اش همچون «جدایی نادر از سیمین»، «فروشنده»، «قصه‌ها» و... به دنبال فروپاشی خانواده و جامعه‌ی ما نیست ؛ بلکه همانند فیلم خوش‌ساخت رسول صدرعاملی به نام «من ترانه پانزده سال دارم» روایت دختر جوانی است که در سال‌های حساس زندگی‌اش با بدترین اتفاقات ممکن مواجه می‌شود. زمانی که پدر معتاد (با بازی بهنام تشکر) از پشت بام منزل به پایین سقوط می‌کند و میمیرد، او و خانواده‌اش در بدترین شرایط قرار می‌گیرند و آن هنگام که متوجه می‌شوند پول پیش خانه را پدرش برای تهیه چوب و درست کردن عروسک‌های چوبی از صاحب‌خانه میگیرد و باید خانه را ترک کنند، مادر(با بازی پانته‌آ پناهی‌ها) و دختر هر کدام به تکاپو افتاده تا پول را جور کنند و آن را به صاحب خانه برگردانند. اکرم به جای تن‌پروری و در جا زدن از ادامه زندگی، قهرمانانه برای حفظ صیانت و امنیت روانی، خانواده‌اش تلاش می کند و به دنبال پویا شدن زندگی خانواده‌اش است.

شخصیت جالب پدر معتاد، شبیه به هیچ کدام از پدران معتادی که در سینما تا کنون دیده بودیم، نیست! پدر دخترش را بخاطر لاک قرمز دخترش توبیخ نمی‌کند چون نمی‌خواهد غرور دخترش خورد شود؛ مثل غرور خودش که به کسی اجازه نمی‌دهد تا عروسک‌سازی چوبی‌اش را تعطیل کند و میز و صندلی بسازد. اما وقتی از وجهی دیگر برخورد پدر با مادر اکرم را مشاهده می‌کنیم نوعی تناقض رفتاری در شخصیت‌اش است که او را پیچیده و باورپذیر می‌کند. اکرم زمانی که پس از ضرب و شتم مادر به خانه بر می‌گردد و حمایت پدر از مادرش را می‌بیند شوکه می‌شود و البته مخاطبان را هم به شناخت تازه و واقعی نسبت به این خانواده و امثال آن را می‌رساند.

در این فیلم پس از مرگ پدر، تمامی بزرگان فامیل، اقوام و... که کمکی از دستش بر می‌آمد یا ترسو یا ناتوان بودند که در این بین اکرم یک‌تنه و مردان در مقابل همه مشکلات ایستاد. بازی تحسین برانگیز او در پشت آسایشگاه کودکان زمانی که اعتراض می‌کند و برادر و خواهر خردسال‌اش را از مسئولین طلب می‌کند، دوباره نشان می‌دهد که اکرم فقط یک هدف دارد و اینکه با هر شرایطی که هست غرور خود و خانواده‌اش را حفظ کند.

رئالیسم(واقع‌گرایی) در سینمای ایران بصورت دو رویکرد متفاوت است؛ نخستین رویکرد، آن دسته از فیلم‌هایی که در تلاش‌اند تا واقعیات جامعه را بدون هیچ واسطه‌ای و در عین حال تلخ و مأیوسانه برای مخاطبین خود بیان کنند تا بخشی از جامعه آسیب دیده را به اهالی آن نشان دهند، اما رویکرد دومی نیز در آثار سینمایی وجود دارد که در فضای تلخ و واقعی جامعه به دنبال نقاط امیدی هستند تا از درون همان شخصیت‌ها، قهرمانان زندگی در جامعه آسیب دیده را به دنیای سینمایی خود اضافه کرده و به مخاطب حس امیدِ توأم با سختی را منتقل کرده و این مدل آثار به واسطه این نگرش از بیان تلخی‌ها فاصله گرفته ولی در عین حال می‌توانند دردهای جامعه را بدون سیاه‌نمایی مطلق به مخاطب ارائه دهند. بدون تردید «لاک قرمز» از جمله آثار سینماییِ متعلق به رویکرد دوم است.

به جرأت می‌توان گفت که سیدحاتمی درک درستی از «اشیا»ی پیرامون فیلم دارد. عروسک‌های چوبی پدر معتاد که در اوایل فیلم چهره‌ای زمخت و زشتی داشتند، در پایان فیلم توسط اکرم آراسته و آرایش می‌شوند و لباس عروس بر تن‌شان می‌کند و این قسمت از داستان دقیقا نمادی‌ست از تحول و گذار اکرم از یک دختر دبیرستانی ساده به دختری که اکنون باید خرج خود و برادر و خواهر خردسال‌اش را در بیاورد.

در سینمای خودمان که عادت کردیم تا کلی آثار سخیف و بی سر و ته ببینیم، «لاک قرمز» یک اثر خوب است. در سکانس پایانی فیلم، اکرم شخصیت قهرمان فیلم همه چیز را از دست داده و با عروسک‌های به جا مانده از پدرش، در خیابان قدم بر می‌دارد تا پس از فروش آن‌ها کسب درآمد کند. این پایان نه زیادی دراماتیک است و نه بی‌جا خوش، چرا که عین حقیقت و دست‌یابی کارگردان به رئالیسم مورد نظرش است.

اولین فیلم بلند سید جمال سیدحاتمی بی نقص نیست و دارای نقاط ضعفی است. در سکانس‌های مختلف داستان، زیاده‌گویی وجود دارد و قصه‌های کوچک فیلم جذاب و دلچسب نیست چرا که گاهی مخاطبین از موضوع اصلی غافل می‌مانند و به دنبال این هستند که از شخصیت‌های فیلم اطلاعاتی را کسب کنند. از سوی دیگر تیزر تبلیغاتی «لاک قرمز» که بسیار ساده بود دلیل اصلی فروش کمِ این اثر در گیشه‌ها به حساب آید.


کد خبرنگار : 38