تاریخ : 1396,شنبه 01 مهر14:23
کد خبر : 246145 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

نقدی بر نحوه انتخاب نماینده ایران در مراسم اسکار؛

روایتی از سیاست «یکی من، یکی تو» در سینمای ایران

هنوز دلگیری‌ها و دلخوری‌های ناشی از انتخاب‌های بدون‌تامل و رویکرد غلط از دهه 70 در ذهن خیلی از کارگردان‌ها باقی مانده است. به طور مثال چرا از ارسال فیلم قابل‌قبولی همچون "بچه‌های آسمان" در سال ساخت خودش به خاطر روابط قوی سینمایی مخملباف در آن روزها به اسکار صرفنظر شد؟

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ آصف سعادتی// نماینده سینمای ایران در مراسم اسکار امسال نیز انتخاب شد و از میان 10 فیلم اولیه که 6 تای آن در مرحله دوم بررسی حذف شدند، بالاخره "نفس"ِ نرگس آبیار بالا آمد و توانست به عنوان گزینه نهایی پذیرفته شود. همینجا به خانم آبیار و دست اندرکاران فیلم خوش ساخت "نفس" تبریک می‌گوییم و توفیقات روز افزون آنها را خواستاریم. اما بعد از تبریک توجه به نکته‌ای ضروری است و آن مکانیزم انتخاب نمایندگان اسکار در این سال‌ها بوده است.

سوالی که همواره در این سال‌ها ذهن فعالان فرهنگی را به خود مشغول کرده این است که چه ملاک‌هایی برای انتخاب این نمایندگی وجود دارد. پرسشی که نه تنها بی‌پاسخ مانده حتی اینگونه به نظر می‌رسد که هیئت انتخاب و بالاتر از آن خودِ مدیران تصمیم‌گیر فرهنگی نیز هنوز به چهارچوب مشخصی در این انتخاب نرسیده‌اند. عده‌ای از مدیران که با کل مسئله یعنی ارسال نماینده برای مراسم سالانه اسکار مخالف هستند و هرازچندگاهی نیز توجهات را معطوف به خود می‌کنند که چرا باید ما در این جشنواره آمریکایی نماینده بفرستیم. دسته‌ای در مقابل مدعی هستند که این یک فرصت است تا ما فرهنگ و هنر قوی ایرانی را به دنیا نشان دهیم و این جشنواره‌ها بهترین فرصت برای این رخ‌نمایی است. اما آیا فیلم‌هایی که نمایندگی ایران را در اسکارهای این سال‌ها بدست آوردند و حتی جایزه گرفته‌اند و اذهان عمومی دنیای رسانه را به خود متوجه ساخته‌اند فرهنگ و هنر غنی ایرانی را به نمایش گذاشته‌اند یا خیر، جای سوال دارد و خود بحثی عظیم می‌طلبد.

اما اگر از بحث نادیده گرفتن ارسال نماینده برای اسکار بگذریم، سیاست‌های انتخاب یک فیلم مناسب در این سال‌ها مورد چالش قرار می‌گیرد. یک سال تصمیم گرفته می‌شود فیلمی با نمایه‌های بومی و فرهنگ اصیل ایرانی انتخاب شود سال بعد فیلمی دقیقا با مشخصات ضدفرهنگ ایرانی نماینده ایران در اسکار می‌شود. یک سال فرم و ساختار فنی کار به طور محض در نظر گرفته می‌شود و محتوای ایرانی و ضدایرانی آن اصلا مورد بررسی قرار نمی‌گیرد، اما سال بعد اصل می‌شود و محتوای فیلم و تکنیک‌های ساخت به فراموشی سپرده می‌شود. یک سال جایزه گرفتن اصل می‌شود و فرهادی که نشان داده فیلم‌هایش توانایی گرفتن اسکار را دارند بدون هرقید و شرطی رهسپار آکادمی اسکار می‌شود سال بعد ملاک غنای فرهنگی و ملی کار ملاک می‌شود و اصلا خبری هم از اینکه فیلم باید جایزه ببرد نیست و آن سال ملاک تنها ارسال فیلمی درخور شان فرهنگ ایرانی اسلامی ملاک می‌شود.

البته در این بین ممکن است آثار خوب و شایسته‌ای هم منتخب شوند که با نگاهی به دوره‌های مختلف می‌توان بر این موضوع صحه گذاشت، اما مکانیزم انتخاب هیچ‌وقت نه مشخص بوده و نه ثبات داشته است و این انتخاب شایسته از درون یک مکانیزم انتخاب صحیح بیرون نیامده است. سلیقه سیاسی مدیران نیز خیلی اوقات داخل این ماجرا می‌شود و این موضوع در جشنواره‌های رنگارنگ سینمایی هم کاملا مشهود است و همین موضوع باعث می‌شود که مثلا فیلمی مثل "ماجرای نیمروز" همانطور که در جشنوار فجر سال گذشته به مذاق برخی مدیران فرهنگی خوش نیامد حتی در بین 4 نامزد نهایی ایران برای اسکار امسال هم قرار نگیرد.

هنوز دلگیری‌ها و دلخوری‌های ناشی از انتخاب‌های بدون‌تامل و رویکرد غلط از دهه 70 در ذهن خیلی از کارگردان‌ها باقی مانده است. به طور مثال چرا از ارسال فیلم قابل‌قبولی همچون "بچه‌های آسمان" در سال ساخت خودش به خاطر روابط قوی سینمایی مخملباف در آن روزها به اسکار صرفنظر می‌شود و در عوض فیلم "گبه"  نمایندگی ایران را عهده دار می‌شود.

گویا تنها استراتژی که در این سالها بر تفکر مدیران فرهنگی ایران حاکم بوده سیاست "یکی من، یکی تو" است. یک سال فیلمی با ملاک‌های خودشان انتخاب نمایند، سال دیگری ملاک‌های جشنواره‌ای ملاک انتخابشان می‌شود. متاسفانه هیچ‌گونه  روحیه‌ی تغییری در مورد این رویکرد در بین مدیران سینمایی به چشم نمی‌خورد و نباید انتظار تغییراتی در این حوزه باشیم.


کد خبرنگار : 20