تاریخ : 1395,پنجشنبه 26 اسفند14:24
کد خبر : 230206 - سرویس خبری : یادداشت

محمد زعیم‌زاده

مگر چاره‌ دیگری هم دارید؟

فرض من این است که در شرایط عادی همین اتفاق خواهد افتاد، البته نه به علت اینکه دولت کنونی دولت موفقی در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی بوده است». با این وضعیت همپیمانی فراکسیون امید و دیگر اصلاح‌طلبان با روحانی چیزی جز ادامه همان فروکاست ایدئولوژیک این جریان نیست.

خبرنامه دانشجویان ایران: محمد زعیم زاده*// چند روزی است رسانه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب با آب و تاب تمام تعریف می‌کنند که بله چه نشسته‌اید که جناب حسن روحانی کاندیدای واحد اصلاح‌طلبان برای انتخابات 96 است. بگذریم که در همین اثنا برخی اصلاح‌طلبان حاضر در صحنه مانند کواکبیان و اشرفی‌اصفهانی ساز دیگری می‌زنند اما سوال اصلی این است که آیا اصلاح‌طلبان چاره‌ای هم جز حمایت از روحانی در رقابت‌های پیش رو داشتند؟

جریان اصلاح‌طلب که بعد از چرخش ایدئولوژیک دهه 70 و رسیدن به رادیکالیسم حاد چند سالی است به مرز پراگماتیسم اپورتونیستی رسیده‌اند و دیگر خودشان هم می‌دانند که مهم‌ترین اصل آنها بی‌اصلی و اصالت ماندن در قدرت است، حالا حداقل قبل از برگزاری مراسم جشن و پایکوبی حل معمای چگونگی ورود به انتخابات 96، در جمع‌های محفلی خودشان به این سوال جواب بدهند که عایدی 4 سال حمایت از روحانی چه بوده است؟!

درست آن است که بگوییم اصلاح‌طلبان باید حدی از واقع‌بینی را نیز در تحلیل‌های خود قرار دهند و به این توجه داشته باشند که حمایت از 4 سال ناکارآمدی که مردم آن را به عینه لمس کرده‌اند نه تنها ریسک بزرگی برای ریزش پایگاه اجتماعی آن جریان است بلکه این مسیر در مرز حماقت سیاسی قرار می‌گیرد.

اصلاح‌طلبان اگرچه امروز شریک و موتلف سیاسی روحانی به حساب می‌آیند و در فرآیند 4 ساله دولت، آنها هم صاحب منصب شدند و هم به بازسازی سیاسی خود پرداختند و باید مسؤولیت بخش زیادی از وضعیت موجود را بپذیرند اما هوش سیاسی هم این را حکم می‌کند که حمایت از این مسیر ناکارآمد 4 ساله که هم به لحاظ اقتصادی نابسامان است و هم در حوزه فساد رکوردشکن بوده و حتی در آزادی بیان هم نمره مردودی می‌گیرد، به معنای تایید ناکارآمدی است و هیچ کس این را از آنها نمی‌پذیرد، مگر آنکه آنها همچنان پایبند به این باشند که توسعه سیاسی به معنای ماندن در قدرت است و ماندن در قدرت به‌واسطه توجیه ناکارآمدی حاصل می‌شود.

این جریان حتی به هشدارهای همصنفی‌های خودش نیز بی‌توجه است، چنانکه محمدرضا تاجیک از پایگاه نظری اصلاح‌طلبان هم امروز وضعیت روحانی را مناسب نمی‌داند و «اگر دولت آقای روحانی صدای پای آینده را نشنود تا قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری توسط مخالفان «چپ و راست» می‌شود. اگر دولت آقای روحانی تمایل دارد دولت 4 ساله‌اش به 8 سال ارتقا پیدا کند باید در طول یک سال آینده نمایش کارآمدی و توانمندی از خود بروز بدهد و به نیازهای فوری و ملموس مردم پاسخ مناسب بدهد».

مشاور رئیس دولت اصلاحات درباره عملکرد دولت و اوضاع اجتماعی آن می‌گوید: «بی‌تردید آنچه به‌ نام جریان اعتدالگرا مطرح شد نه دارای پایگاه گفتمان و نه دارای گفتمانی بود، هر چند به‌ صورت تساهل و تسامح اسمش را می‌گذارند گفتمان اعتدالگرا اما هیچ‌چیز از این گفتمان بهره نبرده است و هنوز نتوانسته خودش را در قامت گفتمان عرضه کند و هیچ گرانیگاه و خاستگاه وسیع طبقاتی ندارد. اگر بخواهم صریح بگویم تنها شانس آقای روحانی در انتخابات آتی فقدان آلترناتیو است. آقای روحانی نه اینکه آلترناتیو برتر جامعه باشد و نه اینکه تنها بازیگر مقبول کشور در عرصه سیاست باشد اما چون بازیگر دیگری نیست، با کارت دیگری نمی‌شود بازی کرد. فرض من این است که در شرایط عادی همین اتفاق خواهد افتاد، البته نه به علت اینکه دولت کنونی دولت موفقی در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی بوده است». با این وضعیت همپیمانی فراکسیون امید و دیگر اصلاح‌طلبان با روحانی چیزی جز ادامه همان فروکاست ایدئولوژیک این جریان نیست.

فارغ از اینکه اساسا مطالبات و دغدغه‌های فراکسیون اصلاح‌طلب هیچ قرابتی با مشکلات مردم ندارد و طرح‌های این فراکسیون از جمله طرح برخورد با سوال‌کنندگان نیز خود موید این مساله است، واقعیتی که وجود دارد و خود اصلاح‌طلبان هم خوب می‌دانند این است که روحانی خیالش جمع است که این جریان به دلیل خطای هولناک سال 88 و شورش علیه جمهوریت نظام اساسا در نقطه‌ای قرار ندارند که بخواهند برای روحانی تکلیفی تعیین کنند یا امتیازی بگیرند. روحانی می‌داند حکایت اصلاح‌طلبان حکایت فردی است که از او سوال کردند: اگر در دریایی مواج کوسه دنبالت کرد چه می‌کنی؟ گفت بالای درخت می‌روم.

گفتند: آخر وسط دریا درختی در کار نیست! گفت مجبورم می‌فهمی؟ روحانی خوب می‌داند که آن کوسه عملکرد خطرناک جریان اصلاح‌طلب در فتنه 88 است، از همین رو است که حتی در آن جلسه 80 نفره هم دوست دارد از به اصطلاح موفقیت‌های اقتصادی دولت بگوید. روحانی ترجیح می‌دهد به جای فکر کردن به اصلاح‌طلبان، کار نکرده در حوزه اقتصاد در 4 سال گذشته را با آمار دادن پر کند، حتی حاضر است با اعتماد به نفس بسیار بالا در حالی که رکود و بیکاری به عنوان 2 سم کنونی فضای اقتصادی با گوشت و پوست و استخوان مردم لمس می‌شود از رشد اقتصادی بالای 11 درصد بگوید و این وسط ابایی هم ندارد که توضیح دهد چرا در آستانه انتخابات، سال پایه از 83 به 90 تغییر می‌کند و چرا این تغییر در سال 94 انجام نشده است؟ چرا معاون بانک مرکزی در آخرین روزهای اسفند 95 نرخ رشد اقتصادی سال 94 را که جزو اسرار مگوی دولت بوده است افشا می‌کند و اعتراف می‌کند نرخ رشد منفی 6/1 درصد بوده است که بدون احتساب نفت به منفی1/3درصد می‌رسد؟ چرا این آمار پیش‌تر توسط برخی مسؤولان دولتی بین 7/0 تا یک درصد اعلام شده بود؟ چه نیازی به اعلام و ساخت آمار‌ها وجود دارد؟

دولت جناب روحانی و اصلاح‌طلبان از جنبه‌های مختلفی با هم اختلاف دارند اما به نظر می‌رسد در 2 موردی که ذکر شد هر دو مجبورند به بالای یک درخت واهی و خیالی بروند. یکی به دلیل اقدامات ضد امنیت ملی در سال 88 و دیگری به‌خاطر کم‌کاری در عرصه اقتصاد در 4 سال گذشته.

* دبیر سیاسی اسبق اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل


کد خبرنگار : 16