رسانه پیام است. این حرف دو معنای عمومی دارد. معنای اول آن است که رسانه در هر عصری که ظهور کند خود به ما هو حامل پیام هایی از عصر خود است و آن رسانه و پیچیدگی های تکنولوژیکش عصر آن رسانه را توضیح می دهد.
معنای دوم این گزاره اما آن بود که قدرت رسانه آنچنان بالاست که آن پیامی که در دستگاه پیچیده و شبکه ای رسانه اولویت داشته باشد به عنوان پیام اصلی و محوری در جهان ساطع می شود.
من همان موقع در دانشگاه به اساتید گفتم هنوز هم معتقدم «پیام میتواند رسانه ساز باشد!» وقتی پیامها فطری باشند و بر فطرت بنشینند. به همین واسطه است که حرف پیامبران در عصری که اساتید بر آن عصر شفاهی گذاشته بودند به سرعت در دنیا منتشر می شد، چون پیامی بود که از جان برخاسته بود و بر جان می نشست و جان ها برای انتشارش تلاش می کردند. پیامی که در جهت حق طلبی و مبتنی بر فطرت پاک انسانی بود.
دقیقا به همین خاطر است که در دوران رسانه ای قرن بیستم، زمانی که امپراطوری رسانه ای صهیونیست بر جهان حاکم است پدیده انقلاب اسلامی رقم می خورد و همه جهان را مبهوت می کند و در دوگانه شرق و غرب خودش مسیر صدور خودش را هموار می کند چون نفس پیام انقلاب پیامی فطری، منطبق بر ذات انسانی و الهی است.
بثینه چشم انسانیت همان دختر یمنی هم امروز در این غوغای رسانه ای جهان برای آن جهان شمول می شود که یک پیام انسانی و ذاتی را با خود حمل می کند.
جلال آل احمد می گفت «حرفات اگه حرف باشه، روی دیوار طویله اورازان هم که بنویسی، فرداش تا ته بندرعباس میره و همه میشنون و روشون اثر هم میذاره.»
پی نوشت:
پیام می تواند رسانه ساز باشد ، در آینده نزدیک قطعا به یک نظریه علمی در حوزه رسانه تبدیل می شود.