تاریخ : 1396,یکشنبه 07 خرداد19:20
کد خبر : 236620 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

نقدی مستند بر اظهارات دکتر صادق زیباکلام در دانشگاه‌ها/ 5

آمریکا مگر چه کرد که شیطان بزرگ شد؟!

رژیم پهلوی، که به واسطه فساد گسترده در میان سران حکومت و درباریان، مخالفت با اعتقادات مردم و حرکت در جهت محو اسلام و بر قراری جو سانسور و اختناق و محو آزادی های سیاسی، اقدام به سرکوب مردم می کرد، در انجام جنایات خود همیشه به حمایت های روسای جمهور آمریکا متکی بود.

خبرنامه دانشجویان ایران: در ادامه سلسله گزارش های نقدی بر اظهارات صادق زیباکلام (اینجــا، اینجــا، اینجــا و اینجــادر این شماره به این موضوع خواهد پرداخت که چرا امام خمینی(ره) در بین طاغوت ها و مستکبرین زمان، آمریکا را مصداق بارز و تمام عیار استکبار می داند و سهم ویژه ای برای مبارزه با این شیطان بزرگ قائل می شود.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ زیباکلام در سخنرانی ها و مناظرات متعددی می گوید: "آمریکاستیزی از کجا بوجود آمده و چرا؟ از زمان حضور امام(ره) در فرانسه تا بهمن ۵۷، ایشان ۱۲۷ مصاحبه با خبرنگاران می کند که در مجموع این مصاحبه ها  نمی گویند هدف ما مبارزه با آمریکا و استکبار است و می خواهیم انقلابمان را صادر کنیم" یا می گوید: " آمریکاستیزی و اصرار بر دشمنی با آمریکا از سال 58 شروع شد ابتدا آمریکاستیزی واکنش به مارکسیست‌ها بود و اشغال سفارت آمریکا واکنشی از طرف بچه‌های اسلام‌گرای رادیکال بود که جلو افتادند تا رهبری در دانشگاه را از مارکسیست‌ها بگیرند. تداوم آمریکاستیزی به این دلیل بود که مسئولان جمهوری اسلامی بعد از اشغال سفارت آمریکا فهمیدند شنل آمریکاستیزی سلاح خوبی است و جایگاه رفیع و انقلابی برای آن‌ها در داخل و عرصه بین‌الملل بوجود آورده است، پس آمریکاستیزی برای ایستادن و بستن دهان تمام کسانی که منتقد حاکمیت جمهوری اسلامی بودند، به کمکشان آمد... امروز معتقدم آمریکاستیزی تبدیل به هویت جمهوری اسلامی ایران شده است یعنی اگر آمریکاستیزی را از نظام جمهوری اسلامی بگیرند هیچ‌چیز دیگری در دستش نیست و آمریکاستیزی به ایجاد نوعی هویت برای نظام جمهوری اسلامی بدل شده است."

بر همین اساس، «خبرنامه دانشجویان ایران» در چند گزارش می کوشد تا بصورت کاملا مستند و مبنی بر اسناد و شواهد، بررسی کند آیا اولا استکبارستیزی در کلام امام خمینی(ره) در سال های پس از 13 آبان 58 پدیدار شده یا قبل از این تاریخ نیز مسبوق به سابقه بوده است، دوم اینکه آیا امام(ره) از صدور انقلاب به دیگر کشورها سخن گفته؟ و اگر گفته در چه زمانی و چرا در آن زمان گفته است؟ (اینجــا) سوم اینکه چرا دشمنی با آمریکا در ایران جایگاه ویژه ای نسبت به سایر ظالمان و مستکبران جهانی پیدا کرد؟

دخالت در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
بسیاری از کارشناسان طراحی و اجرای کودتای ۲۸ مرداد را نقطه آغاز دخالت های مستقیم و وسیع امریکا در امور ایران می دانند. در سال ۱۳۳۲ دکتر محمد مصدق نخست وزیر ایران از طریق کودتایی که توسط سازمان سیا سازماندهی و تامین مالی شد سرنگون شد. بسیاری از ایرانی ها اعتقاد دارند که این کودتا و حمایت گسترده امریکا از شاه در سال های بعد عامل ادامه حکومت ستمگرانه محمد رضا شاه بوده است. (Gasiorowski,P261,2004)

نقدی مستند بر اظهارات دکتر صادق زیباکلام در دانشگاه‌ها

با پیروزی نهضت‌ملی شدن صنعت نفت در جریان قیام سی‌‌ام تیر ۱۳۳۱ و روی‌کار آمدن‌مجدد دکتر مصدق، نهضت، به‌اوج اقتدار خود رسید. اما به زودی با بروز اختلافات داخلی سیاست‌های‌آمریکا و انگلیس در مسیر کودتا علیه دولت دکتر مصدق و نهضت ملی به طور جدی پی گرفته شد و دکتر مصدق در ملاقات با لوی هندرسن، سفیر آمریکا، نسبت به حمایت این کشور از انگلیس و عمل نکردن به وعده هایش، وی را سرزنش‌ کرد.

در سوم‌خرداد سال‌۱۳۳۲ جان‌فاستر دالس، وزیر خارجه‌آمریکا، خبر از وقوع‌تحولاتی‌مهم‌در خاورمیانه‌داد. در اواخر خرداد ۱۳۳۲ ژنرال آیزن هاور در قبال درخواست کمک دولت ایران اعلام کرد: "چون دولت ایران توانایی فروش نفت خود را دارد، دولت آمریکا هیچ گونه کمک مالی به ایران نخواهد کرد. افزون بر این تا رضایت دولت‌ انگلیس جلب نشود، آمریکا از خرید نفت ایران خودداری خواهد کرد با وجود این، ما نسبت به سختی و موقعیت دشوار ایران آگاهیم و امیدواریم تا وضع ایران بدتر نشده دولت ایران نظرات دولت انگلیس‌ را بپذیرد". (کودتای ۲۸ مرداد، سایت آفتاب)

نقدی مستند بر اظهارات دکتر صادق زیباکلام در دانشگاه‌ها

اما با وجود این، دکتر مصدق در نامه ای به آیزنهاور از مواضع آمریکا در قبال ایران ابراز نارضایتی کرد و خواهان افزایش کمک های اقتصادی آن کشور به‌ ایران شد. آیزنهاور نیز به دکتر مصدق پاسخ رد داد و از او خواست تا فرصت باقی است اقداماتی برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع به عمل آورد. در بیست‌ و هفتم تیر ماه سال‌۱۳۳۲ پنجاه و سه نفر از کارکنان آمریکایی، تهران را ترک کردند و در کنار آن، مقادیر معتنابهی سلاح برای کودتا مخفیانه و تحت عنوان کمک های انسان دوستانه وارد کشور شد.

از طرف دیگر آمریکایی ها و انگلیسی ها با هماهنگی اعضای خانواده سلطنت از جمله اشرف پهلوی به جلب همکاری عوامل خود پرداختند. در همان روزها ژنرال نورمن شوارتسکف، مستشار سابق ژاندارمری، با وجوه اعطائی سازمان سیا به مبلغ پنج میلیون دلار، به ‌منظور سازماندهی‌کودتا وارد تهران شد و پس از ملاقات با جمعی از افسران و سرلشکر زاهدی از کشور خارج شد. او در این سفر، پنج میلیون دلار به زاهدی بابت هزینه های کودتا پرداخت. در ششم مرداد ماه جان فاستر دالس، وزیر خارجه آمریکا، گفت: «فعالیت روزافزون حزب غی قانونی کمونیست توده در ایران و اغماض و چشم‌ پوشی‌ دولت ایران از این  گونه فعالیت‌ها، نگرانی بزرگی برای دولت آمریکا ایجاد کرده است.» در پی آن کرمیت روزولت مسئول امور خاورمیانه سازمان سیا، با نام جعلی جیمز اف لاکریج از طریق مرز عراق در استان کرمانشاه وارد ایران شد. با ورود روزولت، تحرک‌ بیشتری به فعالیت کودتا داده شد. روزولت علاوه بر پول، حجم قابل توجهی مقاله، کاریکاتور و امکانات لازم برای فضاسازی نیز به همراه خود آورده بود.

نقدی مستند بر اظهارات دکتر صادق زیباکلام در دانشگاه‌ها

در یازدهم مرداد سال‌۱۳۳۲ کرمیت روزولت، رهبر کودتا، با شاه ملاقات کرد و طرح کودتا و برکناری مصدق و نخست وزیری زاهدی را با وی مطرح و رضایت نهائی وی را در عزل مصدق و انتصاب زاهدی جلب نمود.

سه روز بعد در چهاردهم مرداد سال‌۱۳۳۲ ژنرال آیزنهاور، رئیس جمهور آمریکا، در یک سخنرانی تصریح کرد که: "آمریکا مصمم است راه پیشروی کمونیسم در ایران و دیگر کشورهای آسیائی را مسدود کند. پیروزی نخست وزیر بر اقلیت ناراضی مجلس و انحلال آن ثمر همکاری مصدق و حزب توده بوده است."

در روز بیست و هفتم مرداد، آیت ا... کاشانی طی نامه ای به دکتر مصدق او را از شرایط جدیدی که کودتاچیان تدارک دیده بودند، مطلع ساخت و از او خواست که با همکاری با او تصمیمات لازم برای جلوگیری از کودتا را تدارک ببیند. اما مصدق پاسخ درخوری به این نامه نداد.

با شکست‌طرح‌اولیه‌کودتا و استفاده‌از ارتش، که‌بیشتر با برنامه‌آمریکایی‌ها همخوانی‌داشته‌است، مرحله‌دوم‌کودتا در بیست‌و هشتم‌مرداد ماه‌توسط‌شاپور جی‌و عوامل‌انگلیسی‌و حمایت‌آمریکائی‌ها به‌اجرا گذاشته‌شد. براساس‌برنامه‌ریزی‌های‌سرهنگ‌حسن‌اخوی، طراح‌اجرائی‌کودتا، باید از مردم‌و جمعی‌از اراذل‌و اوباش‌علیه‌مصدق‌و دولت‌او استفاده‌گردد. خاصه‌آن‌که‌دولت‌مصدق‌دستور داده‌بود که‌هوادارانش‌خیابان‌ها را ترک‌نمایند و این، بهترین‌فرصت‌را برای‌کودتا فراهم‌کرده‌بود. در روز بیست‌و هشتم‌مرداد، طرح‌کودتا به‌طور کامل‌اجرا شد و واحدهای‌نظامی ‌طرفدار دکتر مصدق‌نیز دخالتی‌در خنثی¬ سازی‌کودتا انجام ندادند.

بدین ترتیب‌ کودتا با دخالت مستقیم امریکایی ها به پیروزی رسید و سرلشگر زاهدی به نخست وزیری رسید و محمدرضا پهلوی به کشور بازگشت‌. (کودتای ۲۸ مرداد، سایت آفتاب) این کودتا بعنوان نمونه تمام عیاری از مداخله امریکا در امور داخلی کشورهای دیگر در تاریخ به ثبت رسید.

نقش امریکا در تشکیل و تقویت ساواک
حکومت آیزنهاور به عنوان بخشی از استراتژی خود مبنی بر تقویت حکومت های ضد شوروی در پیرامون چین و شوروی و دیگر نقاط جهان سوم، در اواسط دهه ۱۳۴۰ دست به تلاش گسترده ای برای آموزش و تجهیز نیروهای شبه نظامی، پلیس و سازمان های اطلاعاتی در کشورهای دوست آمریکا در جهان سوم، از جمله در ایران زد. در ایران، سه سازمان که با امنیت داخلی سر و کار داشتند، کمک های شایان توجهی از این دست دریافت کردند: ژاندارمری، شهربانی و دستگاه اطلاعاتی که در اواخر سال ۱۳۳۲ زیر نظر تیمور بختیار تاسیس و پس از مدت کوتاهی به ساواک تبدیل شد. (گازیوروسکی، ۱۳۷۱، ص۳۹)

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، یک سرهنگ ارتش آمریکا که به مدت چند سال در خاورمیانه برای سیا کار کرده بود، تحت پوشش وابسته نظامی، به ایران فرستاده شد. ماموریت وی آن بود که یک یگان اطلاعاتی نوین را سازمان داده و رهبری کند که در آن زمان تحت سرپرستی فرمانداری نظامی تهران تاسیس شد و در دسامبر ۱۹۵۳ (آذر ماه ۱۳۳۲) زیر نظر فرماندهی تیمور بختیار قرار گرفته بود. سرهنگ مزبور اعضای این یگان را در زمینه تاکتیک های اطلاعاتی و روش¬های باز جویی و تعقیب و مراقبت و ... هدایت کرده و آموزش داد. وظیفه اصلی این یگان اطلاعاتی، کشف و خنثی کردن همه تهدیداتی بود که متوجه شاه و حکومتش می شد.

نقدی مستند بر اظهارات دکتر صادق زیباکلام در دانشگاه‌ها

ملاحظات امنیتی آمریکا، ایالات متحده را وادار می کرد که در سیاست خود در قبال ایران در دوره حکومت شاه، بیش از هر چیز به تقویت نیروهای امنیتی ایران بپردازد. تاکید بر این نکته ایالات متحده را ناگزیر می‌ساخت که در دهه های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰، کمک های امنیتی فراوانی در اختیار ایران بگذارد و از جمله ساواک سازمان امنیت بد نام ایران را با آموزش های گسترده و کمک های دیگر یاری دهد. بنابراین، ملاحظات امنیتی باعث شد که ایالات متحده به پشتیبانی و تقویت یک رژیم سرکوبگر در دوره پس از ۱۳۳۲ بپردازد.

ساواک بر اساس طرح آمریکایی ها و با کمک سیا به وجود آمد. بعد از تشکیل ساواک نیروهای سیا به ساواک آمدند و کارکنان و مسؤولان آن را آموزش دادند. سیا و ساواک همکاری های دیگری نیز با هم داشتند. رئیس سیا در تهران مرتباً با شاه‌، رئیس ساواک و نماینده های آن سازمان تماس داشت‌.

ساواک نیز در آمریکا نماینده داشت و به عنوان‌ یکی از اعضای نمایندگی‌ یران در سازمان ملل در آمریکا فعالیت می‌کرد. این دو سازمان همچنین اخبار و اطلاعات لازم را به یکدیگر می‌دادند. در دهه‌۵۰ روابط آنها بیشتر شد. در سال‌۱۳۵۲ سیا مرکز فرماندهی خود در خاورمیانه را به ایران منتقل کرد. به این ترتیب سیا حضور خود را در ایران افزایش داد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و اشغال لانه جاسوسی آمریکا ارتباط گسترده سیا و ساواک و نیز دخالت سیا و آمریکا در امور کشور آشکار شد. (نجاری راد، ۱۳۷۸)

حمایت از اقدامات رژیم شاه در سرکوب مردم
رژیم پهلوی، که به واسطه فساد گسترده در میان سران حکومت و درباریان، مخالفت با اعتقادات مردم و حرکت در جهت محو اسلام و بر قراری جو سانسور و اختناق و محو آزادی های سیاسی، اقدام به سرکوب مردم می کرد، در انجام جنایات خود همیشه به حمایت های روسای جمهور آمریکا متکی بود. البته جان اف کندی در سال ۱۳۳۹ درصدد بود تا با انجام اقدامات اصلاحات اجتماعی، از بروز انقلاب در کشورهای جهان سوم جلوگیری کند و بدین وسیله وضعیت سیاسی کشورهای دست نشانده را همچنان حفظ کند. تاکید شدید بر اقدامات ضد شورشی و کنترل پلیس بر اوضاع داخلی، شاهدی بر این مدعاست. کندی و مشاوران او معتقد بودند که بهترین راه مبارزه با کمونیسم، ترکیب کردن اصلاحات با عملیات سرکوبی است و به همین خاطر هنگامی که هزاران نفر از مردم ایران در تظاهرات پانزده خرداد ۱۳۴۲ به دست رژیم شاه به خاک و خون کشیده شدند، دولت آمریکا با بر چسب "ارتجاعی" این تظاهرات را محکوم و از برنامه های شاه حمایت کرد.

اما همین که کندی در اول آذر ماه ۱۳۴۲ به قتل رسید و لیندون جانسون معاونش زمام امور را در دست گرفت، یک باره سیاست آمریکا تغییر کرد و همه ملاحظات قبلی کنار گذاشته شد. رییس جمهور جدید بلافاصله طرحی را تصویب کرد که به موجب آن ایران می توانست دویست میلیون دلار جنگ افزار آمریکایی خریداری کند. جانسون علاوه بر حمایت از برنامه انقلاب سفید شاه، از برخورد خشونت آمیز با تظاهرات سال ۱۳۴۲ نیز حمایت کرد. برای او، شخص شاه، حافظ منافع آمریکا به حساب می آمد. جانسون و مشاوران او حتی خشونت‌های اعمال شده را کافی نمی دانستند و معتقد بودند که شاه باید با خشونت بیشتری مخالفان را سرکوب کند و آمریکا نیز باید تا آخر پشتیبان وی باشد.

پس از جانسون نیز با روی کار آمدن ریچارد نیکسون دور جدیدی از مناسبات صمیمانه و بسیار نزدیک میان شاه و دولت آمریکا آغاز گشت. نیکسون چند ماه قبل از انتخابات به تهران سفر و با شاه دیدار کرده بود. ظاهراً وی وعده هایی درباره ارسال جنگ افزارهای آمریکایی به دوست قدیمی خود داده بود.

نیکسون در تمام طول دوران ریاست جمهوریش، با سرازیر کردن سیل تسلیحات و مستشاران آمریکایی به ایران، شاه را در اعمال سرکوب گرانه اش همواره بطور کامل مورد حمایت قرار می داد. در این دوران است که ریچارد هلمز رییس سابق سازمان سیا بعنوان سفیر کبیر آمریکا در ایران معین می شود و همکاری های امنیتی و اطلاعاتی آمریکا و ایران به اوج خود می رسد و با تقویت پایگاه سیا در ایران، تهران به عنوان پایگاه مرکزی سازمان سیا در خاور میانه انتخاب می شود. این دوران مصادف است با دستگیری های گسترده مخالفین رژیم شاه و اعدام ها و شکنجه های بسیار گسترده در زندان های ایران و سرکوب وحشیانه هرگونه اعتراض مردمی. اما هیچ گونه عکس العمل و مخالفتی از سوی دولت آمریکا در برابر این حوادث مشاهده نمی شود.

نقدی مستند بر اظهارات دکتر صادق زیباکلام در دانشگاه‌ها

پس از شروع تظاهرات گسترده مردم در سال ۱۳۵۶ و تشدید و گسترش آن در سال۱۳۵۷، بنا بر متن یک سند سرّی سفارت آمریکا، آمریکایی ها به رژیم شاه چنین خط می دهند: شاه و حکومت لازم است تا امتیازات به موقع و کاملا مشخص را با اقدامات عاقلانه ی برخوردار از حاکمیت کافی و قوه قهریه توام نمایند تا آنهایی که ارفاق را با ضعف یکسان می دانند و باز هم بیشتر رژیم را به مبارزه می-طلبند، ترسانده شوند. (غضنفری، ۱۳۸۰، ص۴۶).

برژینسکی (مشاور امنیت ملی کارتر) نیز که طرفدار اعمال خشونت برای سرکوب مخالفین شاه بود، از شاه خواسته بود که برای سرکوب شورش های خیابانی از زور استفاده کند. شاه نیز که همواره به توصیه های اربابان آمریکایی به خوبی گوش فرا می داد. شروع به سرکوب وحشیانه تظاهرات مردم ایران نمود. روز یکشنبه نوزدهم شهریور ماه ۱۳۵۷، یعنی دو روز پس از تظاهرات خونین میدان ژاله، کارتر به شاه تلفن کرد و دوستی و حمایت شخصی خود و دولت آمریکا را به وی خاطر نشان ساخت و آرزوی توفیق شاه را در انجام اصلاحات و آزادی بخشی به ملت ایران خواستار شد. این تلفن حمایت آمیز کارتر بعد از کشتار هفده شهریور ۱۳۵۷، قوت قلب جدیدی را برای دور مجددی از کشتار در شاه ایجاد کرد. سایروس ونس (وزیر امور خارجه دولت کارتر) در توجیه این مطلب گفته بود: از نظر بین المللی، منافع آمریکا ایجاب می‌کرد که ما با تمام قوا از شاه حمایت کنیم. (غضنفری، ۱۳۸۰، ص ۴۷( این حمایت ها نقش مهمی در تداوم اقدامات سرکوب گرانه رژیم شاه بر ضد مردم داشت.

حضور و مداخله مستقیم در همه شئون و امور ایران
تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، عملکرد رژیم شاه ایران را به یک کشور وابسته به امریکا تبدیل کرده بود. این وابستگی به اندازه ای بود که برخی محققان همچون گازیوروسکی حکومت ایران را حکومت دست نشانده امریکا معرفی کرده اند. (گازیوروسکی، ۱۳۷۱، ص ۵۲). در تمامی سال های پس از کودتای ۱۳۳۲ تا سقوط شاه در سال ۱۳۵۷ حمایتهای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی امریکا از شاه موجبات سیطره کامل امریکا بر شئون مختلف کشور را فراهم کرده بود. از لحاظ سیاسی به دلیل وابستگی سیاست گذاران کشور به امریکا، فرایند تصمیم گیری در رژیم شاه در هر دو حوزه داخلی و خارجی منطبق با ملاحظات و مطالبات امریکا به انجام می رسید و بسیاری از تصمیمات کشور با نظر مستقیم امریکایی ها اتخاذ می شد. این وضعیت حاکمیت و سلطه امریکا را بر شئون مختلف کشور به-دنبال داشت. (امیری، ۱۳۷۹، ص ۳)

نقدی مستند بر اظهارات دکتر صادق زیباکلام در دانشگاه‌ها

امریکا در ۳۷ سال سلطنت محمد‌رضا شاه علاوه بر صدور سرمایه، از شرکت‌های تجاری و بانک‌ها، به عنوان پوشش و ابزار مهم توسعه روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران استفاده می‌کرد. در واقع با اعمال سیاست‌های امریکا در ایران، تمام زیرساخت‌های تجاری، کشاورزی و صنعتی کشور نابود و ایران صرفاً به بازاری برای کالاهای غربی مبدل گشت. وابستگی نهادهای حکومتی کشور نیز تا آنجا بود که بالاترین شخص مملکت در تمام امور تنها نظرات امریکایی‌ها را لحاظ می‌کرد. (ازغندی، ۱۳۸۳، ص ۳۶۷)


کد خبرنگار : 16