تاریخ : 1396,شنبه 25 شهريور16:19
کد خبر : 245577 - سرویس خبری : یادداشت

حسن ثابتی

دانشگاه پل جوان گرایی

برخی نظرات معتقدند عمل نکردن به شعارها یا منافع فردی و مقصر پنداشتن های فردی علت این مشکل است. اما عمق و ابعاد گسترده این موضوع به لحاظ زمانی و مکانی نشان میدهد مقصر دانستن چند نفر و تحلیل های خام نه تنها مسئله را روشن نمیکند بلکه به مشکلات می افزاید.

خبرنامه دانشجویان ایران: حسن ثابتی// چند مدتی ست اعتراض به پیرشدن نسل مدیران کشور در فضای جامعه تقریبا از همه گروه ها و جناح های سیاسی شنیده میشود،   به خصوص بعد از انتخابات و رسیدن موعد انتخاب های مدیران بخش های مختلف کشور همگان به تغییر نسل مدیریتی کشور تاکید دارند. امیدبخشی به جوانان، پرهیز از محافظه کاری و استفاده جسارت  ، خلاقیت و انرژی جوانان و درهم شکستن باندهای شبکه ای قدرت از جمله دلایل این همه تاکید در فضای عمومی و رسانه ای کشور بیان می گردد. اما سئوال اساسی اینجاست که چرا با این همه تاکید در سال های گذشته، حمایت عمومی مردم و همه جناح ها و گروه ها چرا این امر محقق نمی گردد و حرکت روشنی به این سمت نیز دیده نمیشود؟

برخی نظرات معتقدند عمل نکردن به شعارها یا منافع فردی و مقصر پنداشتن های فردی علت این مشکل است. اما عمق و ابعاد گسترده این موضوع به لحاظ زمانی و مکانی نشان میدهد مقصر دانستن چند نفر و تحلیل های خام نه تنها مسئله را روشن نمیکند بلکه به مشکلات می افزاید.

 رئیس جمهور اخیرا در سخنرانی فرمودند که در جریان انتخاب کابینه به بسیاری از افراد مشورت شد و لیست های مختلف جمع شد اکثر گزینه ها افراد مسن تشکیل می داد و نقش جوانان کمرنگ بود. واقعیت این است که مسئولیت های اجرایی سنگین و سخت در سیستم های پیچیده دولتی و شبه دولتی نیازمند تخصص و شایستگی های جدی است و لذا هر فرد منطقی برای انتخاب معیارهایی را لحاظ میکند که تجربه مهم ترین آن هاست. و در مواردی که تجربه و تخصص کم اهمیت تر است وفاداری معیار اصلی است. علت آن هم روشن است چرا که اگر پست های مربوطه تخصصی است راه دیگری جز تجربه و سابقه قبلی و مشابه وجود ندارد و نمونه آن را در بازار خصوصی مشاغل هم میتوان دید مهم ترین معیار اخذ شغل در روزنامه و ها و سایت ها نه تحصیلات و تخصص دانشگاهی بلکه سابقه کار مشابه و مرتبط است.و در مواردی هم پست مربوطه تخصصی نیست، تبعیت از دستورات بالادستی از اهمیت برخوردار است که  این تبعیت در اجرای دستورات نیازمند وفاداری است و وفادار ترین افراد اقوام و نزدیکان هرفرد است لذا شاهد پدیده «آقازادگی و ژن خوب» هستیم.

اگر این تحلیل را بپذیریم که مشکل عدم اعتماد و بکارگیری جوانان در مسئولیت های بالا، و در نتیجه پیر شدن، کم انرژی شدن و پایین آمدن کارآمدی، در متخصص نبودن جوانان است. باید پرسید چرا تنها راه کسب تخصص در ایران تجربه است؟ و طبیعتا تجربه بیشتر باعث بالارفتن سن خواهد شد و طبیعتا مسئولیت های کلان به مدیران مسن خواهد رسید. جایگاه کسب تخصص در جامعه «دانشگاه» ست و وقتی منزلت دانشگاه که نهاد علم و عقلانیت است، مخدوش شد، چه انتظاری از متخصص بودن جوانان میتوان داشت. جوانانی که تا حدود سی سالگی مشغول تحصیل هستند تا با هزار زحمت شاید به سیستم دولتی وارد شوند، و تخصص مرتبط و لازم هم کسب نمیکنند، چه انتظاری است ظرف چندسال وزیر، معاون وزیر و معاون شهردار شوند؟

تا زمانیکه منزلت دانشگاه ارتقا نیابد و اعتنا به نهاد علم تقویت نگردد، ارتباط معناداری میان دانشگاه و جامعه برقرار نشود و تا جوانان بعد از خروج دانشگاه متخصص رشته و زمینه مورد نیاز جامعه نباشند، جوانگرایی با بخشنامه و دستور جز یکی دو مورد تبلیغاتی و پراکنده به نتیجه نخواهد رسید.

احیای منزلت دانشگاه و نهاد علم راهکار اساسی جوان گرایی مدیریتی و رسیدن به روزی است که شاهد معاون وزیر و معاون شهردار متعدد سی ساله  باشیم.


کد خبرنگار : 17