به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یکی از مهمترین معیارهایی که این روزها عیار مسئولین بلندپایه در جوامع مختلف را با آن میسنجند، "انتقاد و انتقادپذیری" است. طبیعتا جامعه امروز ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و با توجه به افزایش روزافزون مظاهر تساهل و تسامح در میان مردم، انتقادپذیری مسئولین برای عامه مردم نیز تبدیل به یکی از مهمترین فاکتورها برای اعتماد یا عدماعتماد در پای صندوقهای رای به حساب میآید. همچنین از آنجایی که سیاستهای مختلف قوه مجریه بصورت مستقیم و غیرمستقیم بر مردم موثر است، همواره رییس قوه مجریه در معرض اتقادات فراوانی از طرف منتقدین کارشناس و غیرکارشناس قرار دارد و در تاریخ پس از انقلاب نیز یکی از وجوهی که موجب تمایز و یا تشابه روسای جمهور بوده، مقوله "نقد و مایتعلق به" است. اهمیت این مساله به قدری عمق و پهنه دارد که در برخی از انتخاباتها به عنوان "موثرترین فاکتور کاندیدا توانسته نظر مردم و به تبع آن نتیجه انتخابات را کاملا جابجا کند.
*** شباهت قابلتوجه دو رئیسجمهور در مواجهه با منتقدین
یکی از اساسیترین مسائلی که در طول عمر دولت یازدهم توجه بسیاری از تحلیلگران را به سمت خود جلب کرد، شباهت بسیار میان نوع مواجهه اکبر هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی با "نقد و منتقدین" است. به عبارت بهتر، روح کلی سیاستهای این دو تن از روسای جمهور اسبق و فعلی نشان از رابطه نه چندان صمیمانه آنها با منتقدین دارد. تا آنجا که در بررسی تاریخ دولت سازندگی و دولت حسن روحانی، مقولهای که تا حد زیادی توجهات را جلب میکند تنشهایی است که این دو یار دیرین در سخنرانیها و اظهاراتشان با منتقدین داشتهاند.
از بارزترین این وجوه تشابه، نوعی نگاه خاص این دو به "نقد" است که طی آن منتقد با دو صفت خاص "وحدتشکن" و "تندرو و افراطی" مورد خطاب قرار میگیرد و بنا بر آن گذاشته میشود که فرد منتقد در قالب شخصیتی به افکار عمومی معرفی شود که صرفا به دنبال تامین منافع و مطامع خاص سیاسی برای خود و یا جریان سیاسی دگراندیش است. برای مثال در سالهای پس از جنگ و در دوران موسوم به دوران سازندگی هاشمی رفسنجانی صراحتا از تمامی تریبونها اعلام میکرد که نیاز کشور "صرفا" سازندگی است و در چنین شرایطی باید "وحدت" را در سازندگی بکار گرفت و برای "حفظ وحدت" نباید به اظهارات سیاسی پرداخت. در همین راستا بود که پس از نمایشگاهی که اعضای انجمنهای اسلامی در دانشگاه امیرکبیر در اعتراض به واردات کالاهای لوکس از بنادر برگزار کرده بودند، هاشمی رفسنجانی در اعتراض به این اقدام دانشجویان در تریبون نماز جمعه بغض کرد، که نهایتا بسیاری از تحلیلگران کنشهای سیاسی آن زمان این گریهها را در راستای تحتالشعاع قرار دادن اقدام دانشجویان تعبیر کردند.
البته که نهادینه شدن شعار معروف "مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است" خود بزرگترین گواه برای وجود فضایی است که در آن منتقد نافی وحدت و به مثابه عنصری علیه منافع ملی انگاشته میشود. اما مورد مشابهی که از روحانی در ارتباط با "وحدت شکن" خواندن منتقدین به ذهن میرسد مربوط به چندی پیش و در جریان برگزاری نماز عید فطر بود که پس از شعرخوانی انتقادی یکی از مداحان، حامیان سازمانی روحانی تلاش فراوانی را در مسیر وحدتشکن خواندن این مداح و اشعار انتقادی او انجام دادند. در این رابطه اینطور میتوان گفت که اتفاقا در برخی از مواقع نیز توانستند منتقدین را افرادی کمسواد و کماطلاع جلوه دهند. مصادیق این امر در عصر جایگزینی شبکههای اجتماعی بجای رسانههای رسمی بسیار ملموس است و گاها با ایجاد یک فضای خاص رسانهای میتوان به طرز موثری در کوتاه مدت برخی از "انتقادات" را کنترل کرد. نمونه آن را در ماجرای ترند شدن هشتگ "من حامی روحانیام" به وضوح میتوان مشاهده کرد که با وجود اینکه بسیاری از هشتگها توسط رباتهای توییتری ایجاد شده بود، اما باز هم اثر آن به جامعه منتقل شد و بسیاری نیز بدون اینکه اشعار مشهور را شنیده باشند، در قدم اول آن را "وحدت شکن" خواندند!
*** منتقدینی که همه افراطی بودند!
مورد مشابه بعدی همان "افراطی" خواندن آنهایی است که نسبت به برخی از رویههای دولت اعتراض داشتند. در همین راستا هم مرحوم هاشمی رفسنجانی و هم حسن روحانی در اظهارات خود منتقدین و مخالفین را به چشم یک "تندرو" میدیدند و عمل منتقد را به منزله افراطگرایی محسوب میکردند. جالبتر آن که برای افراطی و تندرو خواندن، مرزی را میان منتقدین کارشناس و غیرکارشناس متذکر نمیشدند. برای مثال، اکبر هاشمی رفسنجانی در 27 مرداد 93 و در دیدار با جمعی از نمایندگان فعلی و ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی گفت: "یک گروه افراطی علیه دولتی که منتخب مردم است و رهبری حمایت میکنند، به جای نقد، تخریب میکنند". در موردی دیگر، حسن روحانی نیز در مقطعی شاهبیت کنش خود در برابر منتقدین را حول محور "افراطی بودن منتقدین" تعریف کرد و در مراسمی که پس از توافق هستهای برگزار میشد با "افراطی" خواندن منتقدین گفت: "نخواهیم گذاشت عدهای افراطی امید مردم را ناامید کنند."
وجه تشابه دیگر این دو سیاستمدار در مواجهه با دگراندیشان، نوع برخورد عملی با منتقدین و معترضین است. بسیاری از تحلیلگران میل به برخورد "سلبی" با منتقدین را عنصر جدانشدنی شخصیت این دو تن میدانند و از آن به عنوان روحیه ثابت این دو دولت برای برخورد با مخالفین یاد میکنند. برای یادآوری این برخوردهای "لزوما سلبی" ذکر این خاطره جالب توجه است که عزتالله سحابی درباره علت بازداشت خود توسط هاشمی رفسنجانی میگوید" :بعد از دستگیریها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا میشناختند، به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزتالله سحابی را گرفتید؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: رویش زیاد شده بود، میخواستیم رویش را کم کنیم. لازم به ذکر است که طرح این موضوع از سوی سحابی با سکوت دفتر هاشمی روبرو شد.
*** وقتی صدای خودیها هم درآمد!
در نمونهای دیگر در سال 83 آقای هاشمی در قالب مصاحبهای به خبرگزاری ایسنا گفته بود: «ما مشکل عمدهای با رسانهها نداشتیم. انتقادات را تحمل میکردیم.»انتشار این مصاحبه با واکنش بسیار شدید هادی خامنهای مدیر مسئول روزنامه تعطیل شده "جهان اسلام" همراه بود و شورای سردبیری این روزنامه نیز این مصاحبه را اینگونه پاسخ دادند: "متاسفانه به نظر میرسد ایشان دچار فراموشی شدهاند زیرا حقایق و واقعیت آنچه که در دو دولت ایشان بر رسانهها و مطبوعات گذشته غیر از آن چیزی است که در این مصاحبه شرح گردیده است... طی آن سالها که ممانعت از فعالیت سیاسی دانشجویان و دور ساختن دانشگاهها از هرگونه جنب و جوش سیاسی به دغدغه برخی افراد و جریانات سیاسی مبدل شده بود، روزنامه «جهان اسلام» به تنها تریبون جنبش دانشجویی تبدیل گردید."
*** جدیدترین موارد برخورد با منتقدین
پس از حواشی روز قدس، رحمانیفضلی وزیر کشور طی دستوری کتبی خواستار برخورد قضایی امنیتی و اطلاعاتی با تعداد بسیار معدود شعاردهندگان کرد. وی در بخشی از این دستور به معاون امنیتی و انتظامی نوشت:" با هماهنگی و مساعدت وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی نسبت به پیگیری موضوع و به موجب قانون معرفی خاطیان به مراجع قضائی اقدام نمائید."
همچنین پس از شعرخوانی میثم مطیعی در روز عید فطر، شهیندخت مولاوردی معاون رئیسجمهور و محمود واعظی وزیر ارتباطات به این اشعار واکنش شدیدی نشان دادند. در اظهارنظر دیگری مجید انصاری معاون حقوقی رییسجمهور نیز خواستار عذرخواهی رسمی ستاد نماز جمعه شد. بنظر میرسد با نهادینه شدن این واکنشها از سوی وزرا و سایر مقامات بلندپایه دولت، باید منتظر فصل جدیدی از دوران "مخالف فلانی دشمن پیغمبر است" باشیم.
*** دولت دوازدهم چگونه خواهد بود؟
مرحوم هاشمی و حسن روحانی ثابت کردهاند که نتوانستهاند با منتقدین خود رابطه حسنه و دوستانهای برقرار کنند، چراکه این دو شخصیت برجسته سیاسی با نسبت دادن صفاتی نه چندان محبتآمیز به منتقدین، راه تعامل مثبت را بر خود بستهاند. برای نمونه، مرحوم هاشمی در اظهاراتی کمسابقه درباره منتقدین خود گفته بود: "فشار اینها روی من هیچ تأثیر ندارد و مثل کلاغهایی هستند که از روی درختها میپرند، برای من اینگونه است و کاری با آنها ندارم". همچنین انتخاب الفاظی چون بیسواد، بیشناسنامه، بزدل و خشونتطلب و... از سوی حسن روحانی در مقابل منتقدین حکایت از شباهت فراوان این دو کاراکتر سیاسی دارد. با این وجود، باید منتظر ماند دید که آیا حسن روحانی در کسوت رییس دولت دوازدهم هم به این رویه ادامه خواهد داد یا خیر.