تاریخ : 1396,شنبه 24 تير11:35
کد خبر : 240887 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

دانشجویان بورسیه از مشکلات این روزهای خود گفتند؛

ما قربـانی شدیم

پروپاگاندا و تبلیغات و هیاهوی سیاسی در‌باره بورسیه‌ها، تاثیرات و تبعات اجتماعی گسترده‌ای داشت. این تاثیرات مشخصا در مورد بورسیه‌ها به معنای نابود شدن زندگی سه هزار نخبه‌ای است که از بهترین دانشگاه‌های جهان پذیرش دارند و دارای رتبه‌های برتر علمی هستند.

خبرنامه دانشجویان ایران: دانشجویان بورسیه که حالا همگی دکترهای این مملکت هستند، علی‌رغم جایگاه بالای علمی‌ای که دارند، هنوز هم نتوانسته‌اند از حیثیت علمی‌شان به درستی دفاع کنند.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ دو بار تاکید مقام معظم رهبری روی مساله دانشجویان بورسیه و رسیدگی به این موضوع در کمتر از دو هفته، بار دیگر پرونده دانشجویان بورسیه را که حالا نزدیک به چهار سالی از آن می‌گذرد، به اصلی‌ترین موضوع فضای علمی کشور تبدیل کرده است؛ دانشجویانی که چند سال پیش و پس از طی یک پروسه دو ساله و چندین و چند مصاحبه علمی و عمومی، توانسته‌اند بورس داخل یا خارج از کشور را اخذ کنند.

قرار بود این دانشجویان نخبه، پس از تحصیل در بهترین دانشگاه‌های داخل و خارج، وارد دانشگاه‌ها شوند و جدیدترین علوم روز را برای دانشجویان تدریس کنند. اما به یک‌باره همه چیز تغییر کرد.

دانشجویان نخبه کشور که حتی از سوی مقامات دولت یازدهم بارها و بارها تقدیر شده بودند، متهم به عدم‌صلاحیت علمی و اخذ بورس به صورت غیرقانونی شدند. در یک سوی این ماجرا، دولت یازدهم و رسانه‌های زنجیره‌ای مدام از بورسیه‌هایی که آن را غیرقانونی می‌خواندند، می‌گفتند؛ اما در سوی دیگر این ماجرا، دانشجویان بورسیه بودند که در اوج مظلومیت هیچ تریبونی برای دفاع از خود و صلاحیت علمی‌شان نداشتند.

از آن روزها بیش از سه سال می‌گذرد و مدعیان غیرقانونی بودن بورسیه‌ها نیز از موضع خود عقب‌نشینی کرده‌اند اما با این حال، وضع خیلی تغییر نکرده است. دانشجویان بورسیه که حالا همگی دکترهای این مملکت هستند، علی‌رغم جایگاه بالای علمی‌ای که دارند، هنوز هم نتوانسته‌اند از حیثیت علمی‌شان به درستی دفاع کنند و چه مظلومیتی بالاتر از اینکه آنان برای اثبات صلاحیت علمی‌شان، باید مراقب باشند اسامی‌شان در تقدیرنامه‌ها، دعوتنامه‌های دانشگاه‌های برتر دنیا و جایزه‌های علمی‌شان که منتشر می‌شود، حذف شده باشد که نکند برخی در وزارت علوم آنان را شناسایی کرده و در روند جذب‌شان در دانشگاه‌ها سنگ‌اندازی کنند. 

بر همین اساس نیز در میزگرد که برای بررسی وضعیت دانشجویان بورسیه برگزار شد، حاضر به انتشار اسامی‌شان نشدند که نکند شناخته شوند. به همین دلیل در این میزگرد که با حضور سه فارغ‌التحصیل نخبه بورسیه برگزار شد، به جای اسامی واقعی، از اسامی مستعار استفاده شده تا مشکلی برای آنان به‌وجود نیاید. دانشجویان بورسیه حتی در تشریح رزومه سایر دانشجویان هم میزان مقالات‌ ISI و... را کمتر از میزان واقعی می‌گفتند تا وضعیت دوستان‌شان نیز به خطر نیفتد.

پاسخ شما به اتهامات چیست؟

پاسخ ۲ شبهه به دانشجویان بورسیه

معصومی: پروپاگاندا و تبلیغات و هیاهوی سیاسی در‌باره بورسیه‌ها، تاثیرات و تبعات اجتماعی گسترده‌ای داشت. این تاثیرات مشخصا در مورد بورسیه‌ها به معنای نابود شدن زندگی سه هزار نخبه‌ای است که از بهترین دانشگاه‌های جهان پذیرش دارند و دارای رتبه‌های برتر علمی هستند. طی چهار سالی که مساله بورسیه جنجالی شده، دو تهمت عمده متوجه بورسیه‌ها است که مظلومیت آنها را مضاعف کرده است. یکی مساله رانتی بودن بورسیه و دیگری درباره فقدان صلاحیت علمی و حداقل صلاحیت.

باید بدانیم خاستگاه اکثر این دانشجویان، طبقه متوسط و رو به پایین جامعه بوده است. بنده در یک خانواده معمولی فرهنگی بزرگ شده‌ام و مثل سایر دانشجویان بورسیه صاحب هیچ رانت و  موقعیتی نبوده‌ام. اگر ما صاحب قدرت یا مکنت بودیم امروز مشکلی نداشتیم.

امروز ما را مجازات می‌کنند زیرا شهروند جمهوری اسلامی هستیم و در دوره خاصی در این کشور تحصیل کرده‌ایم.  ما جزء خواص نیستیم که اگر بودیم به این شکل مجازات نمی‌شدیم. درباره موضوع رانتی بودن باید بگویم که بیشتر وزارت علوم بود که دنبال دانشجویان آمد.

یکی از آقایانی که به زعم آقایان متهم به عدم‌صلاحیت علمی و  تحصیل رانتی شده است، در یکی از دانشگاه‌های مطرح اروپایی برای بورس پذیرفته شده بود. موقع پرواز و پای هواپیما وزارت علوم برگه تعهد خدمتی برایشان آورد تا امضا کند تا برای خدمت به ایران بازگردد.

همان استاد اکنون به کشور بازگشته و امکان تدریس ندارد. درباره موضوع فقدان صلاحیت علمی هم باید گفت این یکی از فجایع نظام علمی و آموزشی کشور است که به این نخبه‌ها چنین اتهامی می‌زنند. اگر به صورت جمعی مدارک علمی دانشجویان بورسیه بررسی شود، از بسیاری از استادان دانشگاه‌های کشور به مراتب بالاتر هستند.

صالحی: یکی از مهم‌ترین مسائل این است که ما به عنوان استادان انقلابی مطرح شدیم. با توجه به اینکه جریان اصلاح‌طلب بر سر کار است و این دانشجویان در دوره قبل بورس شدند، می‌گویند اگر این افراد وارد دانشگاه شوند، معادله نیروها در دانشگاه را به نفع جریان انقلاب بر هم می‌زنند. این تنها چیزی است که به ذهن می‌رسد و هیچ دلیل دیگری وجود ندارد.

اگر این دانشجویان بورسیه رانت داشتند که الان سرکار بودند. براساس کدام منطق انسان باید از رانت استفاده کند تا از شمال کشور به جنوب کشور برای تدریس برود و علاوه بر پنج سال تعهد خدمت، ۱۵ سال هم به دانشگاه تعهد بدهد که به دانشگاه دیگری نرود.

چه کسانی در آن سال‌ها بورسیه شدند؟

مدرکم را بدهید بروم اروپا تدریس کنم !

معصومی: دانشجویان بورسیه واقعا مظلوم هستند. آنها حتی برای اثبات اینکه نخبه‌های علمی هستند، نمی‌توانند مدارک‌شان را برای اثبات علم‌شان منتشر کنند. برای انتشار وضعیت علمی این افراد باید اسم دانشگاه و جایزه‌ای که گرفته‌اند پنهان شود تا وزارت علوم نتواند این فرد را شناسایی و در روند جذب‌شان اختلال ایجاد کند. پنهان کردن اسامی تنها برای یک متهم رخ می‌دهد؛ یعنی به این خاطر که اسم مجرم مشخص نشود، روی آن لاک می‌گیرند.

الان وضعیت ما مثل مجرمان است؛ چراکه باید مواظب باشیم اسامی‌مان جایی منتشر نشود. اما درباره این افراد می‌توان گفت یکی از این دانشجویان در مقطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد رتبه ممتاز داشته‌ است، در دوره دکتری دانشجوی نمونه کشوری شده و با نمره ممتاز فارغ‌التحصیل شده است. علاوه بر این وی عضو استعدادهای درخشان استان‌شان و برنده جایزه بنیاد ملی نخبگان است.

او بیش از ۳۰ مقاله علمی و پژوهشی و چند طرح در حوزه کارآفرینی دارد. الان برای اینکه بیشتر از این مشکل برایش پیش نیاید، نمی‌توانم نامش را بگویم. به چنین فردی در یکی از دانشگاه‌های جنوب کشور اجازه کار نمی‌دهند و در حال حاضر با حق‌التدریس و طرح‌های پژوهشگاهی ناچیز، زندگی می‌کند.

مورد دیگر فردی است که تحت حمایت بنیاد ملی نخبگان با بیش از سه اختراع ثبت شده  و ۲۰ مقاله علمی- پژوهشی خارجی در زمینه نفت و پتروشیمی دارد. چنین فردی با این رزومه حداقل در سطح دانشیار به بالا است.

یک دانشجوی دیگر هم هست که ۱۰ مقاله آی‌اس‌آی در حوزه فناوری هسته‌ای دارد. او الان می‌گوید اگر جذب نمی‌کنید، لااقل مدرکم را بدهید بروم بهترین دانشگاه اروپایی تدریس کنم. یک دانشجوی نمونه کشوری داشتیم که برگزیده المپیادهای دانش‌آموزی و دانشجویی و حافظ کل قرآن  است و ۲۰ مقاله علمی- پژوهشی دارد.

یکی از این دانشجویان ایمپکت فاکتور یا ضریب تاثیر امتیاز مقاله‌اش بیش از ۱۰ است. تعریف ایمپکت فاکتور (impact‌factor) به صورت میانگین تعداد دفعاتی است که مقالات یک مجله در دو سال قبل از آن رفرنس داده می‌شود.

این شاخص مهم‌ترین و در عین حال کاربردی‌ترین شاخص ارزیابی مجله‌ها از نظر ISI است. این رقم به حدی بالاست که اگر به درستی رقم آن عنوان شود، در ایران نویسنده آن به راحتی قابل‌شناسایی است. بر همین اساس هم عدد ۱۰ را بیان می‌کنیم. دانشجویی داریم که بیش از ۱۵ مقاله علمی- پژو‌هشی دارد. او داور مجلات علمی، پژوهشی و بین‌المللی  و در حال حاضر در سه مجله علمی- پژوهشی اروپایی داور است.

از بیش از ۱۰ دانشگاه خارج کشور هم دعوتنامه دکتری و هم پست دکتری داشته است.

اما چنین شخصی را فاقد صلاحیت علمی می‌دانند و می‌گویند باید در فلان دانشگاه که نزدیک خط مرزی است خدمت کند. همسر ایشان دچار بیماری جسمی است.

وزارت علوم می‌گوید اگر برود، وثیقه‌اش را که منزل پدری‌شان است به اجرا می‌گذارند.  بعضی از افراد دکتری بورسیه، در حال حاضر مشغول مسافر‌کشی و درس دادن به شکل حق‌التدریس هستند. هزینه زندگی خیلی از این بورسیه‌ها را پدر و مادرشان می‌دهند.

روند اخذ بورسیه چگونه است؟

مکانیسم اعطای بورس ۲ سال طول کشید

احمدی: اعطای بورس به ما براساس آیین‌نامه صورت گرفته است. این آیین‌نامه با جست‌و‌جو در اینترنت خیلی راحت پیدا می‌شود. سال ۸۸ دانشگاه‌ها برای جذب بورسیه فراخوان دادند. افراد بر همین اساس اقدام کردند. برای پذیرش باید گزینش علمی و عمومی اولیه را می‌گذراندیم.

در جلسه‌ بررسی صلاحیت علمی، هفت نفر اعم از رئیس دانشگاه، دبیر هیات جذب، رئیس گروه و رئیس دانشکده و... حضور داشتند.

ما مدارک را ارسال کردیم و برای مصاحبه به یکی از دانشگا‌ه‌های کشور رفتیم. علاوه‌بر بنده، ۲۱ دانشجوی دیگر هم برای پذیرش بورس آمده بودند. در جلسه ارزیابی به قدری دانشجویان قوی بودند که من با فوق‌لیسانس دانشگاه آزاد، خیلی امیدی برای قبول شدن نداشتم.

مدتی بعد از بررسی صلاحیت، با من تماس گرفتند که‌ در رشته شما دو نفر را قبول کردیم. یک خانم از بهترین دانشگاه ایران که در حوزه آموزشی قوی بود و نفر دیگر شما که در حوزه پژوهشی قوی هستید. به من گفتند فلان تاریخ باید به وزارت علوم بروید و خودتان را معرفی کنید.

من به تهران آمدم و به وزارتخانه رفتم. در آنجا گفتند آن ارزیابی صورت گرفته، ارزیابی اولیه بوده و باید دوباره مصاحبه انجام شود. برای بار دوم، دو جلسه گذاشتند تا مصاحبه علمی و عمومی انجام شود. سه ماه بعد، در تابستان ۸۸ به من زنگ زدند که به عنوان بورسیه مرحله اول انتخاب شده‌ای ولی این به معنای بورس نیست و باید کارهایی را انجام دهید. کارها چه بود؟

کسب نمره زبان، پذیرش از دانشگاه درجه یک رتبه الف، اینکه استاد مربوطه باید استاد‌تمام باشد و دانشگاه در کشورهایی باشد که مدنظر وزارت علوم است و... و من یک‌سال درگیر این موضوع بودم. در کل گذراندن این مکانیسم دست‌کم دو سال طول کشید و بنده آذر ۹۰ از کشور خارج شدم. ما برای بورس، این پروسه را طی کردیم. البته در این مکانیسم طولانی خیلی از افراد هم بودند که ریزش داشتند.

مسیر اعطای بورسیه کاملا مشخص و روشن است. در آن زمان از سوی دانشگاه‌ها اعلام نیاز شد. ما ثبت‌نام کردیم، مصاحبه انجام و صلاحیت عمومی بررسی شد، وزارت علوم مصاحبه کرد و بعد دو سال بورس درست شد. من سال۹۰ برای مصاحبه رفتم و سال ۹۲ بورسم درست شد و بعد از آن به بنده حقوق دادند. من بورس داخل بودم.

امکان این نبود که این پرونده از سوی وزارت علوم دوباره بررسی شود؟

آبروی ما را بردند و گفتند مشکلی ندارند

صالحی: اتفاقا خود وزارت علوم این کار را کرد. صدیقی که برای اولین بار موضوع بورسیه‌ها را مطرح کرد، در کمیته سه نفره پرونده بچه‌ها را بررسی کرده و متوجه شد مشکلی وجود ندارد. همین آقایانی که مدعی بودند ما غیرقانونی بورسیه شده‌ایم، حالا و بعد از بردن آبروی دانشجویان بورسیه پرونده ما را بررسی کرده و گفته‌اند پرونده ما مشکلی ندارد.

بر همین اساس نیز من را به دانشگاه‌های مختلف معرفی می‌کنند. معرفی بنده به دانشگاه‌ها به چه معناست؟ به این معناست  که خلاف قانونی صورت نگرفته است.

وقتی وزارت علوم به دانشگاه‌ها نامه می‌زند که فلان فرد بورسیه من است و اگر به استاد احتیاج دارید، این آقا بدون اینکه در فراخوان شرکت کند، در اولویت است، معلوم است که پرونده من مشکل نداشته است. پس چرا با زندگی ما این کار را کردند؟ الان دیگر کار از کار گذشته است و ما مظلومان این پرونده هستیم.

با نامه وزارت علوم به دانشگاه‌ها برای جذب باید مشکل حل شده باشد

دانشگاه‌ها برای جذب بهانه می‌گیرند

صالحی: متاسفانه ما که از سد وزارت علوم گذشتیم در مقابل دیوار دانشگاه‌ها قرار گرفتیم. الان دانشگاه‌ها بهانه می‌گیرند. یکی از بهانه‌ها این است که می‌گویند فرد صلاحیت علمی ندارد.

جالب است دقیقا همان گروهی که صلاحیت علمی این فرد را زمانی که کارشناسی ارشد داشته، تایید کرده و به او صلاحیت علمی داده، الان و پس از اخذ مدرک دکتری و صرف چهار سال وقت و رزومه علمی و چند مقاله و کتاب، صلاحیتش را رد می‌کند. مگر می‌شود دقیقا همان گروهی که صلاحیت علمی داده، صلاحیت را رد کند؟

یکی دیگر از بهانه‌های دانشگاه‌ها که برای جذب استادان عدم نیاز می‌دهند این است که دانشجو برای جذب استاد نداریم یا اینکه واحد به اندازه کافی نداریم. باید پرسید پس بر چه اساسی چهار سال پیش اعلام نیاز کردید؟ اعلام نیاز یک پروسه دارد که طی آن وزارت علوم به دانشگاه‌ها اعلام می‌کند برای سال‌های بعدشان اعلام نیاز کنند.

با این پروسه دانشگاه‌ها بررسی می‌کنند نیاز به استاد دارند یا خیر.مگر دانشگاه برای من بورس نداده است پس چرا همان دانشگاهی که اعلام نیاز کرده، مرا جذب نمی‌کند؟ می‌گویند دانشگاه صاحب اختیار است. مگر می‌شود؟

می‌گویند رئیس دانشگاه می‌تواند تصمیم به جذب یا عدم جذب بگیرد. یعنی دانشجو از سال ۸۹ در اعلام نیاز شرکت کند و اگر قبول شود بعد از سه سال حکمش بخورد و سال ۹۴ از پایان‌نامه‌اش دفاع کند و آن وقت رئیس یک دانشگاه عوض شود و بگوید من از چهره این آقا خوشم نمی‌آید. مگر می‌شود با سرنوشت نخبگان بازی کرد؟ به یکی از بچه‌ها گفتند ما از چهره شما خوش‌مان نمی‌آید. البته دلیل را عدم واحد درسی زدند. آیا هیچ ارگانی نباید از ما حمایت کند؟

وزارت علوم با وجود اینکه ما مشکلی نداشتیم ولی تلاش می‌کرد به دانشگاه‌ها نامه نزند. اما بعد از فشاری که آوردیم راضی به این کار شدند. وقتی مسیر مشخص است و بچه‌ها طبق سیستم قانونی جذب شدند و حکم برایشان صادر شد، چرا وزارت علومی که حکم زده، مانع جذب‌شان می‌شود؟ چرا بهانه الکی می‌آورد، چرا دانشگاه‌ها بچه‌ها را پس می‌زنند؟

اما جمیع این موارد نشان می‌‌دهد عدم‌صلاحیت علمی هویتی ندارد و بهانه است. زیرا خودشان به دانشگاه‌ها برای ما نامه می‌زنند و حمایت می‌کنند. در کل باید بگویم یک وضع به هم ریخته‌ای درست شده است.

وضعیت امروز دانشجویان بورسیه چگونه است؟

به خاطر بورس استعفا دادند و بیکار شدند

معصومی: خیلی از آقایان قبل از بورس شاغل بودند. طبق قانون بورس، شما باید از شغل‌تان استعفا بدهید. اینها استعفا دادند و بیکار شدند و الان مدرک‌شان در دست وزارت علوم است و امکان اشتغال هم ندارند.

معطل دیوان عدالت اداری هستیم

صالحی: ما خودمان نمی‌دانیم چه کنیم. ما الان در دیوان عدالت اداری معطلیم. متاسفانه رفتیم دیوان و ثبت شکایت کردیم. دیوان به جای اینکه بیاید فوری به این مساله مهم ورود کند، این موضوع را در سیکل معمول انداخته است. این بچه‌ها ابتدای بورس مجرد بودند و با عنوان هیات علمی خواستگاری رفتند ولی الان دو تا بچه دارند و بیکارند.  بچه‌هایی که قرار بود هیات علمی شوند و به علم کشور کمک کنند، الان باید بنشینند در خانه و بیکار باشند؟ نه اینکه صلاحیت کار کردن نداشته باشند؛ بلکه اجازه کار کردن ندارند.

به هر حال دانشگاه‌ها چند سال پیش، برای جذب استاد در رشته‌هایی که قرار بوده دانشجو پذیرش کنند، اعلام نیاز کردند. در حال حاضر نیز از تدریس بسیاری از فارغ‌التحصیلان بورسیه جلوگیری شده است. این کمبود استاد چگونه جبران می‌شود؟

دیگر نمی‌توانیم شغل دولتی داشته باشیم

احمدی: بنده برای بورس، خودم و همسرم از شغل‌مان استعفا دادیم. بنده وقتی از اروپا بازگشتم ۳۴ ساله بودم؛ پروسه‌ای که دولت علیه ما درست کرد،  دو سال وقت‌مان را گرفته است. من الان ۳۶ سالم شده است و دیگر نمی‌توانم شغل دولتی داشته باشم. ما الان ویران شدیم. وزارت علوم از ما وثیقه گرفته است. با این حال من اجازه اشتغال دولتی در این کشور را ندارم. من با دکتری در این کشور اجازه کسب درآمد ندارم. آیا این نقض حقوق شهروندی نیست؟ خسارت این مساله را چه کسی می‌تواند بدهد؟

جای خالی استادان چگونه پر می‌شود؟

استفاده از استادان غیرمرتبط به جای بورسیه‌ها

احمدی: ما معتقدیم ادعای صلاحیت علمی یک بهانه است. اگر راست می‌گویند بیایند توسط یک کمیته علمی در تهران دانشجویان بورسیه را سنجش کنند. ما که چهره‌های علمی‌مان در هر رشته مشخص هستند. ۱۰ نفر از برترین چهره‌های علمی را بیاورند تا نفوذ در آن کمتر شود. این استادان بنشینند و وضعیت علمی‌ام را بسنجنند تا ببینند می‌توانم وارد آن دانشگاه بشوم یا نه؟ حق دانشجویی که نخبه مملکت و رتبه یک و  دو و سه کشور است، در این ماجرا ضایع شده است.

صلاحیت‌مان توسط هیات‌علمی بررسی شود

صالحی: دانشگاه محل خدمت بنده که برای گرایشم به یک نفر نیاز دارد، از استادان در گرایش‌های دیگری در زمینه تخصص من استفاده می‌کنند و این استادان پایان‌نامه هم می‌گیرند. استادی که بعد از ۳۵ سال سابقه عضویت در هیات علمی، هنوز استادیار است و به دانشیاری هم نرسیده، در رشته تخصصی دیگری پایان نامه برمی‌دارد.

نتیجه شکایت‌ها به کجا رسید؟

حداقل ۲ سال زمان رسیدگی به شکایت

صالحی: برای پیگیری وضعیت‌مان، ناچار به شکایت شدیم. در ابتدا دیوان عدالت اداری شکایت‌ها را ثبت نمی‌کرد و می‌گفت اجازه ورود نداریم. با اجازه رهبر انقلاب برای ورود قوه قضائیه به این پرونده، دیوان ثبت شکایت کرد. من سال گذشته شکایت کردم، ولی هنوز پرونده‌ام بررسی نشده است. امسال مرداد ماه اگر بررسی شود، دانشگاه می‌تواند درخواست تجدیدنظر بدهد.

یک‌سال بعد دوباره این پرونده بررسی می‌شود. تا اینجا می‌دانیم که دو سال معطل این پرونده در دادگاه هستیم. بعد حکم به اجرای احکام می‌رود و اینکه دانشگاه زیر بار برود یا نرود، مساله دیگری است.

ای کاش دیوان عدالت اداری حداقل شعبه‌ای را به این بچه‌ها اختصاص می‌داد و بدون حاشیه به آن رسیدگی می‌کرد. الان رئیس دیوان گفته یک ماه برای ثبت شکایت فرصت دارید تا به آن رسیدگی کنیم. چرا شعبه‌ای در نظر نمی‌گیرند تا زودتر به نتیجه برسیم؟ من الان می‌توانم کاری تولیدی کنم ولی معلوم نیست اگر دیوان حکم به نفعم داد، سرنوشت سرمایه‌گذاری‌ام چه خواهد شد؟  امید ما به دیوان بود که دیوان هم ما را معطل می‌کند. یا بگویند بروید پی کارتان تا حداقل تکلیف مشخص شود.

ما داریم دور باطل می‌زنیم. وزارت قبول دارد ما باید جذب شویم. بعد ما می‌رویم دیوان برای شکایت تا دیوان نظر دهد. آیا ما باید جذب شویم یا نشویم. ما دیگر نمی‌دانیم چه باید بکنیم.

احمدی: ما شکایات زیادی در این پرونده داریم. از صادقی، نماینده تهران و علی غزالی منتشر‌کننده لیست ادعایی دانشجویان بورسیه هم شکایت کرده‌ایم اما تمام این شکایت‌ها در یک پروسه زمانی افتاده و دچار تسلسل شده است. البته بعضی‌ها هم الحمدلله نتیجه مثبت گرفتند.

علت ورود رهبر انقلاب به موضوع بورسیه‌ها؟

دفاع رهبر انقلاب نبود، همه ناامید می‌شدیم

معصومی: نکته مهمی که در ذهن بسیاری از افکار عمومی شکل گرفته و برای خود ما دانشجویان بورسیه هم جای سوال و تفکر دارد، این است که بر چه اساسی رهبر انقلاب سه بار پیرامون موضوع بورسیه‌ها و به طور مشخص دو بار طی دو هفته به مسئولان در این باره تذکر دادند؟

به عقیده بنده این موضوع برای ایشان جنبه راهبردی دارد. چند سال پیش سه هزار نخبه جوان مومن به انقلاب اسلامی که همگی از رویش‌های انقلاب و متولدین دهه ۶۰ بودند با دارا بودن صلاحیت علمی، از طریق روال قانونی بورسیه شدند.

این تعداد رقم کمی نیست و شاید هر کدام از این نخبه‌ها بتوانند در حوزه تخصصی خود، مرزهای دانش را جابه‌جا کنند. این عزیزان چهار سال از بهترین سال‌های زندگی خود را در شرایط غربت و با تلاش و کوشش برای خدمت در دانشگاه‌های ایران اسلامی سپری کرده‌اند، درس‌های خود را آماده کرده‌ و پروژه‌های نو برای دانشجویان تعریف کرده‌اند.

آنان فناوری‌هایی را به داخل منتقل کرده‌اند تا با صنعت کار کنند ولی اکنون این استادان جوان خانه‌نشین هستند و جای دیگر هم نمی‌توانند استخدام شوند؛ عملا نه راه پس دارند نه راه پیش. نخبه‌کشی به تمام معنا اتفاق افتاده.

چه بلایی بالاتر از اینکه ما امید این جوانان معتقد به انقلاب را از انقلاب ببریم. مهم‌تر از آنکه به نظرم مد نظر رهبر معظم انقلاب بوده و فراتر از نگاه دولتی‌هاست، اعتبار امضای دولت جمهوری اسلامی است. اگر یک دولت به امضای دولت قبلی احترام نگذارد چه اعتبار و تضمینی وجود دارد که دولت بعدی به امضای این دولت احترام بگذارد.

بنابراین اساسا به اعتبار دولت جمهوری اسلامی ضربه وارد می‌شود؛ فارغ از نگاه حزبی و جناحی. رهبر معظم انقلاب با نگاه راهبردی نمی‌توانند از این مساله و وضعیت این تعداد نخبه آینده‌ساز مظلوم بگذرند. بعد دیگری که به نظرم برای رهبر انقلاب مهم بوده است، بعد اخلاقی و مساله دادخواهی این قضیه است. عمده بچه‌های بورس، تریبون مشخصی نداشته و ندارند.

ما خاستگاه قوی سیاسی نداشتیم و متعلق به خاندان سیاسی، متصل به قدرت، سلبریتی و مشهور نبودیم. ما رسانه‌ای در اختیار نداشتیم که طی این سال‌هایی که این همه علیه ما هجمه صورت گرفته، تظلم‌خواهی کرده و از خودمان دفاع کنیم. تنها پشت گرمی ما همان پالس‌هایی بود که به صورت غیرمستقیم و اخیرا هم مستقیم از طرف رهبر انقلاب دریافت کرده‌ایم.

اگر همین دفاع رهبری نبود واقعا اکثر این عزیزان از انقلاب اسلامی ناامید می‌شدند و این دقیقا همان هدف شیطان و اذناب آن است.

موافق بررسی و برخورد با متخلفان هستید؟

معصومی: ما حرف‌مان این است که به این پرونده رسیدگی شود. مشکلی هم نداریم. اگر وزارت علوم فکر می‌کند تعداد بیش از ۳۶ نفری است که خودش عنوان کرده، ما همکاری می‌کنیم تا کسانی که با استفاده از رانت و... بورس شده‌اند، کنار گذاشته شوند اما نباید به همه بورسیه‌ها تهمت زده شود.

با بورسیه‌های غیرقانونی برخورد شود

احمدی: اتفاقا ما معتقدیم ممکن است در جریان بزرگی مثل اینکه خیلی مورد علاقه است، رانت‌هایی وجود داشته باشد؛ ولی راهش این نبود که موضوع را دستمایه بازی‌های سیاسی و رسانه‌ای کنند و یکدفعه روزنامه‌های زنجیره‌ای علیه ما بنویسند. چرا در این کشور عده‌ای می‌توانند اینقدر راحت انگ بزنند؟

الان دوست صمیمی من می‌گوید ماجرای بورسیه چه بود؟ شما جزء همان‌ها هستید؟ چه کسی می‌خواهد جواب اینها را بدهد. در گزارش وزارت علوم عنوان شده ۳۶ بورس غیرقانونی بوده است. بروید ببینید اینها چه کسانی هستند؟ چه کسانی به اینها رانت داده‌اند؟ با اینها برخورد کنید.

در پایان اگر نکته‌ای هست بفرمایید

ما قربانی شدیم

صالحی: بهترین راه برای با خاک یکسان کردن یک سیستم علمی چیست؟ آقایان الان نمی‌دانند چه بلایی بر سر دانشگاه‌ها آورده‌اند. ۲۰سال دیگر خواهیم دید بر سر دانشگاه چه آمده است. چطور چهره‌هایی با این رزومه‌های روشن را از تدریس باز‌داشته‌اند؟ جالب است بدانید همین بچه‌ها با این وضعیت همچنان در حال تولید علم هستند.

احمدی: ما قربانی شده‌ایم. ما از انسان‌های نرمال و معمولی در جامعه ایران بوده‌ایم. باور کنید برای من بهتر است که به دانشگاه نروم ولی حرف بر سر موضوع عدالت است.

واقعا دردناک است در تهران فردی با هیچ ویژگی خاصی مشغول تدریس باشد و در مقابل بهترین استادان در شهرهای دور افتاده و دانشگاه‌های درجه چندم تدریس کنند. همین کارهاست که باعث می‌شود شتاب تولید علم در کشور کاهش پیدا کند. دانشگاه جای کار علمی است نه باشگاه سیاسی.

منبع: روزنامه فرهیختگان