تضییع حقوق زن در اندیشههای غربی
دنیای غرب زن را به ابتذال میکشاند. وقتی زنی با مردی ازدواج میکند و وارد خانه شوهر میشود، نام خانوادگی وی به نام خانوادگی شوهرش تغییر مییابد. این رسم غربیهاست. در سالها قبل زن در خانه و سیطره شوهرش بود و حق مالکیت و حق تصمیم و حق معامله و حق رأی نداشت. بعدها که وارد میدان کار شد، مردان او را در راه لغزنده و پر از فساد، تنها رها کردند.
حقوق پایین زنان کارمند اروپایی به جرم زن بودن!
از زمانی که صنعت وارد میدان کار غربیها شد و ماشین آلات جای نیروی کار انسانی را گرفت، کارهای ارزان و بیتوقع و ناچیز بر روی زمین ماند. آنجا بود که زمزمههای آزادی زنان به گوش جوامع غربی رسید و زن را از خانواده بیرون کشیدند و بعنوان کارگذار ارزان وارد میدان کار کردند. این آزادی که اکنون در غرب مطرح است، دنباله همین ماجراست.
در روزنامه دیلیمیل ذکر شده است «در انگلیس حقوق برابر به کارکنان زن و مرد ادارات پرداخت نمیشود، بلکه دریافتی مردان بیشتر است.»
وضعیت فوق در دیگر کشورهای اروپایی، بدتر هست. کشور آلمان، به لحاظ تفاوت جنسیتی در پرداخت حقوق، بدترین وضعیت را دارد؛ به نحوی که نوعاً به زنان با انجام شغل یکسان با مردان، 22 درصد کمتر پرداخت میشود.
به نوعی میتوان گفت غرب زن را فقط در راههای انحراف و فساد و با روشهای غلط وارد جامعه کرد. اگر بررسی کنید، متوجه میشوید زنانی که در غرب کار میکنند، یک سری وجه اشتراکهایی دارند؛ این وجه اشتراکها چیست؟ اینکه باید برای مرد جلوهگری کنند، زیبا باشند، حجاب را کنار بگذارند، حتی نحوه صحبت کردن و نگاه کردن آنها به مخاطب باید با اشوه و چشمنوازی باشد. این نوع زناناند که میتوانند وارد میدان کار شوند؛ بقیه زنان ممکن است به شغلی دست یابند؛ ولی آن شغل چه میتواند باشد؟ رفتگری میتواند باشد، رانندگی ماشین سنگین میتواند باشد، سایر کارهای مردانه و سنگین نیز که اسلام اصلاً برای زن جایز نمیداند، میتواند باشد. این، نوعی بردگی است نه شغل. این افتخار زن نیست؛ تجلیل زن نیست؛ بلکه تحقیر زن است. ظلمی از این بالاتر؟!
ازدواج به سبک زیبای خفته
نمایشگاهی تحت عنوان "ازدواج به سبک زیبای خفته" بار دیگر ارزش زن در غرب را عیان کرد.
رادیو فردا در مطلبی تحت عنوان ازدواج به سبک «زیبای خفته» از برقراری نمایشگاهی خبر داده که طی آن تنی چند از دختران بالای 18 سال به سبک ازدواجی که در انیمیشن زیبای خفته پردازش شده است، مردان دلخواه خود را انتخاب و با آنان ازدواج میکنند؛ بی آنکه آنها را دیده باشند و شناختی از آنان داشته باشند و ناگفته فرجام این ازدواج پیداست.
گردانندگان این نمایشگاه از نام "زوج افسانه ای" نیز برای نامگذاری آن بهره بردهاند تا ضمن بازی با احساسات دخترانه کالاهای خود، مشتریان مرد بیشتری را جلب بازار خود کنند.
البته عده ای هم از برپایی چنین نمایشگاه نوبرانهای اعلام نارضایتی کردهاند. دمیتری دسیاتریک روزنامهنگار یکی از آنهاست که به رادیو فردا گفته است: «نمایشگاه در مورد "زیبای خفته" است،؛ اما چیزی که میبینیم دختری شبیه به عروسکهای پشت ویترین مغازهها و دخترهای روی جلد مجلههای مد است.»
به عبارتی میتوان گفت تشکیل خانواده در غرب چندان معنایی ندارد؛ زیرا ازدواج یک نوع متعهد شدن مرد است و از آنجا که مردان زیر بار این تعهد نمیروند، لذا تشکیل خانواده بصورت درست و شرعی انجام نمیگیرد؛ حتی اغلب مواردی هم که زندگی میکنند، بدون تعهد با هم زندگی میکنند. مردان فاسد از خدا میخواهند بدون اینکه تعهدی بدهند، با زنان رابطه داشته باشند. به تشکیل خانواده (متعهد شدن) راضی نمیشوند و به «هم باشی» میپردازند. گاهی بچهدار هم میشوند؛ در حالی که زن و شوهر نیستند. زن مدام باید مضطرب و نگران باشد که مرد او و بچهها را میگذارد و میرود و هیچ قانونی هم جوابگو نیست. در غرب بیشتر بچهها بی پدر و مادر و اغلب بی پدرند و میتوان گفت هر بچه ای مادر خود را میشناسد ولی هر مردی در خیابان میتواند پدر او باشد.
در واقع غرب در زمینه شناخت طبیعت زن و چگونگی برخورد با او دچار افراط و تفریط شدهاست. اسلام در مقابل این نگاه افراطی و تفریطی جهان به زنان، یک نگاه اعتدالی را مطرح میکند و آن، اسلام ناب محمدی(ص) است که جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب با طرح و تبیین آن تلاش نموده تا در قانون اساسی و قوانین مجلس آنها را به کار گیرد که تا حدود زیادی نیز موفق به اجرا شده است. اگرچه در برخی از جاها هنوز خلاءهایی وجود دارد، اما نسبت به گذشته، قدمهای خوبی را در این زمینه برداشته است.
کلام آخر
إِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَة
همانا زن گل است و قهرمان نیست
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 405 ، از نامه 31 - کافی(ط-الاسلامیه) ج 5 ، ص 510 ، ح 3 - من لا یحضره الفقیه ج 3 ، ص 556 ، ح 4911