اپیزود دوم/ هنر یکی از عرصه های ظهور و بروز آرمان های یک ملت است، به خصوص کشوری همانند ایران که با توجه به وقایع تاریخی مهمی که پشت سر گذاشته یا در دل خود جای داده نیازمند آن است تا هنرمندانش در بخش های مختلف هنری دست به خلق آثاری زده تا سبب شود این آرمان خواهی در داخل و خارج از این مرز و بوم به شیوه ای صحیح رشد و نمو پیدا کند.
انقلاب اسلامی ایران، هشت سال دفاع مقدس، مبارزه با منافقین و گروه های تروریستی، مدافعین حرم، حماسه عظیم عاشورا، تمدن و پیشینه تاریخی چند هزار ساله، وجود فرهنگی غنی و... صدها سوژه بکری که باعث میشود هر هنرمندی به سوی آن جلب شود و آن را به جهانیان معرفی کند. سینما نیز فرصتی مناسب برای ارائه چنین مضامینی است.
کشورهای غربی حتی با وجود عدم داشتن این دست از موضوعات و صرفا با ارائه تصویری زیبا و ساختگی از فرهنگ خود بر پرده سینما، تاریخ سازی میکنند و سبک زندگی خود را چنان خوش آب و رنگ ارائه میدهند و قهرمان سازی میکنند که تو گویی هر چه در عالم هست و نیست وامدار این جماعت است. و چه بد هنرمندی است که از هموطنان تو باشد و نگاهش به غرب باشد، فیلمهایی که می سازد، ژستهایی که در وقایع مختلف و بحران های تاریخی می گیرد، سوژههایی که در فیلم ها به اسم آسیب شناسی و به جای ارائه راهکاری در مساله ای تبدیل به یک اثری تماما سیاه نما می شود، قصاص را عقب افتادگی می داند و حکم الهی را توحش می پندارد، در مجامع بین المللی خود را وا میدهد و حجاب از سر بر می دارد و به جای حمایت از گرسنگان و مظلومان از سگ ها دفاع می کند و خلاصه خود را به هزار آب و آتش می زند تا بلکه از غرب و سرزمین آرزوها او را ببینند و دست نوازشی به سرش کشند و در مجامع خود آدم به حسابش آورند، و هر چه بیشتر جلو می رود از او درخواست های بیشتری طلب می کنند تا عیارش در میانشان سنجیده شود و ببینند که آیا واقعا به آنان وفادار است یا نه.
اپیزود سوم/ چند سالی می شود که طیفی از سینماگران ما در آثار خود دین را که زمینه ساز پیشرفت یک جامعه اسلامی است حذف کرده و به موضوعات زودگذر روی آورده اند و حتی یک مرحله پا را فراتر گذاشته و مذهب را عامل بدبختی و عقب ماندگی جامعه می دانند و راه پیشرفت را همان پیروی از غرب و فرهنگ غربی می پندارند، اما تمام ماجرا به اینجا خلاصه نمی شود برخی با آثاری که ساخته اند و یا در مجامعی حضور پیدا کرده اند که اگر آن را ضد منافع ملی درنظر نگیریم دچار اشتباه شده ایم.
آخرینش را می توان حضور تنی چند از سینماگران در جشنواره فیلم سلیمانیه کردستان عراق مشاهده کرد که در اوج بحران منطقه ای و زمانی که کشور ایران استقلال آن را به رسمیت نمیشناسد در آنجا حضور دارند. هنرمندانی که زمانی که به نفعشان باشد در دل مسائل سیاسی حضور دارند و با عدم شناخت نسبت به مسائل جامعه مرتکب کارهایی میشوند که عواقب جبران ناپذیری را در سالهای آتی برای کشور به دنبال داشته است و زمانی که منفعتی در آن نبینند سیاست را از هنر جدا می کنند و زمانی که از آنان بخواهند، فیلمی متناسب با دین و منافع ملی بسازند آن را سفارشی پنداشته و شعاری تلقی می کنند. هنرمندانی که عاشق حضور در جشنواره های بین المللی هستند و حتی برای جشنواره های دست چندمی که سال تا ماه نامی از آنها در سراسر جهان برده نمی شود سر و دست می شکنند نباید بیش از این توقع داشت. تو گویی آنان نه مذهب را، نه ملت را و نه کشور را قبول دارند و قبله آمال خود را غرب می بینند و بس.
* گزارش از نیما کرمی